eitaa logo
،، احکام و مسائل شرعی ،،
3.5هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
3هزار ویدیو
40 فایل
برای پرسیدن سوالات شرعی به آیدی زیر مراجعه فرمایید . @Javanmardi_Ahkam
مشاهده در ایتا
دانلود
،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛ 💠 باب الحوائج ... 📝 از بیانات حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی: 🔹باب الحوائج بودن حضرت ابوالف
﷽؛ 💎 سال چهلم هجری شد . بچه ها بزرگ شده بودند . بیست و یکم ماه رمضان بود که ام البنین تنها شد . حالا دیگر او همسر شهید بود ؛ زنی که به حرمت شأن والای همسرش ، دیگر حاضر به ازدواج با هیچ مردی نشد ؛ 💎 اما هنوز مادر بود و هنوز خود را کنیز فرزندان علی علیه السلام می دانست . روزها می گذشت و او اگرچه داغ دیده بود ، اما همچنان شهیدپروری می کرد . 💎 سال شصتم هجری شد . حسین علیه السلام مسافر بود و مرد سفر می خواست . سرنوشتش را آنها که باید بدانند ، می دانستند . ام البنین ، چهار پسرش را که تکیه گاه کنیه اش بودند ، فرستاد ؛ پسرهایی که هنوز در ذهنشان صدای مادرشان می پیچید ؛ « یادتان باشد من کنیز فرزندان فاطمه علیهاالسلام هستم و شما غلام آنهایید ». 💎 او کنیزی خود را نیز فراموش نکرده بود؛ اما بیمار شده بود و زمین گیر. می گفت : مولایم اجازه می دهد در مدینه بمانم ؟ صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
﷽؛ 💎 سال چهلم هجری شد . بچه ها بزرگ شده بودند . بیست و یکم ماه رمضان بود که ام البنین تنها شد . حالا دیگر او همسر شهید بود ؛ زنی که به حرمت شأن والای همسرش ، دیگر حاضر به ازدواج با هیچ مردی نشد ؛ 💎 اما هنوز مادر بود و هنوز خود را کنیز فرزندان علی علیه السلام می دانست . روزها می گذشت و او اگرچه داغ دیده بود ، اما همچنان شهیدپروری می کرد . 💎 سال شصتم هجری شد . حسین علیه السلام مسافر بود و مرد سفر می خواست . سرنوشتش را آنها که باید بدانند ، می دانستند . ام البنین ، چهار پسرش را که تکیه گاه کنیه اش بودند ، فرستاد ؛ پسرهایی که هنوز در ذهنشان صدای مادرشان می پیچید ؛ « یادتان باشد من کنیز فرزندان فاطمه علیهاالسلام هستم و شما غلام آنهایید ». 💎 او کنیزی خود را نیز فراموش نکرده بود؛ اما بیمار شده بود و زمین گیر. می گفت : مولایم اجازه می دهد در مدینه بمانم ؟ ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi 💧کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی💧
﷽؛ 💎 سال چهلم هجری شد . بچه ها بزرگ شده بودند . بیست و یکم ماه رمضان بود که ام البنین تنها شد . حالا دیگر او همسر شهید بود ؛ زنی که به حرمت شأن والای همسرش ، دیگر حاضر به ازدواج با هیچ مردی نشد ؛ 💎 اما هنوز مادر بود و هنوز خود را کنیز فرزندان علی علیه السلام می دانست . روزها می گذشت و او اگرچه داغ دیده بود ، اما همچنان شهیدپروری می کرد . 💎 سال شصتم هجری شد . حسین علیه السلام مسافر بود و مرد سفر می خواست . سرنوشتش را آنها که باید بدانند ، می دانستند . ام البنین ، چهار پسرش را که تکیه گاه کنیه اش بودند ، فرستاد ؛ پسرهایی که هنوز در ذهنشان صدای مادرشان می پیچید ؛ « یادتان باشد من کنیز فرزندان فاطمه علیهاالسلام هستم و شما غلام آنهایید ». 💎 او کنیزی خود را نیز فراموش نکرده بود؛ اما بیمار شده بود و زمین گیر. می گفت : مولایم اجازه می دهد در مدینه بمانم ؟ صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