eitaa logo
جوانه نور/🇵🇸Javaneh-noor
640 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
23 فایل
هردرخت تنومندی اول یه جوانه‌‌ی کوچيک بوده🌱 وقتی تونست در مقابل طوفان وحوادث مختلف مقاومت کنه، تبدیل میشه به درخت قوی و مرتفع🌳 برای رسیدن به اون بالاها باید ازجوانه‌ی وجودیت حسااابی مراقبت کنی، درست مثل یه باغبان😉👨‍🌾 ارتباط باما: @admin_javane_noor
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تعداد کودکان قربانی تجاوزات سعودی از ابتدای جنگ تاکنون به ۳۸۲۵ شهید و ۴۱۵۷ مجروح رسیده است. 🗓روز جهانی کودک در کنار کودکان یمن💔 ✨به امید نابودی آمریکا و اسرائیل و هم‌پیمانانشان 🔰به جمع ✨جوانه‌نوری‌ها✨ بپیوندید: •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾• @javaneh_noor •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
💠 این هفته قرار میذاریم آخر شب‌ها دعا کنیم. برای همه دعا کنیم و بهترین‌ها رو بخوایم... حتما این جمله معروف و دلنشین رو شنیدید که: الجٰارْ ثُمَّ الدٰار... 🍀 اول همسایه، بعد خانه... 🍀 🔰به جمع ✨جوانه‌نوری‌ها✨ بپیوندید: •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾• @javaneh_noor •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفتارهای خوب و بد ما چه تأثيری روی اطرافیانمون دارن ❌ ✅ تا حالا اصطلاح «دل شکستن» به گوشِت خورده 😒 تا حالا حرفی زدی یا کاری کردی که باعث بشه دل کسی بشکنه 💔 💝 برای جبرانش چه کار کردی⁉️ 🔻تجربه ت رو با من در میون بذار👇 https://eitaa.com/daylami68 •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈• 🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان: ✔️ ایتا👇🏻: https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac ✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻: https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
داستانک /سوال و جواب ساده مشغول نماز خوندن شدم اما ذهنم خیلی درگیر امتحان فردا بود 📿 😣 همش نگران بودم مطالب رو خوب یاد گرفتم یا نه 📝 انگار کل مطالب کتاب توی ذهنم چرخ میخُرد 🔄 به تشهد نماز که رسیدم، شک کردم یک سجده بجا آوردم یا دو سجده 1⃣🤔2⃣ حالا وظیفه من توی نماز چیه⁉️ ~~~~~~~~~ 🔸هر سوالی داری بپرس 🆔https://eitaa.com/daylami68 •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈• 🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان: ✔️ ایتا👇🏻: https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac ✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻: https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جوانه نور/🇵🇸Javaneh-noor
•┈••✾🌼🍃 ﷽ 🍃🌼✾••┈• #رمان_ریحانه #قسمت_116 زن‌عمو استکان چای خالیش رو توی سینی می‌ذاره و از همین‌جا
•┈••✾🌼🍃 ﷽ 🍃🌼✾••┈• هوا داره تاریک میشه. مامان اینا دیگه باید برسن. بی نهایت دلتنگ آغوش مامان و بابا هستم! برای آخرین بار سرسری وسایل ساکم رو بررسی می‌کنم تا مثل دفعه قبل چیزی جا نذاشته باشم. ترانه به اتاق میاد، بی‌هدف یه چرخی می‌زنه و می‌ره. از وقتی به روش آوردم که قرار بود یه حرفی رو بهم بگه، تو خودشه و دستپاچه هست. خدا می‌دونه چه دسته‌گلی به آب داده! اعتنایی نمی‌کنم؛ دیگه حال و حوصله زیر زبون‌کشی هم ندارم. صدای در حیاط و پشت‌بندش «زن‌عمووو! زن‌عمو!» گفتن‌های هانیه و مطهره میاد. از جا می‌پرم؛ پر شور و شوقی می‌گم «اومدم...» و تا حیاط پرواز می‌کنم. با باز کردن در، هانیه و مطهره با شتاب خودشون رو تو بغلم می‌اندازن. به زور و زحمت خودم رو کنترل می‌کنم تا سه تایی پخش زمین نشیم. چشمم به نگار می‌افته که کمی عقب‌تر ایستاده و یه «اَه...