eitaa logo
،، احکام و مسائل شرعی ،،
3.5هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
3هزار ویدیو
40 فایل
برای پرسیدن سوالات شرعی به آیدی زیر مراجعه فرمایید . @Javanmardi_Ahkam
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽؛ 💕 خداوند در مقابل شهادت و بندگی سیدالشهداء (علیه السلام) فضایل بی‌شماری چون شفاء در تربت او و اجابت دعا در کنار قبر حضرت را به ایشان بخشید که در بین ائمه (علیهماالسلام) بی نظیر است 💕 از کتاب سیّدالشهدا (علیه السلام) تجلّی عبودیت ، استاد حسین انصاریان ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi
14.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽؛ 👈 شیعیان ما با شادی ما شادند و از غصه ما غصه دار می شوند ! 👈 شیعیان طاقت دیدن غصه ما را ندارند ! ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi
18.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽؛ 👈 شیعیان ما ، جان ما هستند ! 👈 ما مثل جانمان از شیعیانمان دفاع می کنیم ! ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi
✅ سلام دادن به امام حسین در نماز 📝 سؤال : آیا #سلام_دادن_به_امام حسین (علیه السلام) در #قنوت نماز اشکال دارد ؟ در صورتی که این کار را در نمازهاي گذشته کرده باشد ، چه حکمی دارد ؟ 📖 جواب : به طور کلی #خطاب_به_غیر_خداوند در نماز ، موجب باطل شدن نماز می شود ، البته اگر به خاطر جهل به حکم ، نماز خود را با انجام این کار صحیح می دانسته ، نمازهای گذشته قضا ندارد ولی بنا بر احتیاط واجب باید #سجده_سهو انجام دهد .
javab-salam-emama-hossein.kafi-p.mp3
4.88M
🌷 جواب سلام امام حسین علیه السلام 👈 حاج آقا شیخ محسن کافی @Javanmardi_langarudi
✅ رفیق صمیمی امام حسین (ع) 📝 امام حسين (عليه السلام) يك رفيق صميمى داشت ، ابن زياد با هزار مأمور به دنبال او مى گشت و او را نمى يافت . مى گفت : هرجا او را ديديد امانش ندهيد ، اما پيدايش نمى كرد .  رفيق امام اين را هم شنيده بود كه امام حسين (عليه السلام) به كربلا آمده است .  دل او در كربلا بود . دروازه ها همه بسته بود ، راه ها همه كنترل مى شد. اسم اين شخص و قيافه او را براى مأموران توصيف كرده بودند و او هم تنها بود .  همكارى هاى سنگينى با مسلم بن عقيل داشت و جزء افرادى بود كه نامه هاى ابى عبدالله را امضا كرده بود ، جزء افرادى بود كه مردم را عليه ابن زياد مى شوراند . و ابن زياد در به در دنبال او مى گشت و او هم شخص آبرودارى بود . و اعتبار داشت . در آخر نقشه اى كشيد .  گفت : اين طور نمى شود كه ما زير زمين به زير زمين برويم . امام ، كربلا باشد و ما نباشيم . يك روز صبح بلند شد و خودش به بارگاه ابن زياد آمد . به مأمورها : گفت من فلانى هستم . كه در آسمانها دنبال من مى گرديد . مرا نزد ابن زياد ببريد . جشن گرفتند ، كه خودش به پاى خودش آمده است . وقتى او را روبروى ابن زياد آوردند ، گفت : من در آسمانها دنبال تو مى گشتم . تو را چه كسى به اينجا آورد ؟  گفت : من خودم آمدم .  گفت : براى چه آمده اى ؟  گفت : آمدم كه بگويم من از همكارى با مسلم ، ارتباط با حسين بن على (عليه السلام) سخت پشيمانم و حق بودن شما براى من ثابت است . به من پول و اسلحه و اسب بده ، و با يك گردان كه به كربلا مى رود ، مرا هم به كربلا بفرست .  