•┈••✾🌼🍃 ﷽ 🍃🌼✾••┈• #رمان_ریحانه #قسمت_23 تمام مدت و حتی دو ساعت بعد از برگشتن هانیه و مطهره از مدسه، مشغول درس‌هام بودم و بعد از خوردن گوجه و بادمجون دستپخت آوا، جمع کردن سفره رو سپردم به هانیه و خودم ظرف‌های شام به بغل، راهی آشپزخونه شدم. ظرف‌هارو به تنهایی می‌شورم و در همون حین سعی می‌کنم سریال محبوب این شب‌های طولانی زمستون رو با سرک کشیدن‌های پی در پی به هال، دنبال کنم. شستن ظرف‌ها که تموم می‌شه، نگاهی به خیسی بیضی شکل و نسبتا بزرگ روی پیراهنم می‌اندازم، باید عوضش کنم. ظرفی پر از پرتقال و سیب آماده می‌کنم و همراه پیش‌دستی و چاقو جلوی بچه‌ها، روی میز میذارم و خودم برای عوض کردن لباسم راهی اتاق می‌شم. بعد از خوردن میوه، ساعت یازده شب بالاخره راهی اتاق خواب می‌شم. هانیه طبق معمول بعد از سریال، تازه نشسته پای درس‌هاش و نگار و مطهره توی رخت‌خواب‌هاشون مشغول تعریف خاطرات تموم نشدنی کلاس درس و هم‌کلاسی‌هاشون هستن. آوا اما کنار ساکش، مشغول جمع کردن وسایلش هست تا فردا صبح با اتوبوس‌های روستا بره خونشون. هنوز معلوم نیست بابا اینا کی قراره از روستا برگردن و نمی‌دونم آیا با رفتن آوا، می‌تونیم از پس کار‌ها و درسا و خودمون بربیایم یا نه! #رمان رمان اختصاصی کانال جوانه نور ✍به قلم م. بابایی ⛔️ کپی شرعا اشکال دارد ⛔️ •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈• 🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان: ✔️ ایتا👇🏻: https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac ✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻: https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy

•┈••✾🌼🍃 ﷽ 🍃🌼✾••┈• #رمان_ریحانه #قسمت_24 با سوت بلند و معترض خانم امیدی، ناظم مدرسه، از روی نیمکت سرد حیاط بلند می‌شم و هم‌چنان که چشمم به سرسره بازی تعداد کمی از بچه‌ها روی یخبندون گوشه حیاط مدرسه هست، به سمت آخرین کلاس درس امروز قدم برمی‌دارم. درس ریاضی هر چند از نظر خیلی از بچه‌های کلاس پیچیده و سخت هست، اما خاص بودن دبیر ریاضیمون این درس رو برام به شدت جذاب و شیرین کرده. به سمت نیمکت جدیدم میرم و به انتظار رسیدن خانم نیکرو، کنار فرانک می‌شینم. فرانک یکی از ضعیف ترین بچه‌های کلاسه و من به اجبار دبیر‌ها، تا زمانی که پیشرفت مطلوبی توی نمراتش داشته باشه، سر کلاس کنارش می‌شینم تا توی درس‌ها بهش کمک کنم. اما به نظرم فرانک بی‌انگیزه‌تر و بی‌تفاوت‌تر از اونی هست که بخواد به راهنمایی‌ها و کمک‌های من واکنش مثبت و امیدوارکننده‌ای نشون بده. اما این رو که نمی‌تونم به دبیر‌هامون، مخصوصا دبیرهای ریاضی و عربی و زبان انگلیسی بگم! چون انتظار دارن هر طور شده نتیجه مثبتی از سپردن این مسئولیت به من بگیرن. بالاخره خانم نیکرو وارد کلاس میشه و بعد از حال و احوال گرم با بچه‌ها، تا یک ساعت بی وقفه تدریس امروز رو انجام میده و حالا طبق روال همیشه، توی ده دقیقه پایانی کلاس چند سوال مربوط به درس تازه رو پای تخته می‌نویسه تا حل کنیم. آخرین سوال رو هم حل می‌کنم و برگه‌ کوچیک امتحانیم رو به امید یه امتیاز مثبت دیگه تحویل خانم نیکرو می‌دم. #رمان رمان اختصاصی کانال جوانه نور ✍به قلم م. بابایی ⛔️ کپی شرعا اشکال دارد ⛔️ •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈• 🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان: ✔️ ایتا👇🏻: https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac ✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻: https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy

دعای_سحر دعای روز پنجم ماه مبارک تقدیم به تو که وقتی زیبایی‌ها رو می‌بینی به زبون میاری☺️🌻 #دعای_روز_پنجم #ماه_رمضان 🔰به جمع ✨جوانه‌نوری‌ها✨ بپیوندید: •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾• @javaneh_noor •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•

✨دعای روز پنجم ماه مبارک✨ #رمضان 🔰به جمع ✨جوانه‌نوری‌ها✨ بپیوندید: •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾• @javaneh_noor •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•

❤روز پنجم 💎توحید و شرک💎 •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈• 🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان: ✔️ ایتا👇🏻: https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac ✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻: https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•

یک روز آفتابی، وقتی دریاسالار معروف پرتغالی🧐 به مستعمرات پرتغال سرکشی می‌کرد، به طور اتفاقی گذرش به خلیج فارس افتاد. وی که از موقعیت استراتژیکی-تجاری خلیج فارس و تنگه هرمز در حد مرگ به وجد آمده بود🤩، بی درنگ جای خلیج فارس را نزد پادشاه پرتغال لو داد. وی پس از خودشیرینی منحصر به فردش نزد پادشاه پرتغال🤴، پس از چند بار حمله⚔ سرانجام بر جزیره هرمز تسلط یافت و حاکم شیربرنج هرمز را نیز به عنوان امیر خراج خود منصوب نمود.😒 آن‌ها هر چقدر عشقشان می‌کشید بر مقدار خراج می‌افزودند.🤒 پس از مدتی همان دریاسالار فلان فلان شده😤، دژ مستحکمی در ساحل هرمز برای پرتغالی‌ها بنا کرد که به قلعه پرتغالی‌ها🏰 معروف شد. در پی حملات متعدد و از سر عادت پرتغالی‌ها به جزیره هرمز🤕، سرانجام پیمان‌نامه‌ای بین ایران و پرتغال بسته شد که طی آن، هرمز به عنوان مستعمره پرتغال به رسمیت شناخته شد.😑 تسلط پرتغال بر هرمز تا دوره شاه عباس اول ادامه یافت تا سرانجام سپاهیان شاه عباس تکانی به خود دادند و به فرماندهی امامقلی خان و به کمک انگلیسی‌ها😶، پرتغالی ها را با اردنگی از هرمز بیرون انداختند. بدین ترتیب مهمترین سنگر پرتغالی‌ها در دریای عمان، از دست آن‌ها خارج و تسلط آن‌ها بر خلیج‌فارس بعد از یک و نیم قرن پایان یافت.😏 #امپراتوریهای_قلدر #قسمت5⃣ #پرتغال •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈• 🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان: ✔️ ایتا👇🏻: https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac ✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻: https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•

#کلیپ #استوری ▪️شهادت اتفاقی نیست ... پ.ن: به یاد طلبه شهید در حرم رضوی 😔 #شهید_اصلانی •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈• 🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان: ✔️ ایتا👇🏻: https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac ✔️ گروه اول واتساپ👇🏻: https://chat.whatsapp.com/C3KkkkSpnJ80luhYON2jLf ✔️ گروه دوم واتساپ👇🏻: https://chat.whatsapp.com/D8J3G18HEjULGhyDOq33yX ✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻: https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•

🔹یک بطری اگر وسط آب دریا باشد وقتی که درِ آن بسته باشد یک قطره آب داخلش نمی رود 🔹آدمی اگر وسط دریای رحمت خدا هم باشد تا خودش نخواهد هیچ بهره ای نمی برد، حتّی اگر آن دریا اسمش رمضان باشد! #ماه_رمضان 🔰به جمع ✨جوانه‌نوری‌ها✨ بپیوندید: •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾• @javaneh_noor •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•

👆🏻 آیا می‌دانید وقتی مدام به گوشی‌تان نگاه می‌کنید، چه بلایی بر سر چشمان‌تان می‌آید؟ #سواد_رسانه 🔰به جمع ✨جوانه‌نوری‌ها✨ بپیوندید: •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾• @javaneh_noor •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•