eitaa logo
مرکز رشد و توانمندسازی جوانه
34 دنبال‌کننده
526 عکس
235 ویدیو
73 فایل
مرکز رشد و توانمندسازی جوانه با هدف ارتقای بینشی، گرایشی و رفتاری فعالان فرهنگی و اجتماعی مناطق محروم شکل گرفته است. جهت ارتباط با ما:👇 @ertebat_99
مشاهده در ایتا
دانلود
♻️ زندگی یک خستگی‌ناپذیر کتاب شد. 🔹چاپ چهارم ؛ روایت‌هایی از زندگی ، نوشته به همت منتشر و روانه بازار نشر شد. بنابراین گزارش، در بخشی از مقدمه این کتاب که تحقیق‌ و تدوین آن از دی‌ماه سال گذشته شروع شده بود، چنین آمده است: 🔹«طلبه، طالب بودن است و طلبه‌های واقعی، طالب لقای حق‌اند. مقصود طلبه پرواز است و به قول شهید آوینی، «اگر مقصود، پرواز است، قفس ویران، بهتر». طلبه به دنبال وظیفه می‌رود؛ حتی اگر فرسخ‌ها فاصله باشد. او عاشق خداست و به تبع، عاشق پدر و مادرش که دریچه فیض خدا هستند و چه زیباست انعکاس این عاشقی. 🔹آنچه پیش روست، روایت‌هایی است از دامن مادر تا معراج : طلبه‌ای مبارز و خستگی‌ناپذیر که به فرموده قرآن کریم، از شمار «مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ» بود و برای تحصیل و تبلیغ، فرسخ‌ها و مدت‌ها از خانه‌اش دور می‌شد. آشنایی با افرادی، چون ، در نگاه و مشی سیاسی سید مهدی تأثیر فراوانی گذاشت. شب و روزش در تب‌و‌تاب انقلاب می‌گذشت. فشار گرچه او را از جوار (س) دور کرد، اما نتوانست خوی مبارزه با ظلم و طاغوت را از جانش جدا کند. تا پیروزی انقلاب، یک دم از مبارزه دست برنداشت و در دست خالی گذاشتن مأموران رژیم خبره شده بود. 🔹آمدن (ره) آغاز دوره جدیدی از فعالیت‌های سیدمهدی بود. او چه در ، چه در و چه در ، تأثیر زیادی روی اطرافیانش، به ویژه جوان‌ها گذاشت. پای کار تمام میدان‌ها بود و رفتارش مصداق عینی حدیث «کونوا دعاة النّاس بغیر السنتکم». وقتی برگشت روستای مادری‌اش، ، (ع) را که مدت‌ها بسته بود، رونق داد و پایگاه انقلاب کرد. روستایی که در دهه شصت دویست خانوار بیشتر نداشت، ۳۱ شهید تقدیم اسلام کرد که بیشتر تربیت شده و بزرگ شده (ع) بودند. 🔹شهادت سیدمهدی تغییر زیادی در حال‌وهوای جوانان روستا ایجاد کرد. او دومین شهید روستاست که آرامگاهش کم‌کم به مسجد وصل شد و اکنون مراسم‌های مختلف روستا آنجا برگزار می‌شود.» چهاردهم آذر ۱۳۶۰ در بستان، بر اثر اصابت ترکش به رسید. 🌐 بخشی از این کتاب را در ادامه می‌خوانید. 🔹«رفته بود نماز بخواند. به خانه که برگشت، آستین‌ها را زد بالا و پای لگن مسی توی حیاط کنار مادرش نشست. مادرش گفت: «پاشو پاشو. این کار‌ها رو نکن. پسر بزرگ نکردم که بشینه وردل من رخت بشوره. الان یکی بیاد ببینه آخوند روستا داره رخت می‌شوره، چی فکر می‌کنه؟!» سیدمهدی ول‌کن نبود و تا آخرین تکه، رخت‌ها را کنار مادرش شست. در همه کار، کمک مادرش می‌کرد: از گردگیری و سبزی پاک‌کردن گرفته تا آشپزی. میل و قلاب دستش می‌گرفت و به خواهرش بافندگی یاد می‌داد. با همان دست‌هایی که گره در کار رژیم می‌انداخت، گوشه پارچه گره‌های محکمی زد و با آن‌ها یک جانماز درست کرد. مادرش رو به قبله، منتظر اذان نشسته بود. سید مهدی رفت کنارش. جانماز دست‌ساز سفی ساده‌ای را جلو آورد و به مادرش هدیه داد. مادر همان‌جا پهنش کرد. آن جانماز با هر جانماز دیگری برای مادر فرق داشت.» 🔹بنابرین گزارش، چاپ چهارم کتاب ۱۸۴صفحه‌ای «از دامن مادر» با قیمت ۳۲هزار تومان و شمارگان ۱۰۰۰ نسخه توسط انتشارات «راه یار» منتشر شد. ♻️ @javaneh_ir