ابن زياد گفت : جلو بيا . پيشانى او را بوسيد . گفت : آفرين .  گفت : به او حواله اسلحه و حواله لباس و حواله اسب بدهند . و او را با يك گردان به كربلا فرستاد .  وقتى به كربلا رسيد و خيمه هاى ابى عبدالله (عليه السلام) را كه ديد ، به گردان گفت : اگر زنده برگشتيد به اربابتان بگوييد : تدبير ما از شما شيطان ها خيلى بيشتر است .  من ديدم هيچ راهى براى رسيدن به مولايم ابى عبدالله عليه السلام ندارم ، جز اين كه خاندان شما پليدان را جلوى چشمتان بياورم . @Javanmardi_langarudi
﷽؛ 🚨 حتماً بخوانید 💐 در بحار و عوالم و مدینة المعاجز و ناسخ و تظلم الزهراء و مخزن روایت شده که: 🌴 اعرابی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد و عرض کرد برّه آهویی صید کرده ام ، به رسم هدیه خدمت شما آورده ام ، حضرت قبول فرمود و دربارهٔ آن مرد دعا کرد حضرت امام حسن علیه السلام حضور آن سرور مشرّف بود ‌، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم برّه آهو را به حسن عطا کرده و ساعتی نگذشت که حسین علیه السلام آمد دید برادرش برّه آهویی دارد پرسید برادر از کجا آورده ای، فرمود : جدم به من عطا کرده حسین با عجله خدمت جدش آمد عرض کرد یا جدّا برادر مرا برّه آهو عطا کردی چرا به من عطا نکردی و مکرّر میگفت من هم می خواهم.و رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم او را تسلّی می دادند و بااو مهربانی می فرمودند، تااینکه کار رسید به جایی که نزدیک بود حسین علیه السلام گریه کند که یک مرتبه صدای صیحه و فریاد از درب مسجد بلند شد مردم دیدند یک ماده آهو برّه خود را جلو انداخته و از عقب سر آنها گرگی می دود و می آید، آهو به زبان فصیح عرض کرد یا رسول الله من دو بچه داشتم یکی از آنها صیاد صید کرد و آورد خدمت شما این یک بچه دیگر برای من باقی مانده ، در اثنایی که او را شیر می دادم شنیدم یکی می گوید ای آهو زود بچهٔ خود را بردار ببر حضور پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم که فرزندش حسین علیه السلام مقابل او ایستاده و می خواهد گریه کند، اگر حسین علیه السلام گریه کند ملائکه مقربین به سبب گریه او به گریه در می آیند، باز شنیدم یکی میگوید ای آهو تعجیل کن پیش از آنکه اشک بر صورت حسین جاری شود و الاّ این گرگ را بر تو مسلط میکنم خودت را و بچه ات را بخورد و راه دور بود ولیکن زمین زیر پای من پیچیده شد و زود آمدم خدمت شما و من حمد میکنم خدا را که هنوز اشک بر صورت حسین جاری نشده ، که صدای تکبیر و تهلیل از صحابه بلند شد و رسول خدا درباره آهو دعای خیر فرمود. 🌴 آه آه خدا و رسول و ملائکه راضی نمی شدند حسین علیه السلام گریه کند نمیدانم چگونه راضی شدند روز عاشورا آن حضرت این همه گریه کند، که موافق آنچه در کتب مقاتل ضبط کرده اند روز عاشورا مولای مظلوم بنابه نقل کتاب الوسیله و تحفه ، سه مرتبه از زیادتی گریه غش کرد. 🌴 یکمرتبه هنگام میدان رفتن علی اکبر بوده که سفارش مادرش را به امام کرد، امام صیحه کشیده و غش کرد. 🌴 دوم : در وداع قاسم بوده کما فی البحار والعوالم ( و جعلا یبکیان حتی غشی علیهما ). 🌴 سوم : بعد از شهادت ابوالفضل العباس بوده کما فی المنتخب و ریاض المصائب و مخزن ( بکی الحسین بکاء شدیدا حتی اغمی علیه فلما افاق قال ){ انا لله و انا الیه راجعون }. 📌 ثمرات الحیات جلد اول صفحه ۱۳۹،۱۴۰ تألیف الفاضل الکامل سیدالواعظین آقاسید محمود امامی اصفهانی رضوان الله علیه. @Javanmardi_langarudi 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆
﷽؛ 💢 مسابقه امام حسن و امام حسين عليهماالسلام ⭕️ گاهی حسنین در خوشنویسی بر یکدیگر فخر می کردند. چنانچه در بحار روایت کرده : روزى امام حسن با برادرش امام حسين عليه السلام مشغول نوشتن بودند. حسن به برادرش حسين (ع ) گفت : خط من بهتر از خط تو است . حسين : نه ، خط من بهتر است . - حالا كه اين طور است مادرمان فاطمه عليهاالسلام در حق ما قضاوت كند. - مادر جان ! خط كداميك از ما بهتر است ؟ زهراى مرضيه براى اين كه هيچ كدامشان ناراحت نگردند، قضاوت را به عهده اميرالمؤمنين گذاشت و فرمود: برويد از پدرتان بپرسيد. - پدر جان شما بفرماييد خط كداميك از ما بهتر است ؟ على عليه السلام احساس كرد اگر قضاوت كند يكى از آنان ناراحت خواهد شد، از اين رو فرمود: عزيزانم برويد از جدتان پيامبر اكرم بپرسيد. - پدر بزرگ مهربانم ، خط كدام يك از ما بهتر است ؟ - پیامبر فرمود : من درباره شما قضاوت نمى كنم ، مگر اين كه از جبرئيل بپرسم . جبرئيل خدمت رسول خدا رسيد عرض كرد: يا رسول الله ! من هم در بين ايشان قضاوت نمى كنم بايد اسرافيل بين آنان قضاوت كند. اسرافيل گفت : من نيز تا از خداوند پرسش نكنم ، قضاوت نخواهم كرد. اسرافيل : خدايا! خط حسن بهتر است يا خط حسين ؟ خطاب آمد: قضاوت به عهده مادرشان فاطمه عليهاالسلام است بايد بگويد خط كدام يك از آنان بهتر است . حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود: عزيزانم دانه هاى اين گردن بند را ميان شما پراكنده مى كنم هر كدام از شما بيشترين دانه ها را جمع كند خط او بهتر است . آنگاه دانه هاى گردن بند را پراكنده كرد، در آن وقت جبرئیل نزد قائمه عرش بود فوراً به امر خداوند به زمین آمد و آن دانه ها را دو قسمت کرد نصف آنها را حسن و نصف آنها را حسین برداشت که هیچ کدام دلشکسته و افسرده خاطر نشوند. ⭕️ به روایت دیگر که آن هم در بحار و عوالم و منتخب است گردن بند فاطمه هفت دانه مروارید داشت همین که آن دانه ها را روی زمین ریخت سه دانه حسن و سه دانه حسین برداشت، یک دانه دیگر روی زمین ماند ، خداوند جبرئیل را امر کرد به یک چشم به هم زدن نازل شد و آن دانه را دو نصف کرد نصف آن را حسن و نصف دیگر را هم حسین برداشت، تا هیچ یک از آنها مکدّر و افسرده خاطر نشوند. 🔻بحارالأنوار، جلد 45 ، صفحهٔ 191-190، روایت 36 ، باب 39. ثمرات الحیاة، جلد اول، صفحهٔ 218 و 219. 🔺تألیف : الفاضل الکامل سید الواعظین آقا سید محمود امامی اصفهانی 💦 @Javanmardi_langarudi 🌱أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌱 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆
💠 حضرت استاد انصاریان " اگر حُرّ‌ ، بر كشتی نجات یکی از اولیای الهی سوار می‌شد ، ساليان بسیاری طول مي‌كشيد تا به اين مقام برسد ؛ امّا حضرت سيّدالشهدا (علیه السلام) با يك نگاه و عنايت او را به بهشت برين رهنمون كرد ".
