eitaa logo
دروازه حکمت
907 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
310 ویدیو
51 فایل
معاونت فرهنگی بنیاد قرآن استان همدان "شورای فرهنگ قرآنی" ارتباط با مدیران کانال : @javanehakim1 - @javanehakim2
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۷۶ ❣️امير المومنين _عليه السلام _مي فرمايد : ✨آلَةُ الرِّيَاسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ✨ 💠 « بردبارى و تحمل سختى ها از ابزار رياست است.» ✍ كسى كه به مقام رياست مى رسد خواه رياست معنوى باشد يا مادى ؛ اولا با مخالفت هايى از سوى رقيبان روبرو مى شود و از سويى ديگر انتظارات و توقعات بسيار از سوى مردم در برابر او آشكار مى گردد و براى انجام امور خود نياز به همراهان و مشاورانى دارد كه گاه از آنها خطاها و گاه خيانت هايى سر مى زند. اضافه بر همه اينها گاه مشكلاتى ناخواسته و غير منتظرانه براى حوزه رياست او به وجود مى آيد. در برابر اين امور اگر داراى سعه صدر و تحمل بسيار و بردبارى توأم با تدبير و خونسردى همراه با شجاعت نباشد ادامه كار براى او بسيار مشكل خواهد شد. ✔️به همين دليل مولا در ميان تمام ويژگى هايى كه يك رئيس بايد داشته باشد روى سعه صدر انگشت گذاشته است. 🔸الحمد لله که رهبر عزیز ما در حد کمال از این ویژگی برخوردار است. 🔹خدایا تا ظهور دولت یار رهبر ما خامنه‌ای نگهدار🤲 @javanehakim
۱۷۹ ❣️امير المومنين _عليه السلام _مي فرمايد : ✨اللَّجَاجَةُ تَسُلُّ الرَّأْى.✨ 💠لجاجت، فكر و رأى انسان را از ميان مى برد. ✍🏻 منظور امام(عليه السلام) از اين كلام نورانى بازداشتن لجوجان از لجاجت است، زيرا لجاجت به انسان اجازه درست انديشيدن و فكر صحيح را نمى دهد و غالباً لجوجان به راه خطا مى روند و منافع و موقعيت هاى خود را از دست مى دهند، چرا كه تصميم گيرى هاى آنها نابجا و ناصواب و دور از مشورت است. 🔹مفاسد لجاجت به قدرى زياد است كه گاه سبب از هم پاشيدن خانواده ها، به هم خوردن دوستى هاى پرسابقه، ايجاد اختلاف در ميان شركا و به هم خوردن وحدت صفوف و .... مى شود ✔️اگر لجاجت در مديران جامعه پيدا شود آثار سوء آن بسيار گسترده تر است.
۱۸۱ ❣️امير المومنين _عليه السلام _مي فرمايد : ✨ثَمَرَةُ التَّفْرِيطِ النَّدَامَةُ، وَثَمَرَةُ الْحَزْمِ السَّلاَمَةُ✨ 💠 «ميوه درخت تفريط پشيمانى و ميوه درخت دورانديشى سلامت است» ✍ درست است كه تفريط غالباً در مقابل افراط ذكر مى شود و افراط را به معناى زياده روى و تفريط را به معناى كوتاهى و كم كارى تفسير مى كنند; ولى هرگاه تفريط به طور مستقل ذكر شود ممكن است هرگونه انحراف از حق و واقعيت را شامل گردد، لذا «تفريط» در اين كلام به معناى ترك دورانديشى و تدبير در امور و انحراف از حق است; خواه از طريق زياده روى باشد يا كوتاهى و كم كارى. 🔹اين كلام امام عليه السلام را بارها در زندگى خود و ديگران تجربه كرده ايم. مخصوصا بسيار مى شود كه انسان به امورى به ديده حقارت مى نگرد و سرانجام ضربه سنگينى از ناحيه آن مى خورد همان گونه كه بعضى از دانشمندان گفته اند: شخص عاقل هرگز نبايد چيزى از خطاها و لغزش هايش را كوچك بشمرد، زيرا هنگامى كه انسان چيزى را كوچك مى شمرد در مشكلات بزرگى مى افتد. در تاريخ ديده ايم كه گاه دشمنانى كه به نظر كوچك مى آمدند حكومتى را زايل كردند و بسيار ديده ايم كه گاه بيمارى كوچكى كه مورد بى اعتنايى واقع مى شود ضربه سنگينى به سلامت ما مى زند ✔️لازم به ذكر است كه منظور از سلامت در اين كلام تنها سلامت دين نيست، بلكه سلامت دنيا، جسم، خانواده، كسب و كار و سلامت جامعه نيز است.
۱۹۱ (قسمت اول) ❣️امير المومنين _عليه السلام _مي فرمايد : ✨إِنَّمَا الْمَرْءُ فِی الدُّنْیَا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ فِیهِ الْمَنَایَا، وَنَهْبٌ تُبَادِرُهُ الْمَصَائِبُ 💠«انسان در این دنیا هدفى است که تیرهاى مرگ همواره به سوى او نشانه گیرى مى کند و ثروتى است که مصائب، در غارت آن شتاب دارند و بر یکدیگر سبقت مى گیرند» ✍ در این عبارت انسان به دو چیز تشبیه شده; یکى هدفى که تیراندازان آن را نشانه مى گیرند و ديگرى سرمایه اى که غارتگران آن را چپاول مى کنند. انسان آن هدف است و عوامل مرگ زا تیرهایى که به سوى او پرتاب مى شوند. ✔️وجود انسان و استعدادهاى فراوان او همان سرمایه عظیمى است که مصائب مختلف به غارت آن مى پردازند و به همین دلیل آرامش واقعى هرگز در این زندگى دیده نمى شود. چگونه انسانى مى تواند آرامش داشته باشد در حالى که دشمنانى از اطراف، او را نشانه گرفته اند و غارتگرانى اطراف خانه او جمع شده اند ═══✙❆♡❆✙═══
۱۹۱ (قسمت سوم) ❣️امير المومنين _عليه السلام _مي فرمايد : ✨وَ لاَ یَنَالُ الْعَبْدُ نِعْمَةً إِلاَّ بِفِرَاقِ أُخْرَى 💠«(یکى از مشکلات مهم دنیا این است که) انسان به نعمتى از آن نمى رسد جز با فراق نعمت دیگرى» ✍این نکته واقعیتى ملموس است ، تمام نعمت هاى دنیا این گونه است که نعمت ها با هم جمع نمى شوند، بلکه یکى مى آید و دیگرى از دست مى رود. مثلا کسى که فرزند ندارد واقعاً در زحمت است; اما هنگامى که خدا این نعمت را به او ارزانى مى دارد مشکلات زیادى براى نگهدارى و اداره و تربیت فرزند به سراغ او مى آید، پس باید در همه حال راضی و شاکر باشیم.
