eitaa logo
اشعار آیینی جواز نوکری
911 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
32 فایل
کانال اصلی گروه فرهنگی جواز نوکری 👉 @javazenokari ادمین کانال اشعار آئینی جواز نوکری برای ارسال اشعار آئینی 👉 @HmH1395
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت (ع) رسم کریم هاست غم یار میخورند در عمرخویش غصه بسیار میخوردند راز نگفته دردلشان موج میزند ازدوست زهر و طعنه ز اغیار میخورند زیر عبا زره به تن خویش میکنند وقت نماز خون دل زار میخورند حتی سپاهیان و غلامان یک کریم نان را به نرخ درهم و دینار میخورند پایین منبرند و علی لعن میشود خشم مدام خویش علی وار میخورند هرشب فقط به سجده و هرروز روزه اند یک کاسه آب لحظه افطار میخورند از همسرانشان طلب آب میکنند اما به جاش زهرشرربار میخورند این زهر را نه از ستم همسرانشان این زهر را ز کوچه و دیوار میخورند موی حسن ز غصه زهرا سپید شد رسم کریم هاست غم یار میخورند 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر اربعین حسینی من‌ از آن موقع که طفلی بی زبان بودم حسین خادم ناقابل این آستان بودم حسین خرج روضه کردم و زهرا برایم خرج کرد! سود کردم پیش تو! گرچه زیان بودم حسین از جوانی خوبتر پیرِغلامی شماست شوق پیری داشتم وقتی جوان بودم حسین راه افتادم برایت! پیشوازم آمدی! هرقدم مدیون لطفی بی کران بودم حسین بین خوبانت من بی آبرو راهم بخر! چون سگی در انتهای کاروان بودم حسین من‌ که بودم دیرتر راهی مقتل میشدی کاش یارت میشدم!کاش آن زمان بودم حسین! عفو کن‌ هروقت راحت آب خوردم در مسیر! عفو کن هروقت زیرِ سایبان بودم حسین تاول پایم فدای پای دخترهای تو! بخدا موکب به موکب یادشان بودم حسین خواهری بعد چهل روز آمد و فریاد زد بی تو بین مجلس نامحرمان بودم حسین 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ " اربعین " چهل روز گذشت و میهمان آمده است بر پیکر من دوباره جان آمده است برخیز بهار من خزان آمده است خواهر به سرت نفس زنان آمده است پیش تو نشستم لک لبیک حسین حاجی تو هستم لک لبیک حسین این مرقد بی نشان علم را کم داشت یک زائر مو سپید و خم را کم داشت سینه زنی اهل حرم را کم داشت حال همه روضه خوانی ام را کم داشت تو بی سر سربلند و من سرگشته ای کشته ی تشنه خواهرت برگشته یادت که نرفته پر من سالم بود هنگام وداع سر من سالم بود تا رفتن تو پیکر من سالم بود هم چادر و هم معجر من سالم بود گودال که رفتی جگرم ریخت به هم در آتش خیمه ها سرم ریخت به هم دستت که نبود دست ها بالا رفت درهمهمه چادرم به زیر پا رفت صندوقچه ی قدیمی ام یغما رفت هرکس به سراغ بچه ای تنها رفت دزدیدن گوشواره را دیدم من یک عالمه گوش پاره را دیدم من درراه به خواهرت عجب سخت گذشت زینب شده بود جان به لب سخت گذشت همراه سپاه بی ادب سخت گذشت با خولی بی اصل و نسب سخت گذشت زنجیر به پای زخمی و دستم بود دور و بر من نگاه نامحرم بود در کوفه عقیله ات چه ها دید حسین یک شهر نگاه بی حیا دید حسین هر کوچه که رفت آشنا دید حسین همسایه ی سابقم مرا دید حسین با خون سرم وضو گرفتم فهمید از ام حبیبه رو گرفتم فهمید هرچند به اقتدار،گریان رفتم هر سمت که شد بی سرو سامان رفتم در شهر علی به کنج زندان رفتم با چرخش شلاق نگهبان رفتم خم بود سرم ولی دلیری کردم با رخت اسیریم امیری کردم از شام نگو نپرس اوقاتش را بهتر که تو نشنوی حکایاتش را دلشوره دروازه ساعاتش را باید برسی حساب الواتش را در پیش نگاه اشکبار تو زدند هر طورکه شد مرا کنار تو زدند.. از درد شدید جان به سر بودم من معطل به میان هرگذر بودم من زخمی هجوم صد نفر بودم من آزرده ی قوم