#تجربه
سلام
زندگیتون و دلهاتون حسینی
سال ۹۵ بود ، و من برای چهارمین فرزندم باردار بودم، ۵ ماهه
یه شور عجیبی در من ایجاد شده بود و با اینکه حال خوبی نداشتم راهی شدم
خیلی ها می گفتن نرو ، شوهرت بیچاره با تو چیکار کنه و چه جور برات وسایل راحتی تو فراهم کنه، در اون شلوغی خیلی سخته
و من از همینجا خودمو به آقا امام حسین سپردم و گفتم آقاجان من از شوهرم هیچ توقعی ندارم و خودت برام درست کن...
عازم شدیم و البته پیاده روی نرفتیم، چون توانشو نداشتم و ریسک بالایی بود
صبح روز اربعین سامرا بودیم و همسرم گفتن حیفه نریم کربلا و راهی کربلا شدیم، تا عصر و نزدیک غروب توی ماشین بودیم و چون خیابانهای نزدیک شهر کربلا شلوغ بود، ۴، ۵ ساعت تو ترافیک بودیم و ماشین هم ون بود و نتوانستیم پیاده بشیم تا من چند قدمی راه برم
نزدیک شهر کربلا یه جایی دیگه مسیر قفل شده بود و دیگه مجبور شدیم پیاده بشیم، موکبها همه جمع شده بود و فقط بیابان بود....
و من به شدت تمام بدنم و کمر و...درد گرفته بود، به سختی خودمون رو به یه مغازه رساندیم و همسرم ازشون خواست یه جایی برامون معرفی کنن تا بتونم کمی دراز بکشم
ولی اونها گفتن هیچ جا سراغ نداریم
همسرم از شون خواست یه ماشینی برامون جور کنن تا بریم ولی باز هم گفتن شرمنده ایم ولی نداریم
حال من بد شده بود، البته نه دیگه حالم خراب بود، حتی لحظاتی فکر کردم اگه الان خونریزی می کنم و...
هوا رو به غروب بود
نگرانی و ترس رو در چهره همسرم می دیدم و بچها با ترس و اضطراب به من نگاه میکردن، بنده خدا همسرم به هرکس رو می زد....
متوسل شدم به حضرت عباس ، گفتم آقا خیلی ها گفتن نرو ، حاشا به لطفت اگه سرم بلایی بیاد و بگن رفتی بچه ت از دست رفت، من چه جوابی بدم ، من به امید شما اومدم، یا اگه من خونریزی کنم ، در این بیابون، آقا شما غیورین....😭😭
شاید چند دقیقه بیشتر نگذشته بود که یک ماشین پلیس برامون بوق زد، همسرم جلو رفت گفتن کجا میرین و ما رو سوار کردن و خودشون راهو بلد بودن از جاده های خاکی و فرعی ما رو به کربلا رسوندن و معرفی کردن به یک مینی بوس داخل شهری،من که دیگه حالم کمی بهتر بود سوار مینی بوس شدیم و یک مقداری با اون رفتیم،دیگه اذان مغرب هم گفته بودن که ایستگاه آخر مینی بوس شد و پیاده شدیم
بچه های نوجوان گاری به دست به سمتمان آمدند که حرم بریم و همسرم تاکید کرد تا دم درب حرم بریم و من در دلم می گفتم در این شلوغی اربعین ، دم در حرم....
سوار شدم و شاید حدود ۱۵ ،۲۰ دقیقه رفتیم و ناگهان دیدم روبروی درب حرم هستم ، پیاده شدم ، روبروی پرده قسمت بازرسی زنانه، شاید ۱۰ قدم تا پرده فاصله بود که پیاده شدم، پرده رو بالا زدم و وقتی وارد شدم متوجه شدم حرم آقا ابوالفضل العباس هست.😭❤️
بعد از بازرسی وقتی وارد شدم دیدم خانمی ایرانی اونجا هست ، گفتم جایی برای استراحت میخوام، و اشاره کرد به کنار خودش ، گفت سرداب خلوت هست و من از همونجا رفتم تو سرداب که پله های کمی داشت، سرداب تقریبا خالی بود، و من دراز کشیدم و استراحت کردم و حالم کاملا خوب شد.
و چند ساعت بعد برای زیارت بالا رفتم و زیارت اربعین رو از همونجا خوندم و نزدیک اذان صبح پا برهنه خودم رو روبروی حرم منور ارباب اباعبدالله الحسین دیدم که با ناباوری داشتم گریه می کردم
بعد از اون سال ۳ بار دیگه هم این سفر نوراني رو تجربه کردم و هر بار کرامت های متفاوتی...
