eitaa logo
اشعار آیینی جواز نوکری
911 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
32 فایل
کانال اصلی گروه فرهنگی جواز نوکری 👉 @javazenokari ادمین کانال اشعار آئینی جواز نوکری برای ارسال اشعار آئینی 👉 @HmH1395
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت علی (ع) آسمان دل غربتکده ام بارانی ست ابری ام دیده ی ماتم زده ام بارانی ست مثل پروانه دلم دربه در سوختن است گریه ی شمع همه زیر سر سوختن است این چه داغیست که جان همه را سوزانده است در دل قبر دل فاطمه را سوزانده است این چه دردیست که تا یاد غمش می افتم مثل خس در گذر باد غمش می افتم در هوایش که به من نام معلق بدهید حقتان است ولیکن به منم حق بدهید بار سنگین غمش خانه خرابم کرده است هر طبیبی به مداوام جوابم کرده است حسن از هیبت نامش جملی را انداخت باورم نیست که یک ضربه علی را انداخت باورم نیست که خیبر شکن از پا افتاد حضرت واژه ی بر خواستن از پا افتاد کم نمکدان تو را هر که نمک خورد شکست باز با زخم سرت کعبه ترک خورد شکست یا علی هیچ کس از لطف تو ناکام نبود پدری مثل تو همبازی ایتام نبود هر شب کوفه منور ز نگاهت می شد شمع بزم فقرا صورت ماهت می شد چه بلایی به سرت آمده بابای همه تیغ که سر زده بر سر زده بابای همه نه فقط بین سرت فاصله انداخته است بین چشمان ترت فاصله انداخته است زخم های دل ایتام پی مرهم توست مرد ویرانه نشین منتظر مقدم توست همه بودند و امام از همه بیکس تر بود زینب ای وای دوباره سر یک بستر بود 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت علی (ع) از سرِ شب که سر سفره یِ افطار نشست حال و روزش به دلم چنگ عجیبی می‌زد کمی از نان و نمک شبنمی از آن فدک آهِ آرام حرم بانگ غریبی می زد با پریشان شدن حال پدر دختر او کوهی از غصه و دلواپسی و غم می شد خبری از در و دیوار نبود اما وای از غم و غصه دوباره کمری خم می شد شاهِ ما...دَم به دمش...هر قدمش آهی شد آه او شعله شد وقلب مُحبش می سوخت از درِ خانه که رد شد ناخودآگاه نظر سوی دیوار ودرِخانه ومیخش می دوخت نکند سوخته باشد در این گلخانه نکند میخ شده بر اثر آتش داغ نکند دست علی بسته شود در کوچه نکند باز شود دفتر هجران و فراق می کشیدند علی را به سوی مسجد نه... پر درآورده به شوق دیدن بانویش گام او محکم و تصمیم علی محکمتر این محال است بلرزد لحظه ای زانویش لرزه یک روز فقط...روز فراق زهرا پس از آن روز نلرزیده دو زانوی شاه مأذنه مست صدای ناب تکبیر او فکر و ذکری نکند شاه دلم اِلاَ الله "در نمازم خم اَبروی تو یادم آمد " خم ابرو...قدِ خم...صورت نیلی... بازو سجده ای کردم و شمشیر حرامی آمد خون چکید از سر زخمی شده مثل پهلو ضربه ای آمد و خوردم قسمی ای کعبه به خدایی خدا بال و پرم وا کردی می شوم راحت ازاین سلسلهٔ ننگ وفریب سند وصل من و فاطمه امضا کردی تکیه دادم به حسین و حسنم... می دانم قنفذ وُ مغیره وُ معاویه خوشحالند نایِ رفتن به خرابات ندارم اِی وای... که یتیمان همگی زار زده می نالند زینب آمد چه کنم؟ تا که نبیند چه شده مسجد کوفه همان کوچه شده واویلا دخترم گریه نکُن... ندبه بخوان آهسته اشکهای تو فقط وقفِ غمِ عاشورا 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت علی (ع) کشتی عالم ایجاد به موج خطر است چرخ را توطئه ای باز مگر زیر سر است کوفه از نقشه شوم دگری باخبر است دل شب جانب مسجد شبحی رهسپر است تیغ در جامه نهان جانب مسجد پوید گام گاهش سخن از فاجعه ای می گوید شرر از فاجعه برق نگاهش ریزد تیره گی از دل تاریک و سیاهش ریزد خشم دادار ز تصمیم گناهش ریزد آسمان خون بنگر بر سر راهش ریزد با شتاب از همه جا روی به مسجد آرد نقشه ریختن خون علی را دارد کاش گردد ز سماء صاعقه نازل امشب کاش از پنجه غم پاره شود دل امشب یا سر راه بگیرید به قاتل امشب یا علی را بنشانید به منزل امشب چه به تعجیل زره مهر جفا نتاب آید نگذارید که مولا سوی محراب اید آسمان ناله خدارا ز دل تنک بزن شیشه عمر قدر را ز قضا سنگ بزن کوف اتش بخود از بردن این ننگ بزن حلقه در به کمربند علی چنگ بزن مرغکان سخت بمنقار عبایش گیرید ورنه فردا همگی نوحه برایش گیرید مظهر صبر خدا داده ز کف تاب امشب چه به تعجیل رود جانب محراب امشب چشم خود پور مرادی زده بر خواب امشب تا به تیغش دهد از خون علی آب امشب امشب از اشک رود هستی عالم بر اب مسجد کوفه بخود ای و علی را دریاب شده نزدیک که طوفان همه جا را گیرد زلزله قامت ارکان هدی را گیرد موج خون دامن محراب دعا را گیرد یک نفر نیست ره شیر خدا را گیرد منبر و مسجد و محراب بر آرید خروش آخر ای مسجدیان از چه نشستید خموش آه مولا بسوی بیت خدا گام نهاد پای در قتلگه خویش سر انجام نهاد داغ هجران بدل امت اسلام نهاد دست بر گوش قدم بر زبر بام نهاد گویی آخر سخنش را بجهان می گوید نه چه جانسوز و دل انگیز اذان می گوید عاشق این است که از شوق وصال یارش خصم را خواند و از خواب کند بیدارش خبر از سر ضمیرش دهد و از کارش تا به تاخیر نیفتد شرف دیدارش زودتر از همه بشتابد و قامت بندد نشود قامت او دست قیامت بندد اوست آرام ولی ارض و سماء می لرزد جز دل او عالم همه جا می لرزد مسجد و منبر ومحراب و دعا می لرزد دست و تیغی است که در موج فضا می لرزد جان حق د رخطر افتاده خدا می داند یک نفر نیست که تیغ از کف او بستاند آسمان شعله ، فضا دود ، زیمن زلزله شد عالم نا متناهی همه جا ولوله شد کوفه تنها نه که در عرش بپا غلغله شد حامل وحی بفریاد در ان مرحله شد شاهد حسن خدای ازلی را کشتاد آه ای مسجدیان آه علی را کشتند این نظام است که یکباره بهم افتاد یا وجود است که در بیم عدم افتاده لوح آغشته به خون گشته قلم افتاده علی از پای به شمشیر ستم افتاده رفته از هوش و همه دیده بسویش دارند شاید از اشک حسن باز بهوشش آرند 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت علی (ع) شب آخر بود امشب که علی برسر پاست صبح فردا سر او زخمی شمشیر جفاست خون دلها که علی بعد پیمبر خورده جاری از فرق سرش در کف محراب دعاست فزت ورب گفتن او بر همگان ثابت کرد که شهادت طلبی شیوه مردان خداست مرگ در خانه حق،زاده شدن در کعبه یعنی او یار خدا وزهمه غیر جداست وقتی افتاد زمین چشم علی گریان شد بود در فکر یتیمی که زبعدش تنهاست وای از زینب غمدیده که مولا را دید چشم گریان،به لبش ناله ی بابا باباست خانه ی حیدر کرار پر از غم شده است هر کسی بهر شفا یافتنش غرق دعاست کاش امشب نرود، صبح نیاید دیگر عالمی غرق غم و رنج به صبح فرداست 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت علی (ع) ای نخل ها چرا همه امشب خمیده اید افسرده، سینه سوخته و داغ دیده اید ای چاه های خسته ی کوفه علی کجاست؟ آیا صدای ناله ی او را شنیده اید؟ در مسجد ای نماز گذارانِ داغدار بنشسته سر به جیب خموشی کشیده اید افسرده، دل شکسته، پریشان و نا امید گویا تمامتان زعلی دل بریده اید ای داغدیدگان علی ناله سر کنید ساکت نسشته اید و خموش آرمیده اید ای دشمنان دین خدا با کدام جرم هنگام سجده فرق علی را دریده اید مرغابیان! شما که گرفتید عبای او در لانه ها چرا همه ساکت خزیده اید عمّامه زرد و چهره زعمّامه زردتر ای رنگ ها زصورت مولا پریده اید ای ناله ها زداغ علی بس که سوختید آتش درون سینه ی ما آفریده اید ای اهل بیت جان به فداتان که از کرم سوز درون «میثمتان» را خریده اید 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت علی (ع) عجیب خسته ز غمهای بی شمار شدم عجیب ، سیر از این خاک و این دیار شدم همیشه منتظر این دقیقه ها بودم که تیغ ، بر سر من خورد و رستگار شدم ز خونِ سر که به نعلین می چکد پیداست که من مسافرِ سمتِ دیارِ یار شدم عجیب منتظرم میل فاطمه دارم عجیب دل زده از دست روزگار شدم سرم به حال دلم خون ز دیده می بارد برای فاطمه ام سخت بی قرار شدم امیدِ دیدن زهرا جوانه زد در من اگر چه رنگ خزانم پُر از بهار شدم تمام غصۀ من زینب است و قصۀ او به یاد معجر زینب به غم دچار شدم امان ز مردم کوفه من از همین حالا برای کوفۀ زینب جریحه دار شدم سرِ شکافته ام را زِ یاد برده ام و به یاد کوچه و بازار سوگوار شدم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا امیرالمومنین باید شب قَدرَت مرا آدم بسازد حر و زهیر و عابس و اسلم بسازد باید مفاتیح الجنان "شیخ عباس" دل را که شد ویرانه دست کم بسازد یارب به من اشکی بده سازنده باشد اشکی بده از بنده ات میثم بسازد چشمی بده تا خوب را بشناسم از بد تنها نگاهم را بدوزم سمت گنبد دستی بده دست از تهیدستان بگیرم دستی بده تا راه بر شیطان بگیرم پایی بده جز در ره مولا نکوبم پا جای پایی چون "ابوموسی" نکوبم دل می کند وابسته از دنیا به سختی دنیا بده اما نه دیگر تاج و تختی میلی بده از جام همدردی بنوشم در سیل ماتم نذر هم نوعم بکوشم عزمی بده آماده ی ایثار باشم وقت ضرورت راهی پیکار باشم نسلی بده عشق شهادت در دل آن نسلی بده "فهمیده" باشد حاصل آن جانی بده سرشار از نور ولایت لب تر کند مهدی کنم تقدیم حضرت هر کس به نوعی میکند نجوا شبانه من هم بخوانم از شهادت عاشقانه زیباترین نثر مناجاتم جهاد است امروزه وقتی صحبت از "جنگ اراده "ست جزو مجاهدهای در راه خدایم سجاده ام حکم کفن دارد برایم بر نفس سرکش راه طغیان را ببندم با معنویت در دو عالم سربلندم بیش از چهل سال گذشته پای کاریم وقتی که خرمشهر ها در پیش داریم رمز بقا قطعا به دست مردم ماست این اولین تحلیل گام دوم ماست ما را سفارش می کند آقا به تقوا لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا درس دبستان امیرالمومنین است گوشم به فرمان امیرالمومنین است نص اشداء علی الکفار یعنی منشور قرآن امیرالمونین است حکم پدر دارد برای خاک یعنی ایران هم ایران امیرالمونین است دنیا گرفت از هرکسی روزی ولی ما در سفره مان نان امیرالمونین است هرکس به هر جایی رسید از دار دنیا مدیون احسان امیرالمومنین است عمری محدث بودن و از غیب گفتن این کار سلمان امیرالمونین است در کعبه مولایم علی آمد به دنیا پس صاحب خانه امیرالمومنین است ساعات خوب زندگی ما همیشه در زیر ایوان امیرالمومنین است حبل المتینم هست و فردای