⬅️ چرا وقتی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) کشتی می گرفتند پیامبر امام حسن را تشویق می کردند؟ آیا امام حسن(ع) محبوب تر بودند؟ 🔸این روایت در کتب شیعه و اهل سنت نقل شده و در خود روایت ، پاسخ داده شده است . 🔹«حسنين (ع) در برابر رسول خدا(ص) با يكديگر كشتى مى گرفتند، و پيغمبر اكرم(ص) امام حسن (ع) را تشويق مى كرد و حمايت مى نمود و مى گفت بگير حسين(ع) را . 🔸حضرت فاطمه(س) كه حضور داشت عرض كرد چرا حسن(ع) را كه بزرگتر است تشويق مى كنيد؟ 🔹پیامبر(ص) فرمود: اگر من حسن(ع) را بر حسين(ع) تشويق مى كنم ، «جبرئيل» هم حسين(ع) را تشويق مى نمايد و مى گويد بگير حسن(ع) را و من به خاطر تشویق جبرئیل، حسن(ع) را تشویق می کنم » 🌱أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌱 💢احڪام و مسائل شرعے💢 🎇کارشناس احکام و مسائل شرعی حجّت الاسلام والمسلمین سیّد شمس الدّین جوانمردی لنگرودی🎇 @Javanmardi_langarudi
﷽؛ 🔸حضرت استاد انصاریان 🔹همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است! هرچند اهل‌بیت همگی کشتی نجات‌اند، اما نكته مهمی که باید بیشتر به آن توجه کرد آن است كه كشتي ابی‌عبدالله(ع) انسان‌ها را با سرعت بيشتری به ساحل نجات و امنیت مي‌رساند. به عنوان نمونه مي‌توان به حُرّ‌بن‌يزيد‌رياحي اشاره کرد. اگر حرّ در كشتي نجات یکی از اولیای الهی مي‌رفت، شاید ساليان بسياري طول مي‌كشيد تا به اين مقام برسد؛ امّا حضرت سيّدالشهدا(ع) با يك نگاه و عنايت او را به بهشت برين رهنمون كرد. @Javanmardi_langarudi 🌱أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌱
﷽؛ 🚨 ✨ امام باقر علیه السلام در روایتی می فرمایند : پیامبر خدا صلی الله علیه و آله مریض بود . فاطمه سلام الله علیها دست حسن و حسین علیهماالسلام را گرفت و به جهت عیادت پدر در منزل عایشه به راه افتادند. دیدند رسول خدا صلی الله علیه و آله خوابیده است ـ امام حسن در طرف راست پیامبر و امام حسین در طرف چپ آن حضرت نشستند و بر بدن حضرت فشار می آوردند. چون حضرت از خواب بیدار نشد، خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها به حسن و حسین علیهما السلام فرمود : " ای عزیزانم ! جدّ شما در خواب است . اکنون برگردید و او را دعا کنید و به حال خود واگذارید. تا از خواب بیدار شود ، آنگاه بسوی او باز گردید." 🔹عرض کردند : مادر ، ما از اینجا بیرون نمی رویم . حسن بر بازوی راست و حسین بر بازوی چپ آن حضرت خوابیدند ، در این وقت فاطمه برخاست و به خانه خود رفت . 🔸حسن و حسین کمی خوابیدند و زود بیدار شدند ، ولی دیدند پیامبر در خواب است. به عایشه گفتند : مادرمان کجا رفت ؟ گفت : به منزل خود . 🔹سپس برخاستند و در آن شب تاریک و پر رعد و برق که آسمان به شدت می بارید بیرون آمدند ، و پس نوری از برای آنان درخشید . حسن در آن نور با دست راست خود ، دست چپ حسین را گرفت و با هم صحبت می کردند تا به باغ بنی نجّار رسیدند . بنابراین ، سرگردان شدند و نمی دانستند کجا بروند . 