۱۹۵ ❣امیرالمومنین علیه السلام هنگامی که از کنار زباله دانی گذشتند فرمودند: ✨ هَذَا مَا بَخِلَ بِهِ الْبَاخِلُونَ 🔹«اين همان است كه بخيلان به آن بخل مى ورزيدند. ✍انسان اگر به پايان امور بنگرد درباره آغاز آن تجديد نظر خواهد كرد; هنگامى كه ببيند لذيذترين و پاكيزه ترين غذاها بعد از وارد شدن در بدن و جذب موادى از آن، تفاله آن به شكل گنديده اى در مى آيد باور مى كند كه آنچه را به آن بخل ورزيده بود اشتباه بود. نيز هنگامى كه انسان از كنار قبرستانى عبور كند كه گاه هنوز بوى تعفن بعضى از اجساد از آن به مشام مى رسد و ببيند پايان كار كجاست، يقين پيدا مى كند كه در زندگى مادى خود و روى آوردن به شهوات چقدر گرفتار خطا و اشتباه بوده است.
۲۰۸ 🔰قسمت اول ❣امیرالمومنین علیه‌السلام می فرماید: ✨مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ رَبِحَ، وَمَنْ غَفَلَ عَنْهَا خَسِرَ، 💠هر كس به حساب خود برسد سود مى برد و آن كس كه غافل بماند زيان مى بيند. ✍ اصولاً تمام اين جهان بر اساس حساب و نظم آميخته با آن قرار گرفته است. هر گاه درون بدن خود را ملاحظه كنيم می بینیم حساب دقيقى در آن حكمفرماست; مثلاً بيش از بيست فلز و شبه فلز و مواد مختلف حاصل از آنها خون ما را تشكيل مى دهد و به مجرد اين كه نظم آنها به هم بخورد بيمارى حاصل مى شود. به همين دليل پزشكان اولين دستورى را كه مى دهند محاسبه اجزاى تشكيل دهنده خون از طريق آزمايش است تا به وسيله اين حسابگرى جلوى بيمارى را بگيرند. آن كس كه اين آزمايش ها را به فراموشى بسپارد ممكن است زمانى متوجه شود كه خسارت و زيان وسيعى دامن او را گرفته، در امور مادى دنيا ورشكست و در مسائل طبيعى مانند سلامتى جسم گرفتار بيمارى هاى غير قابل علاج شده است. ✔️اسلام مى گويد: در امور معنوى نيز بايد همين گونه بلكه دقيق تر به حساب خويش رسيد. آن كس كه مراقب اعمال خويش باشد و حسابرسى دقيق كند سود معنوى مى برد و كسى كه از آن غافل گردد گرفتار خسران و زيان در دنيا و آخرت مى شود.
۲۰۸ 🔰قسمت دوم ❣امیرالمومنین علیه‌السلام می فرماید: ✨وَ مَنْ خَافَ أَمِنَ، 💠کسی که از خدا بترسد ایمن باشد ✍امام اشاره مى کند که اگر کسى خواهان امنیت و آرامش است باید خائف باشد; همیشه خوف سپرى است در برابر حوادث خطرناک و راز این که خداوند آن را در وجود انسان قرار داده، این است که اگر ترسى در کار نباشد خیلى زود انسان خود را به پرتگاه ها مى افکند و در چنگال حوادث سخت گرفتار مى سازد و به مرگ زودرس مبتلا مى شود. البته اگر این خوف در حد اعتدال باشد به یقین سپرى در برابر بلاهاست و اگر به افراط بینجامد انسان را از تلاش و کوشش باز مى دارد و به محرومیت منجر مى شود و اگر به تفریط گراید و از موجودات خطرناک نترسد گرفتار انواع حوادث مرگبار خواهد شد. 🔹خوف از خدا یعنى خوف از عدالت و مجازات هاى عادلانه اوست. کسانى که داراى چنین خوفى باشند از عذاب الهى در دنیا و آخرت در امانند و به عکس آنها که تنها به رحمت او امیدوار گردند(رجا) و اثرى از خوف در وجود آنها نباشد آلوده انواع گناهان شده و گرفتار مجازات خداوند در این سرا و آن سرا مى شوند. ✔️ به همین دلیل در تعلیمات دینى ما کراراً آمده است که انسان باایمان باید با دو بال خوف و رجا پرواز کند.
۲۱۲ ❣امیرالمومنین علیه‌السلام مى فرماید: ✨عُجْبُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ أَحَدُ حُسَّادِ عَقْلِهِ 💠خودپسندىِ انسان يكى از حسودان عقل اوست ✍مى دانيم حسود كسى است كه به نعمت هايى كه به انسان رسيده رشك مى ورزد و آرزوى زوال آن را دارد و همين امر سبب مى شود به دشمنى با او برخيزد و هر كارى از دستش ساخته است، در اين راه انجام دهد، چهره او را در جامعه نازيبا نشان دهد، عيوب او را فاش سازد، افراد را از طريق شايعه پراكنى از وى دور كند و حتى به خانواده و فرزندان او دشمنى ورزد، اگر بتواند، كسب و كار و مقام او را از وى بگيرد و اگر نتواند در مسير آن مانع تراشى كند. اينها كارهايى است كه يك حسودِ عنود انجام مى دهد. خودپسندى در برابر عقل انسان نيز همين كارها را انجام مى دهد; قدرت عقل را از انسان مى گيرد و او را به خطا مى افكند، عيب انسان را ظاهر مى سازد، مردم را از او متنفر مى كند، حتى خانواده او را گرفتار مشكلات مى كند، جاه و مقام او را متزلزل مى سازد و گاه اموال و ثروت او را از دستش مى گيرد، چرا كه مردم هرگز حاضر به همكارى با افراد خودپسند و خودخواه نيستند. ✔️ بنابراين باید آفت حسادت را از روح خود ریشه کن کنیم تا به رشد و آرامش دست یابیم.