قیامت دستم به دامان امیرالمومنین است با دست او حق سفره اش را پهن کرده هر بنده مهمان امیرالمومنین است زهرای مرضیه همیشه دوست دارد چشمی که گریان امیرالمومنین است شخص پیمبر بانی بزم عزایش چشمان زهرا نیز می بارد برایش مرغ دلم پر می زند بر بام کوفه حلوای ختم مرتضی در کام کوفه می ریزد از غم های خود در جان دختر وقتی که بابا می شود مهمان دختر از غصه دیوار دل دختر ترک خورد وقتی که بابایش فقط نان و نمک خورد آماده دارد میشود بر قتل حیدر قومی که هر شب میوه از باغ فدک خورد سی سال پیش از پا در آمد مرد خیبر وقتی میان کوچه ناموسش کتک خورد دلواپس فردای بابا ام کلثوم باید بخواند روضه ها را ام کلثوم از خانه که بابای از گل بهترم رفت گفتم که دیگر سایه ی روی سرم رفت دیدم به چشمم گوییا تا مسجد شهر پشت سر بابا دوباره مادرم رفت دیدم از این کوچه شروع کربلا را هجده سر بر روی نیزه از حرم رفت زیر سر سیلی سنگین سنان بود از بعد غارت سوی چشم خواهرم رفت چشم علی مرتضی را دور دیدند در راه اگر دستی به سمت معجرم رفت 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا امیرالمومنین ز داغِ تو شد قران یکباره دچار تب محراب، قدَش خم شد از واقعهٔ آن شب شمشیر فرود آمد آنجا که نمی بایست بر ساحت علم حق، بر کالبد مکتب از «فزتُ و رَب» گفتی تا گفت که: بسم ٱلله... با کینهٔ دیرینه؛ آن زاهدِ لامذهب در عرش، تزلزل شد مسجد به تکان آمد از داغِ سحرگاهی افتاد به تاب و تب شمشیرِ تو رفت از حال تا زخم سرت را دید از صبر تو بیطاقت! شد ذکر لبش «یا رب» اشکش چه غریبانه بر صورتِ تو افتاد تا پارچه را پیچید دور سرِ تو زینب(س) تاریخِ تو شد روضه، از بعدِ غدیر خم... شد کرب و بلا و شام مصداقِ همین مطلب! 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا امیرالمومنین سهل تر ساده تر از قافیه ای باختی اش ننگ بادا به تو ای دهر که نشناختی اش چه برایش به جز اندوه و ملال آوردی جان او را به لبش شصت و سه سال آوردی سهمش از خاک فقط کفش پر از پینه اوست در عرق ریز زمین جامه پشمینه اوست باغ می ساخت و در سایه آن باغ نبود یک نفس قافله اش در پی اطراق نبود درد باید که بفهمیم چه گفته ست علی که شبی با شکم سیر نخفته ست علی از سر سفره اسلام چه برداشت امیر نان دندان شکنی را که نمی خورد فقیر آه از آن شب آخر که علی غمگین بود سفره دخترش از شیر و نمک رنگین بود شب آخر که فلک، باد، زمین، دریا، ماه می شنیدند فقط از علی انّا لله باد برخاست و از دوش عبایش افتاد مهربان شد در و دیوار به پایش افتاد مرو از خانه، به فریاد جهان گوش مکن فقط امشب فقط امشب به اذان گوش مکن شب آخر، شب آخر، شب بی خوابی ها سینه زن در پی او دسته مرغابی ها از قدم های علی ارض و سما جا می ماند قدم از شوق چنان زد که عصا جا می ماند با توام ای شب شیون شده بیهوده مکوش او سراپا همه رفتن شده، بیهوده مکوش بی شک این لحظه کم از لحظه پیکارش نیست دست و پاگیر مشو، کوه جلودارش نیست زودتر می رسد از واقعه حتی مولا تا که بیدار کند قاتل خود را مولا تا به کی ای شب تاریک زمین در خوابی صبح برخاسته، بیدار شو ای اعرابی عرش محراب شد از فُزت و ربّ الکعبه کعبه بی تاب شد از فُزتُ و ربّ الکعبه آه از مردم بی درد، امان از دنیا نعمتِ داشتنت را بستان از دنیا می رود قصه ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