🔸حسین به برادرش گفت : ما سرگردانیم و نمی دانیم کجا می رویم ، بهتر این است که در اینجا بخوابیم تا صبح شود . همدیگر را به آغوش کشیده و خوابیدند . از آن طرف چون رسول خدا بیدار شد در جستجوی فرزندان به خانه فاطمه رفت ولی دید که آنجا نیستند . سپس سرپایی ایستاد و گفت : " ای معبود ، سید و مولای من ! حسن و حسین فرزندان من هستند از گرسنگی بیرون رفتند . تو وکیل من بر آنان هستی." 🔹سپس نوری درخشید و پیامبر در روشنایی آن نور رفت تا به باغ بنی نجّار رسید .دید حسن و حسین در آغوش هم خوابیدند در حالیکه باران تندی می بارید بطوری هرگز مردم مثل آن را ندیده بودند. ولی خداوند متعال در آن محلی که آن دو عزیز خوابیده بودند ، آنان را از باران حفظ کرده بطوریکه حتی قطره ای بر آنان نچکیده بود. 🔸ماری کنار آنان بود که دو پر داشت که یکی را بر حسن و دیگری را بر حسین روپوش کرده، چون چشم پیامبر به آنان افتاد ، تنحنح کرد ، و مار متوجه شد و خود را کنار کشید و گفت : " خدایا ! تو و فرشتگانت را گواه می گیرم ، این دو فرزندان پیامبر تو هستند، آنان را حفظ و حراست نموده ، صحیح و سالم به پیامبر تو سپردم." 🔹پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : " ای مار ! تو کیستی و از کجایی ؟ عرض کرد : من فرستاده جن به سوی تو هستم . فرمود : از کدام قبیله ؟ عرض کرد : از جنّ نصیبین ، عده ای از بنی ملیح یک آیه از قرآن را فراموش کرده ایم ، و مرا به خدمت شما فرستاده اند که آن آیه را بیاموزم . چون اینجا رسیدم ، شنیدم کسی ندا میکند ای مار ! این دو ( حسنین ) فرزندان رسول خدایند ، آنان را از آفات ، ناگواریها ، حوادث و بدیهای شب و روز حفظ کن . من هم از آنان نگهبانی کرده و صحیح و سالم به شما تحویل میدهم . مار آیه را یاد گرفت و برگشت." 🔸پیامبر اکرم حسن را بر دوش راست و حسین را بر دوش چپ گذاشت و آمد که جمعی از یاران به ایشان رسیدند . یکی از آنان گفت : یا رسول الله ! پدر و مادرم فدای تو ! یکی از فرزندانت را به من بده تا زحمت حمل تو سبک شود . حضرت فرمود : دست نگهدار ، خداوند سخن تو را شنید و مقامت را شناخت . دیگری عرض کرد : یا رسول الله ! اجازه فرمایید یکی را من حمل کنم ‌، حضرت جواب شخص اول را به او فرمود . 🔹حضرت علی علیه السلام آمد و عرض کرد : یا رسول الله ! پدر و مادرم فدای شما ، اجازه بفرمایید یکی را من بردارم تا حمل تو سبک باشد. پیامبر رو به حسن فرمود : به دوش پدرت می روی ؟ عرض کرد : یا جدّا ! به خدا سوگند ! دوش تو برایم محبوبتر است از دوش پدرم. آنگاه به حسین فرمود : اگر میخواهی بر دوش پدر باش . عرض کرد : من نیز همان را میگویم که برادرم حسن گفت. 🔸خلاصه پیامبر آنان را به منزل فاطمه آورد . پیامبر چند دانه خرما برای آنان ذخیره کرده بود نزد آنان آورد ، خوردند و شاد شدند. پیامبر فرمود : اکنون برخیزید کشتی بگیرید . برخاستند و کشتی گرفتند و حضرت فاطمه نیز برای انجام کاری بیرون رفت. وقتی وارد شد ، شنید که پیامبر میفرماید : ای حسن ! بر حسین سخت گیر و او را بر زمین بزن ، عرض کرد : پدر جان ! وا عجبا ! بزرگ را بر کوچک دلیر میکنی و به آن نیرو می دهی ؟ فرمود : دخترم ! نمی پسندی بگویم حسن ، حسین را بر زمین بزن؟ این حبیبم جبرئیل است که میگوید : ای حسین ! بر حسن سخت بگیر و او را بر زمین بزن . ✍ امالی شیخ صدوق ، مجلس 68 حدیث 8 @Javanmardi_langarudi