۲۲۵ ❣امیرالمومنین علیه‌السلام مى فرماید: ✨الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ، عَنْ سَلاَمَةِ الاَْجْسَادِ! 💠شگفتم كه چگونه حسودان از سلامتى خويش غافل اند ✍روشن ترين تفسير براى گفتار حكيمانه بالا آن است كه حسد روح و قلب انسان را مى فشارد و بر اثر اين فشار، انسان بيمار مى شود و گاهى از شدت حسد دق مى كند و مى ميرد، زيرا مى بيند شخص محسود داراى نعمت هاى مختلفى است. هرچه نعمت او بيشتر مى شود، غم و اندوه حسود فزون تر مى گردد. گاه به حالت افسردگى كشيده مى شود و گاه به بيمارى جسمانى مبتلا مى گردد، زيرا رابطه روح و جسم به اندازه اى است كه ناراحتى هاى روحى فورا در جسم اثر مى گذارد و سلامت انسان را مختل مى كند. بنابراين حسودان آرزو مى كنند نعمت شخصى كه مورد حسد است زائل گردد; خواه اين نعمت مقام باشد يا مال و ثروت. در حالى كه با حسد خويش نعمتى را كه از آن نعمت ها بزرگ تر است از دست مى دهند و آن نعمت سلامتى است كه هيچ نعمتى با آن برابرى نمى كند. اگر تمام دنيا را به كسى بدهند; ولى مبتلا به بيمارى سرطان يا فلج و از كارافتادگى دست و پا و سر و صورت باشد كمترين ارزشى براى او ندارد و اگر همه چيز را از او بگيرند و سلامتى را به او باز گردانند به يقين خوشحال خواهد شد. ✔️آرى. بعد از ايمان و عقل كه از نعمت هاى معنوى است برترين نعمت مادى سلامت جسم است كه حسود آن را به آسانى از دست مى دهد. ═══✙❆♡❆✙═══ 💝 @nahjol_balagheh ═══✙❆♡❆✙═══
۲۲۸ ⭕️قسمت اول ❣امیرالمومنین علیه‌السلام مى فرماید: ✨مَنْ أَصْبَحَ عَلَى الدُّنْیَا حَزِیناً فَقَدْ أَصْبَحَ لِقَضَاءِ اللَّهِ سَاخِطاً 💠«کسى که براى دنیا غمگین باشد (درواقع) از قضاى الهى ناخشنود است» ✍با توجه به این که آنچه در عالم رخ مى دهد به اراده خداست و معناى توحید افعالى همین است که «لا مُؤَثِّرَ فِى الْوُجُودِ إلاَّ اللهُ» بنابراین اگر بر اثر حوادثى بخشى از امکانات دنیوى ما از دست برود در واقع قضاى الهى بوده و اگر کسى به سبب آن اندوهگین گردد در واقع به قضاى الهى خشمگین شده است. 🔹به تعبیر دیگر، گاه ضررها و زیان ها و حوادث نامطلوب بر اثر کوتاهى ها و ندانم کارى هاى خود ماست که باید خود را درباره آن ملامت کنیم و گاه بر اثر امورى است که خارج از اختیار ماست و این همان چیزى است که به عنوان قضاى الهى تعبیر مى شود. اندوهگین شدن براى این امور در واقع اظهار ناراحتى در برابر قضاى الهى است. از سوى دیگر توجه به این حقیقت که انسان باید در برابر قضاى الهى تسلیم باشد دو اثر مثبت در انسان دارد: نخست موجب آرامش روح انسان است و دیگر این که یأس و نومیدى را از انسان دور مى دارد و وى را از حالت انفعالى دور ساخته به سوى آینده اى بهتر حرکت مى دهد. ✔️البته طبیعى است که انسان با از دست دادن مال و ثروت یا مقام و فرزند و امثال آن غمگین مى شود; ولى براى مؤمن این غمگینى امر موقتى است; هنگامى که در قضاى الهى فکر کند و به این نکته توجه نماید که خداوند هم حکیم است هم رحمان و رحیم است و چیزى جز خیر بندگانش را نمى خواهد در این حال غم و اندوه فروکش مى کند و جاى خود را به رضا و تسلیم مى دهد. ═══✙❆♡❆✙═══ 💝 @nahjol_balagheh ═══✙❆♡❆✙═══
۲۲۸ 📌قسمت پنجم ❣امیرالمومنین علیه‌السلام مى فرماید: وَ مَنْ لَهِجَ قَلْبُهُ بِحُبِّ الدُّنْیَا الْتَاطَ قَلْبُهُ مِنْهَا بِثَلاَث هَمّ لاَ یُغِبُّهُ وَحِرْص لاَ یَتْرُکُهُ وَأَمَل لاَ یُدْرِکُهُ 💠«آن کس که قلبش با محبت دنیا پیوند خورده سه چیز او را رها نخواهد کرد: اندوه دائم، حرصى که هرگز او را ترک نمى کند و آرزویى که هیچ گاه به آن نخواهد رسید ✍نخست این که دنیاپرستى همواره با غم و اندوه مستمر همراه است و چنان نیست که یک روز این غم و اندوه باشد و روز دیگر نباشد. دلیل آن روشن است: انسان دنیاپرست براى به چنگ آوردن دنیا و همچنین براى حفظ آن به کوشش فراوان و گذشتن از موانع زیادى احتیاج دارد که عبور از همه آنها بسیار مشکل است. به همین دلیل غم و اندوهى، پیوسته وجود او را احاطه مى کند. آیا فلان بدهکار به موقع بدهى خود را مى پردازد؟ آیا قادر به اداى فلان دین به موقع هست؟ آیا فلان تجارت سود مى کند یا با شکست مواجه مى شود و آیا مزارع و باغات من با خشکسالى و آفت روبه رو نمى شو د؟ و آیا فلان شریک به من خیانت نخواهد کرد؟ و امثال اینها که همچون کابوسى دائماً روح او را مى فشارد. دومین اثر شوم دنیاپرستى حرص است. حرص به معناى زیاده طلبى بى دلیل و سیر نشدن از مال و جاه دنیاست. بدیهى است چنین حرصى آرامش را از انسان مى گیرد و شب و روز او را به خود مشغول مى کند. 🔹بالاخره سومین پدیده شوم آن آرزوهاى طول و دراز است .آرزوهایى که گاهى چند برابر عمر آدمى براى رسیدن به آن نیز کفایت نمى کند، آرزوهاى نامعقولى که به چنگ آوردن آن هزارگونه بدبختى و ذلت و گرفتارى دارد و آرامش انسان را بر هم مى زند. ✔️خوشا به حال قناعت پیشگان که نه آن اندوه بى پایان را دارند و نه آن حرص خطرناک شرربار و نه آرزوهاى طولانى کشنده. ═══✙❆♡❆✙═══ 💝 @nahjol_balagheh ═══✙❆♡❆✙═══
۲۲۹ 📌قسمت اول ❣امیرالمومنین علیه‌السلام مى فرماید: ▫️مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ، ... 💠آن كس كه از سستى اطاعت كند حقوق افراد را ضايع مى سازد ✍منظور امام(عليه السلام) از اطاعت «توانى» آن است كه انسان در كارهاى خود تنبلى كند و امورى را كه لازم است به موقع انجام گيرد انجام ندهد و تدبير و مديريت صحيح در كارهاى خود نداشته باشد. روشن است كه سستى در انجام كارها در موقع مناسب سبب تراكم آنها مى گردد و تراكم آنها سبب ضايع شدن بخشى از آن مى شود. 🔹 به يقين چنين كسى هم حق خالق را ضايع مى كند و هم حق مخلوق را كه ساده ترين نمونه آن كاهل بودن در نماز است; كسى كه نماز را به تأخير مى اندازد بسيار مى شود كه آن را ضايع مى كند. در مورد حقوق مخلوق نيز همين گونه است; مثلاً شخصى كارمند يا اجير كسى شده كه امورى را براى او انجام دهد. اگر تنبلى بر وجود او مستولى شود، به وقت سر كار نيايد، تا آخر وقت كار نكند و در اثناى وقت سستى به خرج دهد، حق كسانى را كه او را استخدام كرده اند ضايع خواهد كرد. ✔️ حتى افراد سست و تنبل، حق حيواناتى را كه در اختيار او هستند و از آنها بهره بردارى مى كند ضايع مى سازد; به موقع به آنها استراحت نمى دهد، غذا و آب نمى رساند، مراقبت هاى لازم را انجام نمى دهد و در نتيجه حق آنها ضايع مى شود.
232 ❣امیرالمومنین علیه‌السلام مى فرماید: ✨مَنْ یُعْطِ بِالْیَدِ الْقَصِیرَةِ یُعْطَ بِالْیَدِ الطَّوِیلَةِ 🟤کسى که با دست کوتاه ببخشد با دست بلند به او بخشیده مى شود ✍مرحوم سید رضى در اینجا شرح نسبتاً مفصلى براى این سخن آورده، مى گوید: «معناى این کلام این است که آنچه انسان از اموال خود در راه خیر و نیکى انفاق مى کند هرچند کم باشد خدا پاداش او را بسیار مى دهد و منظور از دو دست (دست کوتاه و بلند) در اینجا دو نعمت است که امام(علیه السلام) میان نعمت پروردگار و نعمت انسان را با کوتاهى و بلندى فرق گذاشته است; نعمت و بخشش از سوى بنده را کوتاه و آنچه را از ناحیه خداوند است بلند شمرده است و این بدان جهت است که نعمت خدا همواره چندین برابر نعمت مخلوق است، زیرا نعمت هاى الهى اصل و اساس تمام نعمت هاست; تمام نعمت ها به او باز مى گردد و از سوى او سرچشمه گرفته مى شود (حتى نعمتى که انسان آن را به دیگرى مى بخشد آن هم از سوى خداست و با توفیق الهى بذل و بخشش مى شود 📘 @nahjol_balagheh
238 ❣امیرالمومنین علیه‌السلام مى فرماید: ✨أَلْمَرْأَةُ شَرٌّ كُلُّهَا، وَشَرُّ مَا فِيهَا أَنَّهُ لاَبُدَّ مِنْهَا! 💠تمامى وجود زن شرّ است و بدترين چيزى كه در اوست اين كه از وجودش چاره اى نيست ✍روشن است كه منظور امام عليه السلام در اين كلام تمام زنان نيستند زيرا زنان برجسته در اسلام فراوان بوده اند كه پيامبرصلى الله عليه وآله امام و ساير ائمه عليهم السلام براى آنها احترام فراوان قائل بودند.و در قرآن بعضى از زنان را به عنوان الگو و اسوه حتى براى مردان قرار داده است 🔹خدماتى که اسلام به زنان کرده و آنان را از آن وضع جاهلیت که معامله انسان با آنها نمى شد، در آورده و شخصیت والاى انسانى به آنها بخشیده بر همه روشن است.در عین حال مذمت هایى نیز درباره زنان در نهج البلاغه و سایر روایات اسلامى مى بینیم و اگر همه اینها را در کنار هم بگذاریم نتیجه این مى شود که گروهى از زنان مورد نکوهش اند و گروه دیگرى مورد ستایش و از آنجا که از وجود زن براى گمراه کردن مردان در طول تاریخ استفاده ابزارى فراوانى شده در روایات اسلامى و نهج البلاغه به این موضوع هشدار داده شده است. ✔️ این سخن در میان دانشمندان معروف است که در هر پرونده جنایى پاى زنى در میان است. در حالى که استفاده ابزارى از مردان کمتر شده است. این نکته نیز شایان توجه است که بعضى از عبارات نهج البلاغه که در نکوهش زنان است بعد از داستان جنگ جمل که سردمدار آن یکى از همسران پیامبر بود، وارد شده، جنگى که هفده هزار نفر از مسلمانان را به کشتن داد و شکاف عظیمى در صفوف مسلمانان ایجاد کرد. ═══✙❆♡❆✙═══ 💝 @nahjol_balagheh ═══✙❆♡❆✙═══