بد نظر بودم من با سنگ یهودیان سرم زخمی شد از کینه ی خیبر کمرم زخمی شد یک ظهر به سوی مقصدی رفت حرم با سیلی و فحش بی حدی رفت حرم قصری که خودت هم آمدی رفت حرم دیدی چقدر جای بدی رفت حرم شد در دلت آشوب بمیرد زینب دندان تو و چوب بمیرد زینب براین دل زار کوه غمها مانده در بین خرابه دخترت جا مانده هرچند غریب و تک و تنها مانده آنجا سند اسیری ما مانده مانده به دلم هزار زخم کاری شرمنده شدم ازین امانت داری 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ امام حسن (ع) ای طشت یاریم‌ بده دیگر بریده ام این زهر را را به قصد شفایم چشیده ام کم سن و سال بودم و پیری به من رسید مانند شمع قطره به قطره چکیده ام راضی به مردنم که نبینم‌ مغیره را! من‌ ناز مرگ‌ را به دل و جان خریده ام عمری ز کوچه رد شدم و سوخت صورتم! کوچه‌ نرفته ای‌ که‌ بدانی چه دیده ام نامحرمی به مادر من حرف تند زد جایی نگفته ام که چه حرفی شنیده ام! سنگین‌ شدست گوش حسن مثل مادرم آزرده از صدای بلند کشیده ام! ناموس مرتضی به کمک احتیاج داشت فریاد زد حسن! کمکم‌ کن خمیده ام! این تنگی نفس اثر زهر کینه نیست از کوچه تا به خانه فراوان دویده ام 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر ولادت حضرت فاطمه(س) دست و پاگیرم ولیکن دست و پا دارم هنوز هرچه هستم بازهم طبع گدا دارم هنوز سفره ات را می تکانی روزی ما میرسد گرچه سیرم کرده ای میل غذا دارم هنوز لطف مادر بهترین تمثیل از لطف خداست تا به زیر چادرت هستم خدا دارم هنوز نان بپز نان تو خوردم که درستم کرده است در تنور خانه ات دارالشفا دارم هنوز خانه ات جارو کشی میخواست من جارو کشم! کار اگر اینجا کنم یعنی بها دارم هنوز گفته ام در قبر بگذارند روی سینه ام دستمال گریه بر داغ تو را دارم هنوز درنمازم هم به روی شانه ام شال عزاست من به یمن شال مشکیتان عبا دارم هنوز باهمان یک دست من را یاد کن بین قنوت مستمندم بی کسم عرض دعا دارم هنوز بازهم درخانه ام عطر فدک پیچیده است چون که از خرمای باغت چندتا دارم هنوز هرکجا ذکر تو شد برمن حسین الهام شد درمیان روضه ات غار حرا دارم هنوز مادر ارباب اذن کربلایم را بده در دل دیوانه داغ کربلا دارم هنوز من بدم می آید از درها که بد وا میشوند نفرت از مسمار و از این چیزها دارم هنوز. بعد تو دیگر علی را هیچکس خندان ندید طعنه هم میزد کسی میگفت عزادارم هنوز 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ سوم شعبان هرکسی دنبال دنیا رفت عزت را ندید هرکسی با عشق بد تا کرد جنت را ندید ساقه های عرش شاهدهای این حرف من اند چشم هرکس خورد بر نور تو ظلمت را ندید در زدیم و دستی آمد روزی ما را رساند سائل اینجا لحظه ای رنگ خجالت را ندید لطف شان حتی به یک تبعید رفته میرسد مثل فطرس هیچ کس اینقدر رحمت را ندید هر نفس پشت نفس مقروض اربابم ولی این بدهکار از طلبکارش شکایت را ندید هر سری بر دامنت آمد سعادتمند شد هر سری محروم فیض ات شد سعادت را ندید ما به پابوس شبیر از پیش شبّر آمدیم با چه شوقی از برادر به برادر آمدیم تو می آیی و به محض آمدن گل میکنی کربلا را تا ابد میخانه ی کل میکنی از همین گهواره چشمانت به زهرا خیره شد از همین آغاز بر زهرا توسل میکنی در قنوتت ذکر پشت ذکر بالا میرود دستهایت را به سمت آسمان پل میکنی بین دو انگشت تو جایی به ما هم میرسد؟ پس بهشتی بودن ما را تقبل میکنی؟ پنجمین خورشید دنیایی و با این آمدن پنج ضلع نور را رو به تکامل میکنی ساکتی انگار نه انگار اصلا تشنه ای شیر مادر خشک شد اما تحمل میکنی معنی یک روح مانده در دو پیکر میشوی آخرش سیراب انگشت پیمبر میشوی شب رسیده وقت تاریکی است ماهت را بده یک کم از لطف های دل بخواهت را بده راه دوری آمدم از ری مزاحم میشوم خسته ام آواره ام لطف پناهت را بده گر بنا داری بیایی و خریدارم شوی زودتر از لحظه ی موعود چاهت را بده خودنمایی کردن من را ریا هرگز نبین گوشه چشمی از تو میخواهم! نگاهت را بده آمدم مثل رسول ترک آقایی کنم فرصت نوکر شدن در خیمه گاهت را بده سال ها شعبان به شعبان زیر دِینت رفته ام روزی سال گدای رو سیاهت را بده خوشه ای انگور داد و از تو باغش را گرفت شیخ جعفر شد کسی که از شما حلوا گرفت عرش را دیدیم ما در آسمان کربلا پس سر ما خاک شد بر آستان کربلا پیش ما اوقات شرعی از اذان مأذنه است گوش را دادیم تنها به اذان کربلا در قیامت میزبانی میکند از کل خلق هرکسی که بود یک شب میهمان کربلا از زمین و آسمان آتش ببارد باک نیست ما همه هستیم یک یک در امان کربلا از جوان و پیر وقتی نذر گنبد میشویم اسم مان هم میشود پیر و جوان کربلا چشم ما هر شب برایش میشود نهر فرات گریه پشت گریه پای داستان کربلا تو به دنیا آمدی پیغمبر ما گریه کرد روضه گودال را تا خواند زهرا گریه کرد جبرئیل آمد خبر آورد بلوا میشود بر سر پیراهنی بد جور دعوا میشود آنقدر نیزه می آید آنقدرها میرود تا تن آقا شبیه یک معما میشود یا غیاث المستغیثین روی لب می آورد در جوابش تیر بین حلق او جا میشود یک طرف با سنگ یا با چوب زخمش میزنند یک طرف هم باز قد خواهری تا میشود…. 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مدح امیرالمومنین شکرخدا که عمریست در پشت این درم من سرمایه دارِ شهرم، مسکین حیدرم من لب تشنه ى شراب ساقىِ کوثرم من در مکتب ولایت شاگرد قنبرم من با آب چاه کوفه، اوّل وضو گرفتم جارو زدم نجف را تا آبرو گرفتم بى انتها على بود، بى انتها نجف شد تا رو به قبله کردم، قبله نما نجف شد در کوچه هاش رفتم، معراج ما نجف شد صوت اذان عاشق، حیّ على نجف شد یاحیدر است، یاهو، یا ربّناست حیدر سوگند بر پیمبر، اسلام ماست حیدر من آمدم که کوهِ ایمان بسازى از من اى ابر گریه کن تا باران بسازى از من با درد آمدم تا درمان بسازى از من یک بوسه اى بده تا سلمان بسازى از من پیِر هزار ساله در پیش تو جوان است آواره نیست نوکر تا کهف تو امان است هر غزوه و نبردى رفت و دلاورى کرد در سجده سربه زیرى، در جنگ سرورى کرد خوابید جاى احمد یعنى پیمبرى کرد ارث از پدر پسر برد، عبّاس حیدرى کرد در کربلا عمو رفت، سقّاى کودکان شد قدّ حسین خم شد، با مشک تا روان شد چشمش به خیمه ها بود، تیر سپر که آمد از روى اسب افتاد، گرزى به سر که آمد زد زیر گریه بابا، دردِ کمر که آمد عمّه چقدر لرزید، سویش نظر که آمد برخیز اى دلاور، تا حرمله نخندد رفتى و شمر آمد، دست مرا ببندد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه 28 صفر به مهربانی و دست کریم شهرت داشت برای مردم بی رحم نیز رحمت داشت سه سال هسته خرما مکید و راضی بود بزرگ بود ولی اینچنین ریاضت داشت ز دشمنان خودش بارها عیادت کرد شبیه دوست به بیگانه ها عطوفت داشت کمک به پیر زمینگیر و کودکان میداد اکرچه کون و مکان را همه به خدمت داشت چقدر سنگ زدند و چقدر زخمی شد صبور بود دراین راه و استقامت داشت به ذولفقار علی تکیه داشت وقت خطر تبوتش همه جا تکیه بر ولایت داشت هرآنچه درشب معراج دید فاطمه بود زمان بوسه به دستش هوای جنت داشت حسین را بروی شانه های خود میبرد برای بردن او نیت عبادت داشت همیشه خواند ز کوچه ز عصر عاشورا میان خانه خود روضه داشت هیئت داشت 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام حسن(ع) سالها گریه سالها روضه همه ی عمر مجتبی روضه روزگارش گذشت با روضه