اَه... چه بی‌مزه‌های لوسی!» خاصی تو نگاهشه! با خنده بهش سلام می‌دم و جواب می‌گیرم. ترانه و زن‌عمو به حیاط اومدن و هانیه و مطهره مشغول سلام و احوال‌پرسی باهاشون هستن. زن‌عمو در حالی که به بیرون دروازه سرک می‌کشه رو به هانیه می‌گه: پس مامانت اینا کجان هانیه جان؟! هانیه در‌حالی که هم‌چنان دست‌هاش تو دست‌هامه، رو به زن‌عمو می‌گه: بابام و عمو جمشید ماشین خاله‌اینا رو بردن مکانیکی، مامان و خاله فخری هم خونه خاله زهرا هستن. ما هم اومدیم دنبال ریحانه، شاید بعد از شام یه سر اومدیم شب‌نشینی. با تموم شدن حرف هانیه از خدا خواسته به خونه می‌رم و ساکم به دست به حیاط برمی‌گردم. خداروشکر تعارفات معمول که «چرا اول این‌جا نیومدین و...» تموم شده! بعد از خداحافظی موقت با زن‌عمو و ترانه، همراه بچه‌ها راهی خونه خاله زهرا می‌شیم. رمان اختصاصی کانال جوانه نور ✍️به قلم م. بابایی ⛔️ کپی شرعا اشکال دارد ⛔️ 📌لینک دسترسی به 🔸قسمت اول🔸 👉https://eitaa.com/javaneh_noor/3592 •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈• 🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان: ✔️ ایتا👇🏻: https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac ✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻: https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
•┈••✾🌼🍃 ﷽ 🍃🌼✾••┈• کنار مامان نشسته‌م و سیر تا پیاز این چند روز رو، البته به جز زیرآبی رفتن‌ها و حرف‌ها و کارهای احمقانه ترانه، تعریف کردم. از این‌که چقدر دلتنگشون بودم و چقدر خداروشکر می‌کنم که این دلتنگی سراومده می‌گم. با این‌که همه تلاشم رو کردم تا صدام به گوش کسی نرسه، اما باز هم هر از چند گاهی این وسط، مهدی افاضات فرمود که؛ «چرا بدون مامان و بابات این‌ور و اون‌ور می‌ری؟! چرا با این دختره می‌گردی؟! آدم قحطی بود چسبیدی به دختر عموت؟! و...» درد اینه که حرفش حقه! اما خوشم نمیاد درباره دخترعموی من این‌طوری حرف بزنه! از طرفی هم نمی‌خوام باهاش هم‌کلام بشم؛ نه این‌که نتونم یا ندونم چی بگم! بیشتر زورم میاد باهاش حرف بزنم! چون خدا می‌دونه دو دقیقه دیگه چقدر روش باز میشه و شروع به پُرچونگی می‌کنه! با دستم به پای مامان می‌زنم و اشاره می‌دم که یه چیزی بهش بگه! مامان رو به مهدی می‌گه: این چه حرفیه مهدی جان! این‌طوری درباره دختر عموی ریحانه حرف نزن! بعدش هم ریحانه خودش می‌دونه با کی بگرده با کی نگرده! مهدی با حالتی حق به جانب می‌گه: آره!!! اونی که باید بگیره، خودش می‌گیره من چی می‌گم! گُر می‌گیرم! نکنه چیزی می‌دونه که با این اطمینان حرف می‌زنه! جرأت نمی‌کنم کلمه‌ای حرف بزنم! می‌ترسم بیشتر از اون چیزی که فکر می‌کنم بدونه! به مامان اشاره می‌دم که «ولش کنین!» و بعد میرم پیش خاله زهرا تا تو برداشتن ظرف‌های شام بهش کمک کنم. رمان اختصاصی کانال جوانه نور ✍️به قلم م. بابایی ⛔️ کپی شرعا اشکال دارد ⛔️ 📌لینک دسترسی به 🔸قسمت اول🔸 👉https://eitaa.com/javaneh_noor/3592 •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈• 🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان: ✔️ ایتا👇🏻: https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac ✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻: https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام به نوجوونای پرشور و فعال 🌿 به درخواست مکرر دوستان، گپ جوانه نور تشکیل شد.🤩 🔸 از حالا به بعد درباره موضوعات مختلف گپ و گفت صمیمانه داریم: 👈موضوعات گپمون: اعتماد به نفس، دوست یابی، افسردگی و اضطراب در نوجوانان ، سواد رسانه ای، کره جنوبی -کیپاپ و کیدرام و... کلا دغدغه های شما نوجوانان...... اگر میخوای بیشتر بشناسی بزن رو لینک زیر : 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3676373179C2b1f7a745d 🔰به جمع ✨جوانه‌نوری‌ها✨ بپیوندید: •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾• @javaneh_noor •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•