۲۳۸ 📌قسمت اول ❣امیرالمومنین علیه‌السلام مى فرماید: ✨مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ 💠آن كس كه از سستى اطاعت كند حقوق افراد را ضايع مى سازد ✍توانى به معناى سستى كردن است. منظور امام عليه السلام از اطاعت «توانى» آن است كه انسان در كارهاى خود تنبلى كند و امورى را كه لازم است به موقع انجام گيرد انجام ندهد و تدبير و مديريت صحيح در كارهاى خود نداشته باشد. 🔹 روشن است كه سستى در انجام كارها در موقع مناسب سبب تراكم آنها مى گردد و تراكم آنها سبب ضايع شدن بخشى از آن مى شود. به يقين چنين كسى هم حق خالق را ضايع مى كند و هم حق مخلوق را كه ساده ترين نمونه آن كاهل بودن در نماز است; كسى كه نماز را به تأخير مى اندازد بسيار مى شود كه آن را ضايع مى كند. در مورد حقوق مخلوق نيز همين گونه است ✔️ مثلاً شخصى كارمند يا اجير كسى شده كه امورى را براى او انجام دهد. اگر تنبلى بر وجود او مستولى شود، به وقت سر كار نيايد، تا آخر وقت كار نكند و در اثناى وقت سستى به خرج دهد، حق كسانى را كه او را استخدام كرده اند ضايع خواهد كرد. حتى افراد سست و تنبل، حق حيواناتى را كه در اختيار او هستند و از آنها بهره بردارى مى كند ضايع مى سازد; به موقع به آنها استراحت نمى دهد، غذا و آب نمى رساند، مراقبت هاى لازم را انجام نمى دهد و در نتيجه حق آنها ضايع مى شود. ═══✙❆♡❆✙═══ 💝 @nahjol_balagheh ═══✙❆♡❆✙═══
۲۵۲ ❣امیرالمومنین علیه‌السلام مى فرماید: ▫️وَالزَّكاةَ تَسْبِيباً لِلرِّزْقِ 💠خداوند زكات را سبب روزى قرار داد ✍اين عبارت دو تفسير دارد: نخست اين‌كه پرداختن زكات، روزىِ فقرا را تضمين مى‌كند، زيرا در حديث آمده كه اگر مردم زكات اموالشان را بدهند، فقيرى در سراسر جهان اسلام پيدا نخواهد شد. تفسير ديگر اين‌كه پرداختن زكات سبب مى‌شود خداوند روزى را بر زكات دهنده فراوان كند و اموال او را از خطرات تجاوز گرسنگان حفظ نمايد وجمع ميان اين دو تفسير در جمله بالا بعيد نيست، همان‌گونه كه در حديثى از امام على بن موسى‌الرضا عليه السلام نيز آمده است كه مى‌فرمايد: «أَنَّ عِلَّةَ الزَّكَاةِ مِنْ أَجْلِ قُوتِ الْفُقَرَاءِ وَتَحْصِينِ أَمْوَالِ الاَْغْنِيَاء؛ علت تشريع زكات تأمين قوت فقرا وحفظ اموال اغنياست». ═══✙❆♡❆✙═══ 💝 @nahjol_balagheh ═══✙❆♡❆✙═══
۲۵۲ ❣امیرالمومنین علیه‌السلام مى فرماید: ✨وَإِقَامَةَ آلْحُدُودِ إِعْظَاماً لِلْمَحَارِمِ 💠و اقامه حدود را براى بزرگ شمردن محرمات الهى قرار داد»؛ ✍«محارم» در اين‌جا اشاره به گناهان كبيره يا بخش مهمى از آن‌هاست كه درموردشان اقامه حدود و اجراى تعزيرات مى‌شود، زيرا حدود به معناى عام شامل تعزيرات هم مى‌گردد. بديهى است با اجراى حد، گناه در نظرها پراهميت خواهد شد و كمتر كسى به سراغ آن مى‌رود زيرا مى‌داند علاوه بر مجازات الهى در سراى آخرت، در اين دنيا هم مجازات سنگينى دامن او را مى‌گيرد و اين امر سبب امنيت جامعه و حفظ آن از آلودگى‌هاى گسترده خواهد شد. ✔️ ازاين‌رو در حديثى از پيغمبر اكرم صلي الله عليه وآله آمده است: «وَحَدٌّ يُقَامُ لِلَّهِ فِي الاَْرْضِ أَفْضَلُ مِنْ مَطَرِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً؛ حدى كه در زمين اجرا شود برتر از چهل روز باريدن باران است. البته اساس دعوت انبيا بر برنامه‌هاى فرهنگى است و اكثريت مردم از اين طريق به راه راست دعوت مى‌شوند؛ ولى مواردى پيدا مى‌شود كه افرادى سرسختانه در مقابل اوامر و نواهى آن‌ها به مخالفت برمى‌خيزند. در اين‌گونه موارد جز توسل به اجراى حدود و مجازات‌ها راهى نيست، همان‌گونه كه در برنامه تمام عقلاى جهان و قوانين عالم نيز همين‌گونه است. ═══✙❆♡❆✙═══ 💝 @nahjol_balagheh ═══✙❆♡❆✙═══