کوچه،در،طشت چندتا روضه بانی و روضه خوان و سینه زن است سوخته نام دیگر حسن است دوستانی چو دشمنان دارد گله از دست این و ان دارد کارد بر روی استخوان دارد گرچه هرروز میهمان دارد شان اورا کسی نفهمیده از مدینه حسن چه ها دیده کس نفهمید ابتلایش را در گذر بغض بی صدایش را جوشن زیر این عبایش را روی پا زخم آشنایش را غصه اش را خضاب کرد حسن مرگ را انتخاب کرد حسن وای اگر بی کس حرم باشی خسته از جان به هررقم باشی بین خانه اسیر غم باشی روزه باشی و تشنه هم باشی پر شکسته ز خاک پر بکشی زهر را جای اب سر بکشی چون حسن بی کسی به دهر نبود شان او طعنه های شهر نبود با کسی جز مغیره قهر نبود جگر پاره اش ز زهر نبود داغ ناموس بود بر جگرش به در خانه بود هر نظرش داغ انروز که رسیدند و چهل نفر داد میکشیدند و پدرش را غریب دیدند و مادرش را زمین کشیدند و همه قاتل شدند حتی در بی هوا رد شدند از مادر گرچه آماده ی جدایی بود به لب تشنه اش نوایی بود دلش انگار کربلایی بود وقت گریه به روضه هایی بود روضه ی ذبح از قفای سری زدن خواهری بپای سری 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه 28 صفر نفسم در شماره افتاده رنگ و رویم پریده است علی سر من را بگیر بر زانوت وقت رفتن رسیده است علی گرچه زود و سریع طی شد و رفت چقدر روزگار سخت گذشت همۀ سالهای تبلیغم به من بیقرار سخت گذشت دل من را همیشه توهینِ بی حیاها شکست یادت هست سنگ باران کودکان لجوج سر من را شکست یادت هست در اُحد که غریب ماندم من بغض کفار داشت وا میشد یک تنه جوشنم شدی تو علی تو نبودی سرم جدا میشد اثر آفتاب شعب این بود در سرم شعله های تب مانده به کف پای من ازآنموقع خارهای ابولهب مانده چه کنم وقت رفتن آمده است دل ندارم که روضه خوان باشم کاش میشد زمان حمله به در زنده باشم کنارتان باشم ظاهرا مومن و مسلمانند با تو و فاطمه بد اند علی صبر کن صبر کن برای خدا همسرت را اگر زدند علی همه هیزم بدست می آیند آتشی پشت در به پا بشود وای اگر در به فاطمه بخورد میخ، در بین سینه جا بشود صبر کن آن زمان که با سیلی قصد دارند بر رویش بزنند یا که در پیش دست بسته ی تو با قلافی به بازویش بزنند تازه این اول مصیبت هاست کربلای حسین نزدیک است مثل زهرا قرار سوختن بچه های حسین نزدیک است.. خیمه ها دانه دانه میسوزند هرکجا دود سربه سر آتش دختران من و تو با گریه همه جان میدهند در آتش 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت زینب(س) نخ روی نخ آمد که حیا داشته باشد باتیرگی اش نورخدا داشته باشد معجر شدو میخواست بها داشته باشد تابرسر خورشید نما داشته باشد آمد بشود سایه روی سر زینب میخواست که نامش بشود معجر زینب با نور نماز شب او نور گرفته تا ستر شده رتبه مستور گرفته درخلوت بی بی شرف طور گرفته به به؛ به چنین قرب که اینجور گرفته از عطر نفس های علی تافته باشد این تافته باید که جدا بافته باشد هرچند حجاب است به سنگر زده کارش تا حشر وقارست بدهکار وقارش تقوا و حیا ریخته در تار به تارش از طایفه ی چادر زهراست تبارش یک پارچه اما زره محکم پیکار نه اینکه زره،معجزه اعظم پیکار الحق و الانصاف مهیای خطر شد در بحبوحه ی فاجعه مردانه سپر شد هرچند که خاکی شد و راهی سفر شد در کوفه و درشام چو شمشیر دوسر شد هرگز که به کوهی گذر کاه نیفتاد یکبار به سویش نظر ماه نیفتاد سوگند به این کوه گسستی نرسیده به سوره توحید شکستی نرسیده سوگند به او پنجه و دستی نرسیده یا چشم بد مردم پستی نرسیده باید که خلایق ز رخش دور بمانند هرجاکه گذر کرد همه کور بمانند هرچند که عمریست شده همدم زینب دارد به دلش داغ ز قد خم زینب گریان شده و سوخته پای غم زینب