eitaa logo
اروئیکا.
471 دنبال‌کننده
128 عکس
4 ویدیو
0 فایل
اروئیکا به معنی امیدِ از دست رفته قشنگه؛ اینطور نیست؟ ~ راضی به کپی نیستم. پشت صحنه: @Eroika2
مشاهده در ایتا
دانلود
یه چیزی که واقعا ناراحتم میکنه اینه که چیزای قشنگ دور و برمون که خدا بهمون هدیه داده برامون عادی میشه و یادمون میره بابتشون تشکر کنیم. خیلی آدما هستن که از چیزایی که برای ما خیلی معمولیه و حتی از نظرمون یه حقه که هر آدمی باید داشته باشه، عاجزن و هر لحظه برای داشتن اونها از خدا خواهش میکنن. اینکه می‌بینیم، اینکه میشنویم، اینکه حس میکنیم، اینکه عشق میورزیم و کسایی رو داریم که به ما عشق بورزن از اون چیزاییه که باید باباشون شکرگذار باشیم _البته این کمترین کاریه که میتونیم بکنیم.
اگه هیچ سنگی توی رودخونه نبود، آبش بی‌صدا می‌گذشت و می‌رفت و به دریا می‌رسید و نظر هیچکس رو جلب نمی‌کرد؛ اما وقتی به سنگ‌ها برخورد می‌کنه، با اون‌ها می‌جنگه و ازشون می‌گذره. سر و صدا ایجاد می‌کنه تا به همه بگه داره چه کار سختی می‌کنه. درست مثل زندگی آدم‌ها! اگه زندگی هم راحت و بی دردسر باشه، همه چی یکنواخت می‌شه؛ اما وقتی آدم‌ها با مشکلات و سختی‌های زندگی که مثل سنگ‌های این رودخانه هستند، می‌جنگند و ازشون عبور می‌کنند، با ابهت و قابل احترام‌ترند؛ عین این رودخانه خروشان. _راز شبحی در مه
هدایت شده از   𝑨𝒓𝒆𝒖𝒎 ִֶ
تا وقتی که دارم سریالم رو نگاه میکنم همه چیز خوبه ، ولی وقتی سریال تموم میشه میفهمم همه چیز تو واقعیت خیلی داغونه..!
سوبوک انقدره🤏🏻💗
موجود کوچولوی دوست داشتنی😭✨✨
هدایت شده از مهاجر رویاها...🌿
خونه هیچوقت یه 'مکان' نبود، خونه همیشه یه 'شخص' بود.
اروئیکا.
خونه هیچوقت یه 'مکان' نبود، خونه همیشه یه 'شخص' بود.
اگه اینطور باشه که حتما هست، موقعی که در حضور اون شخصی آرامش و حس امنیت خونه رو داری. آغوشش مثل پذیرایی دنج، بزرگی و گرمیه که بعد از یه روز خسته کننده بهت امید و شوق ادامه دادن میده. شونه هاش اتاق های خونن که میتونی با آرامش سرتو روشون بزاری و ضربان قلبت رو با صاحب اون شونه ها یکی کنی. صداش همون موسیقی آرامش بخشی که تو خونه جریان داره. صدای طلایی رنگی که دور قلبت میپیچه و باعث تند تر تپیدنش میشه. دست هاش..اون دست های قوی و در عین حال لطیف مثل عروسک هایی هستن که موقع ناراحتی و غم یا خوشحالی از ته دل تو دست های تو گرفته میشن. قلبش هم همون دفتر خاطرات سبز رنگ تو کشو تخته که حرف هات رو بدون هیچ توهین یا اذیتی میشنوه و بهت اجازه میده پیشش خود واقعیت باشی. بعدش هم سر حوصله راهنماییت میکنه تا بتونی تصمیم درست رو بگیری.
یکی از نیازمندی‌ها؟ یه پنجره بزرگ.. از اونا که وقتی بازشون می‌کنی بوی خاک مرطوب و انعکاس نور خورشید از روی برگ‌های سبز درخت، امید رو به قلبت تزریق میکنه:)
پنجره‌ها واقعاً شگفت انگیزن. به نظر میان یه شیشه سادست که در برابر حشرات بهار، گرمای تابستون، بارون پاییز و سرمای زمستون، از خونه محافظت می‌کنه؛ ولی در واقع یه دره. دری که می‌تونی با باز کردنش تو دنیایی بزرگتر از فضای محدود و تکراری خونه، سرک بکشی. می‌تونی پیرمرد غرغروی سر کوچه رو ببینی یا پسر جذاب همسایه که داره از مغازه خرید می‌کنه. پسر بچه هایی که با جیغ و داد فوتبال بازی میکنن، دخترهای کوچولویی که پز عروسک های صورتی با موهای طلایی شون رو به هم میدن. یه عده لی لی بازی میکنن، دختر جوونی مشغول ناز کردن یه گربه نارنجیه. مرد میانسالی با لباس ورزشی مخصوص در حال دویدنه. این زندگی‌ها این لبخندها و شاید فریاد ها می‌تونه بخشی از تجربیات و شاید یه تیکه از روحت بشه اگه فقط پنجره رو باز کنی.
هیچکس کاملا از بین نمی‌رود. تکه‌هایی از ما در خاطره شخصی، یادداشت نویسنده‌ای، زمزمه بی‌کلام فردی یا شاید یادگاری که برای صاحبش عزیز است، هرگز نمی‌میرد!