۲۵۲ ❣امیرالمومنین علیه‌السلام مى فرماید: ✨وَالشَّهَادَاتِ اسْتِظْهَاراً عَلَى آلُْمجَاحَدَاتِ 💠و شهادت و گواهى را براى اظهار حق در برابر انكارها قرار داد ✍مى‌دانيم در اسلام كسى كه از حادثه‌اى باخبر باشد و آن را با چشم خود ببيند اگر به شهادت فراخوانده شود بر او واجب است بپذيرد و آنچه را ديده بيان كند؛ خواه درباره دوست باشد يا دشمن، خويشاوند باشد يا بيگانه. كتمان شهادت يكى از گناهان كبيره است، همان‌گونه كه قرآن مجيد باصراحت فرمود: وَلاَ تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ شهادت را كتمان نكنيد و هركس كتمان كند قلب او گناهكار است (چراكه حقيقتى را مخفى داشته است) در آيه قبل از آن مى‌فرمايد: «(وَلاَ يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا)؛ و شاهدان هنگامى كه دعوت (به دادگاه براى اداى شهادت) بشوند ابا نكنند». ✔️ روايات اسلامى نيز درباره كتمان شهادت، حرمت آن را با صراحت بيان كرده است در حالى كه در قوانين ديگر دنيا، شهادت شهود معمولا الزامى نيست؛ هركس مايل باشد و سود خود را در شهادت دادن ببيند شهادت مى‌دهد وگرنه مى‌تواند آن را مكتوم نمايد. واجب ساختن اين كار براى آن است كه افراد نتوانند حقوق مردم را پايمال كنند. ═══✙❆♡❆✙═══ 💝 @nahjol_balagheh ═══✙❆♡❆✙═══
۲۵۴ ❣امیرالمومنین علیه‌السلام مى فرماید: ✨يَابْنَ آدَمَ، كُنْ وَصِيَّ نَفْسِکَ فِي مَالِکَ، وَآعْمَلْ فِيهِ مَا تُؤْثِرُ اَنْ يُعْمَلَ فِيهِ مِنْ بَعْدِکَ 💠 اى فرزند آدم! تو خود وصى خويشتن در اموال خود باش و (امروز) به‌گونه‌اى در آن عمل كن كه مى‌خواهى پس از تو (مطابق وصيتت) عمل كنند. ✍بسيارى از مردم باايمان علاقه‌مند هستند كه بخشى از اموالشان پس از آن‌ها در راه خيرات مصرف شود و اسلام نيز به وصيت براى كارهاى خير تشويق كرده وآن را به يك‌سوم مال محدود نموده تا ورثه نيز بهره‌مند شوند. مؤمنان براى اين كار سعى مى‌كنند وصى يا اوصياى مطمئنى انتخاب كنند تا حتمآ كارهاى خير انجام گيرد. ولى بسيار ديده شده است كه يا وصى عمل به وصيت نمى‌كند يا ورثه مانع مى‌شوند و سعى دارند ثلث را به نفع خود مصادره كنند. حتى در بعضى از افراد متدين ديده مى‌شود كه مى‌خواهند براى مصرف ثلث به نفع خودشان وجهى شرعى بيابند. اگر انسان خودش وصى خويشتن باشد و آنچه را پس از خود مايل است در راه خير صرف شود شخصآ اقدام كند بهتر است، ✔️ همان‌گونه كه بعضى از افراد باايمان را در عصر خود مى‌بينيم كه ثلث مال خويش را در زمان حيات خود جدا كرده و در كارهاى خير به خصوص كارهايى كه باقى و برقرار مى‌ماند؛ مانند احداث بيمارستان، مسجد، مدرسه، بانك‌هاى قرض الحسنه، نشر آثار دينى وامثال آن صرف مى‌كنند. اين‌ها از همه موفق‌ترند، زيرا هيچ‌كس به‌اندازه خود انسان براى خويش دلسوزى نمى‌كند. افزون بر اين، آنچه را انسان با دست خود در راه خدا مى‌دهد بسيار با ارزش‌تر است از آنچه ديگران پس از او مى‌دهند، چون در حال حيات علاقه‌مند به اموال خويش است و دل كندن و صرف آن در كارهاى خير نياز به ايمانى قوى دارد. ═══✙❆♡❆✙═══ 💝 @nahjol_balagheh ═══✙❆♡❆✙═══
۲۶۰ ❣امیرالمومنین علیه‌السلام مى فرماید: ✨كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالاِْحْسَانِ إِلَيْهِ، وَمَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ، وَمَفْتُونٍ بِحُسْنِ آلْقَوْلِ فِيهِ. وَمَا آبْتَلَى آللّهُ سُبْحَانَهُ أَحَداً بِمِثْلِ الاِْمْلاَءِ لَهُ 💠چه بسيارند كسانى كه به‌وسيله نعمت به آن‌ها غافلگير مى‌شوند و به سبب پرده‌پوشى خدا بر آن‌ها مغرور مى‌گردند و براثر تعريف وتمجيد از آنان فريب مى‌خورند و خداوند هيچ‌كس را به چيزى مانند مهلت دادن (و ادامه نعمت‌ها و ترك عقوبت) آزمايش نكرده است ✍ كه اين چهار نعمتى كه امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به آن اشاره كرده (احسان پروردگار، پوشاندن خطاها، ذكر خير بر زبان انسان‌ها و مهلت دادن) قدر مشتركى دارد و آن اين است كه همه اين‌ها در لباس نعمت است؛ اما در بسيارى از افراد سبب غفلت مى‌شود. 🔹جمله اوّل اشاره به افراد طغيانگر و فاسد و مفسدى است كه خداوند به آن‌ها نيكى فراوان مى‌كند و ناگهان همه را از آن‌ها مى‌گيرد تا مجازاتشان دردناك‌تر باشد. 