الان پسرم سید عبدالله ۶ ساله هست و میگه مامان امسال پیاده بریم،میگم مامان پاهات درد میگیره ، میگه باشه قبول ❤️💓💓💓
#تجربههای_شما
#تجربه_اربعین
@javanesho_ir
╚══════ ▪️
🏴 صلی الله علیک یا اباعبدالله
مینشاند بر لب عشاق تو لبخندها
«بأبی أنت و أمی» گفتن فرزندها
یا حسینِ بچهها در روضههای خانگی
آب کردهِ در دل مادر پدرها قندها
از پدرها به پسرها میرسد میراث عشق
شورها، شمشیرها، تکبیرها، سربندها
ای خوشا آن مادرانی کز محبت کردهاند
یک به یک نذر حسین فاطمه، دلبندها
تا که سرو خویش را از زیر قرآن رد کنند
سوخته دل هایشان در آتش اسفندها
✍ شاعر: دکتر محمد مهدی سیار
#جوانه
#نسل_حسینی
#فرزندآوری
@javanesho_ir
╚══════ ▪️
از پدرها به پسرها میرسد میراث عشق
شورها، شمشیرها، تکبیرها، سربندها...
#محرم
#پوستر_جمعیت
#جوانه
@javanesho_ir
╚══════ ▪️
@Maddahionlinمداحی آنلاین - علم بزنید - حائری.mp3
زمان:
حجم:
7.79M
#جاماندگان
علم بزنید ...
بجای منم تو کربلا قدم بزنید
🎙 #علی_اکبر_حائری
👌بسیار دلنشین 😭
#اربعین
#جوانه
#جاماندگان_اربعین
@javanesho_ir
╚══════ ▪️
جوانه
#جاماندگان علم بزنید ... بجای منم تو کربلا قدم بزنید 🎙 #علی_اکبر_حائری 👌بسیار دلنشین 😭 #اربعین
سلام و نور 🌱
روزتون بخیر باشه
این صوت👆 رو گوش بدید میخوام یه مطلبی رو بگم ...
#به_یادتم
میدونیم که اشک ها و حسرت های زیادی برای این سفر وجود داره و خیلی ها آرزوی رفتن دارند...
بیاین امسال اربعین رو با زیارت نیابتی از طرف مادرای باردار وشیرده وجا مانده های اربعین نورانی تر کنیم. شاید زیارت نیابتی تسکینی هر چند کم برای قلب های نورانی شون باشه🌱
اگر توفیق زیارت اربعین رو دارین زائر هستین و به سمت مسیر عشق حرکت می کنید و دوست دارید در این مسیر عزیزان جامانده را یاد بفرمایید یه یا (حسین ع) به آیدی پیام بدین تا نام هایی برای شما ارسال بشه 👇
@Admin_javane
قطعا دل های شما هر روز با مادری کردن هاتون زائرِ امام حسین هست، اما اگر جا مانده هستین ودوست دارین به جاتون در این مسیر نورانی پیاده روی وزیارت بشه نام و نام خانوادگی رو به آیدی پیام بدین
@Admin_javane
#جوانه
#به_یادتم
#جاماندگان
#اربعین
@javanesho_ir
╚══════ ▪️
7.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی حسین(ع) سرروی زانوی رقیه(س) گذاشت...😭
#استاد_پناهیان
🏴 الهی بحقّ #حضرت_رقیه سلاماللهعلیها، عجّل لولیّک الفرج...
سالروز #شهادت_حضرت_رقیه سلام الله علیها تسلیت باد.
#روضه
#شهادت_حضرت_رقیه
@javanesho_ir
╚══════ ▪️
.🌙 ⃟🤲🏻"
#دل_بند
_یکی من دعا میکنم یکی تو
+خب
_خدایا همهی مریضا رو خوب کن الهی آمین
حالا تو
+خدایا جور کن مامانم بره کرّرّبلا
الا میالی(الهی آمین)
#دل_بند
#کربلا_با_هزارتا_تشدید_روی_رّ
#الا_میالی
@javanesho_ir
╚══════ ▪️
#جوانه_مشهد
خسته نباشید میگم خدمت جوانه ای های استان خراسان رضوی🌱
که برای افزایش نسل شیعه و روی زمین نموندن حرف ولی زمان شون، وقت میزارن...
اجرکم عندالله...
باید با کوله باری پُر ،حضرت رو زیارت کنیم...
خدا پشت و پناهتون زائران امام حسین ع 🥺
#جوانه
#جوانه_استان_خراسان_رضوی
#جوانه_مشهد
#اربعین
@javanesho_ir
╚══════ ▪️