💠 قتلگاه ، گودال 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️علی اصغر یزدی⭐️
📸 goo.gl/XRYYyu
➖➖➖
روی جسمَش نیزه وتیر و سِنان افتاده بود
زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود
شمر،باچَکمه به روی سینه اش می ایستاد
در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود
جای خود را با لَگَد های سَنان تعویض کرد
خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود
یادگار مادر او را به #غارت برده اند
جامه ی شاهی به دست این و آن افتاده بود
شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد
برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود
نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش
گوشه ی گودال قدری استخوان افتاده بود
در نگاه تار او اهل حرم می سوختند
قرعه ی آتش به نام کودکان افتاده بود
روی نیزه بستن سَر، کار آسانی نبود
از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود
بارش ظلمت بیابان را به خون آغشته کرد
بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود
***
دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد
چون که یاد ضربه های خیزران افتاده بود ...
#شعر_روز_عاشورا_98
#گودال
#علی_اصغر_یزدی
➖➖➖
❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد. ❌
🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین
1️⃣ لینک کانال تلگرام
👉 goo.gl/Qp2bCs
2️⃣ لینک کانال سروش
👉 sapp.ir/javazenokari
3️⃣ لینک کانال ایتا
👉 eitaa.com/javazenokari
4️⃣ لینک کانال گپ
👉 gap.im/javazenokari
5️⃣ لینک کانال بله
👉 ble.im/javazenokari
🌐 سایت گروه
👉 www.javazenokari.com
🔹 گروه فرهنگی شاعـــــران جواز نوکـــــرۍ 🔸
❤️ در انجام بهتر بارگذاری مطالب خواهشمندیم نظر خواهی را انجام دهید.
💠 غزال گودال 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️محمدرضا رضایی⭐️
📸 goo.gl/JrvN5L
➖➖➖
به گودال می رفت
پر از زخم، اما سبک بال می رفت
برای طوافِ
امامِ زمان تیغِ دجال می رفت
برادر می افتاد
به دنبال او خواهر از حال می رفت
عجب اضطرابی
دقیقه به سختیِ صد سال میرفت
سنان باز میگشت
و یک مادری توی گودال میرفت
بُنیَّ بُنیَّ
صدا می زد او را و از حال میرفت
پس از ظهر خونین
سپاهی سوی خیمه خوشحال می رفت
به پای رقیه
می آمد چو زنجیر ،خلخال می رفت
کسی که عقب ماند
دو دستی سوی گوش اطفال می رفت
به زیر سُمِ اسب
تنی سوی خیمه لگدمال می رفت
سری در شلوغی
و انگشتری بین جنجال می رفت
پی سر می آمد
به دنبال یک بوسه خنجر می آمد
چه وصلی! که خنجر
برای خوش آمد به حنجر می آمد
به گودالِ پر خون
سنان دست در دستِ لشکر می آمد
و تیری که خوردی
به سختی مگر از کمر در می آمد
ز جسمت صدای
شکسته شدن سمت خواهر می آمد
به دنبال خونِ ...
...سرت، تکه در تکه پیکر می آمد
حرم،دست،معجر
که پایان قصه جلوتر میامد
دو تا گوشواره
به یک سیلی از گوش ها در می آمد
زبانم شده لال
حرامی مگر سمت معجر می آمد
#گودال
#شعر_روز_عاشورا_98
#محمدرضا_رضایی
➖➖➖
❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد. ❌
🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین
1️⃣ لینک کانال تلگرام
👉 goo.gl/Qp2bCs
2️⃣ لینک کانال سروش
👉 sapp.ir/javazenokari
3️⃣ لینک کانال ایتا
👉 eitaa.com/javazenokari
4️⃣ لینک کانال گپ
👉 gap.im/javazenokari
5️⃣ لینک کانال بله
👉 ble.im/javazenokari
🌐 سایت گروه
👉 www.javazenokari.com
🔹 گروه فرهنگی شاعـــــران جواز نوکـــــرۍ 🔸
❤️ در انجام بهتر بارگذاری مطالب خواهشمندیم نظر خواهی را انجام دهید.
💠 سبک 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️ علی حاجیان فر ⭐️
📸 http://goo.gl/xAJMWp
➖➖➖
~ نام اثر : انا سائلکم
#تک_زمینه_احساسی_محزون_جدید💯
#درددل_با_امام_حسین_و_فراق_کربلا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
♦️علی حاجیان فر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✏️ #بنداول 🎼
یکبارم نشده
بدیامو بروم بیاری
یکبارم نشده
که رهام کنی تو بی قراری
یکبارم نشده
توی غصه تنهام بزاری
تنهام نزاری
بخدا از همه جا رونده میشم
تنهام نزاری
تو دو روز دنیا درمونده میشم
تنهام نزاری
وسط آتش سوزونده میشم
بیا و دست منه بدو بگیر
سوختم و گفتم اجرنا یامجیر
اگه من نوکر ناسپاستم
ولی تو بودی برام نعم الامیر
ارباب منی دلم مبتلاته
عیسایِ مسیح فقیرو گداته
آرزوم اینه ببینم که آقا
وقت مردنم سرم روی پاته
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
♦️ارباب/ انا سائلکم♦️
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✏️ #بنددوم 🎼
غصه رو دلمه
طعم دوری از تو رو چشیدم
غصه رو دلمه
آقا میدونی چیا کشیدم
غصه رو دلمه
آخه یکساله حرم ندیدم
کارم صبوریه
فقط امسال به فکر اینم
کارم صبوریه
یعنی باز کربلا رو میبینم؟
کارم صبوریه
کاش بگم زائر اربعینم!!!
بخدا دوری به من نیومده
تو که میدونی چقد دوری بده
گم شدم تو منجلابِ معصیت
تویی اونکه راه عشقو بلده
ارباب منی
تویی سرپناهم
جون مادرت
بِکن یک نگاهم
یکساله حرم
نشد قسمت من
آقا تو بگو
چی بوده گناهم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
♦️ارباب انا سائلکم♦️
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#از_زبان_حضرت_زینب
#گودال
ای شاه کم سپاه
چه خبر شده میون قتلگاه
ای شاه کم سپاه
افتاده اینجا چقد خورشید و ماه
ای شاه کم سپاه
دیگه زینب ببره به کی پناه
گریَم در اومده
بالای تنت یه مادر اومده
گریم در اومده
شمر نانجیب با خنجر اومده
گریم در اومده
قصه ی کربلا به سر اومده
الهی بمیره نوکرت برات
پره خون شدی میون قتلگات
همونایی که تو گودال بودن
خندیدن به اشکای مخدرات
زینب اومده/روی اون بلندی
میگفت نانجیب/لباسش رو کندی
میگفت هی حسین /برو زینبِ من
چی میشه فقط/ چشاتو ببندی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
♦️ای وای / شهیدِ بی سرم♦️
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍شعر از: #علی_حاجیان_فر
شنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۰
➖➖➖
❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد.❌
🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین
1️⃣ لینک کانال تلگرام
👉 t.me/javazenokari
2️⃣ لینک کانال سروش
👉 sapp.ir/javazenokari
3️⃣ لینک کانال ایتا
👉 eitaa.com/javazenokari
4️⃣ لینک کانال گپ
👉 gap.im/javazenokari
5️⃣ لینک کانال بله
👉 ble.im/javazenokari
🌐 سایت گروه
👉 www.javazenokari.com
🔹 گروه فرهنگی شاعـــــران جواز نوکـــــرۍ 🔸
❤️ در انجام بهتر بارگذاری مطالب خواهشمندیم نظر خواهی را انجام دهید.