🔹جمله دوم اشاره به كسانى است كه خدا بر اعمال زشت آن‌ها پرده مى‌افكند اما آن‌ها به جاى استفاده از اين ستر الهى، مغرور مى‌شوند و به كارهاى خلاف خود همچنان ادامه مى‌دهند و ناگهان خداوند پرده را بر مى‌افكند و آن‌ها را رسوا مى‌سازد. 🔹جمله سوم اشاره به كسانى است كه ذكر خير آن‌ها بر زبان همه مردم جارى مى‌شود و اين‌ها براثر آن غافل مى‌گردند و اين غفلت سبب انحراف آنان مى‌شود، ناگهان خداوند وضع آن‌ها را آشكار مى‌سازد و ذكر خير تبديل به ذكر شر مى‌شود. 🔹جمله چهارم اشاره به كسانى است كه كارهاى خلاف انجام مى‌دهند؛ ولى خداوند همچنان به آن‌ها مهلت مى‌دهد؛ اما اين مهلت الهى نه‌تنها سبب بيدارى‌شان نمى‌گردد بلكه بر غفلت آن‌ها مى‌افزايد و ناگهان خداوند مهلت را از آنان مى‌گيرد و چنان مبتلايشان مى‌سازد كه رسواى خاص و عام شوند. ═══✙❆♡❆✙═══ 💝 @nahjol_balagheh ═══✙❆♡❆✙═══
۲۶۱ ❣امیرالمومنین علیه‌السلام مى فرماید: 📌مرحوم سيّد رضى خلاصه اين ماجرا را به اين صورت نقل كرده است : ▫️لَمَّا بَلَغَهُ إِغَارَةُ أَصْحَابِ مُعَاوِيَةَ عَلَى الاَْنْبَارِ فَخَرَجَ بِنَفْسِهِ مَاشِياً حَتَّى أَتَى النُّخَيْلَةَ وَ أَدْرَكَهُ النَّاسُ وَقَالُوا يَا أَمِيرَ الْمُوْمِنِينَ نَحْنُ نَكْفِيكَهُمْ 🔹«هنگامى كه امام عليه السلام خبر حمله ياران معاويه به انبار و غارت آنجا را شنيد شخصاً پياده به سوى «نخيله» كه لشكرگاه معروف كوفه بود به راه افتاد. مردم نيز به دنبال آن حضرت به راه افتادند؛ (جمعى از سرشناسان اصحاب) عرض كردند : اى اميرمؤمنان! شما بازگرديد ما اين مشكل را حل مى كنيم. 👈در اينجا بود كه امام عليه السلام فرمود: ✨فَقَالَ مَا تَكْفُونَنِي أَنْفُسَكُمْ فَكَيْفَ تَكْفُونَنِي غَيْرَكُمْ 🔹«شما از عهده حل مشكلات خودتان با من برنمى آييد چگونه مى خواهيد مشكل ديگران را از من دفع كنيد؟» ✍اشاره به اينكه شما قادر به دفاع از خويشتن نيستيد چگونه مى توانيد از من دفاع كنيد. دشمن به سرزمين شما حمله مى كند، نفرات شما را به قتل مى رساند، اموالتان را غارت مى كند و شما نشسته ايد و تماشا مى كنيد! 👈سپس مى افزايد: ✨إِنْ كَانَتِ الرَّعَايَا قَبْلِي لَتَشْكُو حَيْفَ رُعَاتِهَا وَإِنَّنِي الْيَوْمَ لاََشْكُو حَيْفَ رَعِيَّتِي 🔹(مشكل ديگر اين است كه) رعاياى پيشين از ستم فرمانروايان خود شكايت مى كردند؛ ولى من امروز از ستم رعيتم شكايت دارم. ✍اشاره به اينكه شما گوش به سخنان من نمى دهيد، فرمان من را اطاعت نمى كنيد. گويا دشمن، اين را احساس كرده و بى مهابا به سرزمين شما حمله مى كند. مى داند كه شما مرد جنگ و دفاع از آبرو و حيثيت و سرزمينتان نيستيد وهمين امر سبب جسارت او شده است. 👈در پايان مى افزايد: ✨كَأَنَّنِي الْمَقُودُ وَهُمُ الْقَادَةُ أَوِ الْمَوْزُوعُ وَهُمُ الْوَزَعَةُ 🔹«گويى من پيرو هستم و آنها پيشوا يا من فرمانبر ومحكومم و آنها فرمانده و حاكم»؛ ✍سيّد رضى؛ پس از ذكر اين جمله مى افزايد: ▫️فَلَمّا قالَ عليه السلام هذَا الْقَوْلَ، في كَلامٍ طَويلٍ قَدْ ذَكَرْنا مُختارَهُ فِي جُمْلَةِ الْخُطَبِ، تَقَدَّمَ إِلَيْهِ رَجُلانِ مِنْ أصْحابِهِ فَقالَ أَحَدَهُما: إنّي لا أمْلِکُ إلّا نَفْسي وَأخي فَمُرْ بِأَمْرِکَ يا أمِيرَالْمُؤمِنينَ نُنْقَدْ لَهُ، فَقالَ عليه السلام: وَأَيْنَ تَقَعَانِ مِمَّا أُرِيدُ؟ 🔹«هنگامى كه امام عليه السلام اين سخن را درضمن گفتارى طولانى ـ كه قسمت برگزيده اى از آن ضمن خطبه ها گذشت ـ بيان كرد، دو نفر از يارانش جلو آمدند. يكى از آنها عرض كرد: من جز اختيار خودم و برادرم را ندارم، امر فرما تا اطاعت كنيم. امام عليه السلام فرمود: شما برای آنچه من مى خواهم (كه بسيج يك سپاه است)، چه كارى مى توانيد انجام دهيد؟ 🔘🔘🔘