انگار که او نیست دگر محرم زینب امروز بنا کرده که آرام بماند وقتش شده تا بی بی ما روضه بخواند یکسالِ فراقت صد و ده سال گذشته از زینب تو گفتن از حال گذشته سخت است بگویم به چه منوال گذشته با یاد تو و روضه ی گودال گذشته من صابره ام باز ولی تاب ندارم باور بکن از روز دهم خواب ندارم رفتی و کسی خنده به این دیده ی تر کرد امنیت این قافله احساس خطر کرد کفر آمد و در شام به توحید نظر کرد آیات حجاب از سر بازار گذرکرد تا قرعه بی کس شدن افتاد به زینب شهر پدری خوب محل داد به زینب درشام چه داغی بروی قلب حیا خورد اسلام معاویه به اسلام خدا خورد سنگینی چشم همه بدجور به ما خورد زینب وسط شهر کشیده دوسه جا خورد من بت شکنی کردم و جایش دهنم سوخت از ضربه ی شلاق تمام بدنم سوخت حالا شده ام خیره به این در تو بیایی خوبست که این لحظه ی آخر تو بیایی خواهر شده ام تا که برادر تو بیایی ای بی سر من کاش که با سر توبیایی این پیرهن توست که برسینه فشردم یک آب خنک بعد تو ولله نخوردم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا حجه بن الحسن(ع) برای خاک پای دوست سربه درد میخورد برای عاشقی فقط جگر به درد میخورد سوی کریم آمدن بدون پر نمیشود بده پری که در هوات پر بدرد میخورد شکستن دل مرا به گردنت بگیر زود که وقت درد دل دوچشم تر به درد میخورد کمی زخون دل برای من هنوز مانده است قبول کن کم مرا اگر به درد میخورد به جمکران که میروم به عرش هم رسیده ام برای سیرتا خدا سفر به درد میخورد شب آمد و تب وصال روی جان ما نشست زمان به انتظار صاحب الزمان ما نشست شبی که قدر را به هم طرازیش کشیده است شبی که جبرئیل هم به سامرا رسیده است شب است و تا اذان صبح پلک هم نمیزنیم قرار عاشقی ما حوالی سپیده است بنا شده که غرب را به زیر دین خود برد اگر امام ما زنی ز روم برگزیده است به مادر پیمبران کشیده مادرت اگر کسی دراو نشانه های مادری ندیده است نُریدُ أن نَمُنّ خواندی و همه خبر شدند خدا تورا برای یک قیامت آفریده است تو از مسیح برتری مسیح هم گدای توست اگر که مرده زنده میکند به اقتدای توست بنای جلوه کن شبی برایمان اگرکه شد سری بزن به ما میان جمکران اگر که شد رسالت پیمبرانه وعده ظهور توست ببخش جان به وعده پیمبران اگرکه شد شبیه مرعشی عقیق خویش را به ما بده فقیر را به تخت سلطنت رسان اگرکه شد میان راه گم شدم که سید احمدم کنی بیا دوباره راه را بده نشان اگرکه شد به حج رسیده ام که باتو محرم حرم شوم قرار ما غروب، زیرسایبان اگر که شد اگرچه راه بسته شد منا بدست آمده ثواب حج ز انتظار ما بدست آمده اگرچه با گناه باخدا شدن نمیشود نگو به بی پناه ها گدا شدن نمیشود نخواه تا به خانه کسی به جزشما رویم نخواه چون فقیر جز شما شدن نمیشود زمین که میخوریم با دمت بلند میشویم به جز تو هیچکس عصای پاشدن نمیشود تو لطف کرده ای که ما سریع جاگرفته ایم وگرنه بین خیمه ی تو جا شدن نمیشود دوبار گریه کردنت به صبح و شب نشانه ایست که داغدار غیر کربلا شدن نمیشود به اعتبار حرف تو به عشق خو گرفته ایم شب ولادت است و روضه عمو گرفته ایم عمو نگو بگو پرنده ای که پر شکسته شد کنار نخل رفت و شاخه با ثمر شکسته شد عمود یک تجسم خجالت از رباب بود زشرم مشک پاره بود اگر که سرشکسته شد چقدر استخوان او به ضرب تیرها شکست چقدر تیر رفت و بین چشم تر شکسته شد سری به روی خاک رفت و روی دامنی رسید و بغض مادری ز دیدن پسر شکسته شد نفس زنان رسیده آفتاب در کنار ماه چه دیده که به محض آمدن کمرشکسته شد عمود خیمه را کشید.. اوج غربت است آه زمان غارت و زمان هتک حرمت است آه 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