۲۶۲ ❣امیرالمومنین علیه‌السلام مى فرماید: 📌نخست حق را بشناس سپس پيروانش را: بعضى گفته اند: ▫️وَقِيلَ إنَّ الْحارِثَ بْنَ حُوطٍ أتاهُ فَقالَ: أَتَراني أَظُنُّ أصْحابَ الْجَمَلِ كانُوا عَلى ضَلالَةٍ؟ 🔹(شخصى به نام) «حارث بن حوط» (كه از ياران آن حضرت عليه السلام محسوب مى شد ولى راه خطا را مى پيمود) خدمت حضرت آمد وعرض كرد: شما فكر مى كنيد من هم لشكر جمل را گمراه مى دانم؟ (چنين نيست) ⬅️امام عليه السلام فرمود: ▫️يَا حَارِثُ، إِنَّکَ نَظَرْتَ تَحْتَکَ وَلَمْ تَنْظُرْ فَوْقَکَ فَحِرْتَ! إِنَّکَ لَمْ تَعْرِفِ آلْحَقَّ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ، وَلَمْ تَعْرَفِ آلْبَاطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ 🔹اى حارث! تو به زير دست خود نگاه كردى نه به بالاى سرت به همين دليل حيران و سرگردان شدى (اگر به من و جمعيت مهاجران و انصار پيامبر صلي الله عليه وآله نگاه مى كردى در شناخت حق گرفتار سرگردانى نمى شدى) تو حق را نشناختى تا كسانى را كه به سراغ حق آمده اند بشناسى. باطل را نيز نشناخته اى تا كسانى را كه به سراغ باطل رفته اند شناسايى كنى ⬅️حارث (براى تبرئه خود) گفت: ▫️فَإِنّي أعْتَزِلُ مَعَ سَعيدِ بْنِ مالِکٍ وَعَبْدِاللهِ بْنِ عُمَرَ 🔹من همراه سعيد بن مالك (سعد بن مالك، مشهور به سعد ابى وقاص) و عبد الله بن عمر كناره گيرى مى كنم (و بى طرف مى مانم ⬅️امام عليه السلام فرمود: ▫️ إِنَّ سَعِيداً وَعَبْدَ اللّهِ بْن عُمَرَ لَمْ يَنْصُرَا الْحَقَّ وَلَمْ يَخْذُلاَ البَاطِلَ 🔹سعيد (سعد) و عبدالله بن عمر حق را يارى نكردند و باطل را نيز خوار نساختند (آنها راه خطا پيمودند، چگونه به آنها اقتدا مى كنى؟ ادامه...👇👇
۲۷۱ ❣امیرالمومنین علیه‌السلام مى فرماید: ▫️رُوِيَ أَنَّهُ عليه السلام رُفِعَ إِلَيْهِ رَجُلانِ سَرَقَا مِنْ مَالِ اللَّهِ أَحَدُهُمَا عَبْدٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ وَالآْخَرُ مِنْ عُرُوضِ النَّاسِ 💠«دو نفر را كه از بيت المال سرقت كرده بودند نزد آن حضرت آوردند؛ يكى غلامى بود مربوط به بيت المال و ديگرى غلامى متعلق به مردم. ✍امام عليه السلام در اينجا حكم حكيمانه اى صادر كرد و فرمود: ✨ أمَّا هذَا فَهُوَ مِنْ مَالِ اللّهِ وَلاَ حَدَّ عَلَيْهِ 🔹اما اين يكى (كه برده بيت المال است) خود از مال الله به شمار مى آيد و حدى بر او جارى نخواهد شد. سپس به عنوان دليل افزود: ✨مَالُ اللّهِ أَكَلَ بَعْضُهُ بَعْضاً 🔹بخشى از مال الله بخش ديگرى را خورده 🖊اشاره به اينكه او فى الجمله حق داشته است كه از بيت المال چيزى بردارد، چراكه نفقه او بر بيت المال است، بنابراين اجراى حد درمورد او دليلى ندارد. ✨وَأَمَّا الاْخَرُ فَعَلَيْهِ الْحَدُّ آلشَّدِيدُ فَقَطَعَ يَدَهُ 🔹اما نفر دوم بايد مشمول حد شديد باشد (كه در اينجا منظور حدّ سرقت است و به دنبال آن امام عليه السلام دستور داد) دست او را قطع كردند 👈اين حكم در كتاب حدود در ميان فقهاى شيعه مسلم است كه اگر برده اى جزء غنائم جنگى باشد و چيزى از غنيمت را سرقت كند مشمول حكم قطع دست نمى شود. مرحوم صاحب جواهر بعد از ذكر اين حكم كه در متن شرايع آمده مى گويد : «بِلا خِلافٍ أجِدُهُ فيهِ»؛ (هيچ اختلافى در اين حكم در ميان فقهاى اصحاب نيافتم) و بعد به حديث بالا استدلال مى كند، سپس دليل ديگرى را كه در متن شرايع آمده ذكر مى كند كه اگر چنين برده اى قطع دست شود نه تنها به نفع بيت المال نيست، بلكه ضرر بيشترى به بيت المال مى خورد و مى دانيم يكى از فلسفه هاى اجراى اين حد، دفع ضرر است و ضرر را نبايد با ضرر دفع كرد. البته اين نكته جالبى است، خواه به عنوان علت پذيرفته شود و يا به عنوان حكمت و يا مؤيد. در پايان مى افزايد: حاكم شرع او را تأديب مى كند به گونه اى كه بار ديگر بر اين كار جرأت نكند. ادامه تفسیر......👇👇
۲۷۴ ❣امیرالمومنین علیه‌السلام مى فرماید: ✨لاَ تَجْعَلُوا عِلْمَكُمْ جَهْلاً 💠علم خويشتن را جهل قرار ندهيد ✍اشاره به اينكه هرچيزى آثارى دارد كه از آثار آن مى توان آن را شناخت، هنگامى كه اثر و خاصيت خود را از دست بدهد به منزله معدوم است؛ هرچند ظاهرآ وجود داشته باشد. قرآن مجيد درباره انسانهايى كه چشم و گوش دارند؛ اما آثارى كه از چشم وگوش انتظار مى رود يعنى شنيدن و عمل كردن و ديدن و عبرت گرفتن، در كار آنها نيست، تعبير به ناشنوا و نابينا كرده و حتى آنها را مردگان بى جانى شمرده است، مى فرمايد: ▫️إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا، وَإِذَا تَيَقَّنْتُمْ فَأَقْدِمُوا 💠«آنگاه كه عالم شديد عمل كنيد و زمانى كه يقين كرديد اقدام نماييد ✔️ اين نتيجه قطعى بيانى است كه امام عليه السلام در آغاز فرمود؛ هرگاه بخواهيم علم ما جهل نشود بايد عمل كنيم و هرگاه اراده كنيم كه يقين ما تبديل به شك نشود بايد بر طبق آن رفتار نماييم. ═══✙❆♡❆✙═══ 💝 @nahjol_balagheh ═══✙❆♡❆✙═══