✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
مدح حضرت زینب(س)
دلبران را دل اسیرِ دلبری زینب است
عاشقان را سر فدایِ سروری زینب است
جن و انسان و ملائک را نگر چون یک به یک
بر کف آنها مدال نوکری زینب است
جای بحثی در مقام او نمی ماند دگر..
..تا خداوند تبارک مشتری زینب است
بر سر کل خلایق از ازل تا به ابد
سایه ی چادر سیاهِ مادری زینب است
چادر او پرده ی عرش و حجاب عرش شد
ای بسی فرش بهشتی پا دری زینب است
هر که نزدش مس رَوَد درجا طلایی می شود
یک نگاه ویژه ای در زرگری زینب است
جنس او از نور و روح پاک او روح خداست
این نشان از امتیاز و برتری زینب است
حضرت طاها،علی،زهرا،حسن،
زینب،حسین
در میانِ خانواده محوری زینب است
اوفقط از نان دست فاطمه نان می خورد
ورنه..اطعام بهشتی حاضری زینب است
ساقی کوثر اگرچه حضرت حیدر بُوَد
لیک حیدر مست جام کوثری زینب است
در کلاس فضل و جود و غیرت و عشق و ادب
حضرت عباس هم پامنبری زینب است
نطق او ترفند او، انوار او شمشیر اوست
این روش شیواترین جنگ آوری زینب است
کی شود در جنگ با کفر و ستم مغلوب، کی؟..
..تا رقیه همدم و همسنگری زینب است
حیدرِ زهرا تبارِ کوفه و شام بلاست
اعتبارش هم صدای حیدری زینب است
قافله سالارِ بعد از کربلا زینب شده ست
قافله تحت پناه و رهبری زینب است
باعث پیروزی روز دهم جز این نبود
خطبه هایی که همه روشنگری زینب است
از مقاماتش بُوَد بوسه به رگهای حسین
از محالاتش همین بی معجری زینب است
ارث شاه بی کفن از فاطمه پیراهن و..
..ارث او هم صورت نیلوفری زینب است
زَد به محمل سر زِ داغ سرورش سر را شكست
سّر اين صحنه گمانم بی سری زینب است
پیکر پاک برادر را بغل کرد و بگفت:
بارالها این جزای خواهری زینب است
#ولادت_حضرت_زینب_س
#مجتبی_دسترنج
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
یا حسن بن علی (ع)
رمضان سفره احسان خودش را انداخت
سفره را با قدم یوسف زهرا انداخت
تازه از نیمه ماه است سرآغاز کرم
پس حسن سفره اکرام به هر جا انداخت
آمد و شهر مدینه نفسی تازه گرفت
شور و حال دگری بر دل شیدا انداخت
با نگاهش دل زهراست که آرام شده
چون نظر در نظر حضرت زهرا انداخت
مصطفی بوسه گرفت از رخ همچون عسلش
اینچنین بر رخ او یک گل زیبا انداخت
مرتضی شاد شد و "حَول ولا.."یی خواند و..
بر کف دست گدا سکه اعلا انداخت
ماه تصویر خودش را به دو چشمانش دید
بعد از آن سوی حسن چشم تماشا انداخت
آن طرف خیره به رویش شده خورشید افق
این طرف زهره نظر بر قد و بالا انداخت
از دمش بوده اگر حضرت عیسی زنده است
او نفس را به دمِ گرمِ مسیحا انداخت
اذن او بوده که دریا شده بر موسی باز..
دست او بوده عصا در دل دریا انداخت
آمد و در دل دلداده ی خود گرمی عشق،
بر دل دشمن خود وحشت سرما انداخت
در جمل هم پسر فاطمه با یک ضربه
شتر قائله را، شادیِ مولا انداخت
صلح او اولِ پیروزی عاشورا بود
صلح او عایشه را از نفس حتی انداخت
هم به ارباب خودش ذکر حسن را آموخت
هم خودش حرزِ حسن گردنِ سقا انداخت
عزّت عالم و آدم، ثمرش قاسم بود
که سر ازرقیان را همه در جا انداخت
کربلا صحنه ی ایثار حسن ها شد که..
..گفت"لایوم.."نظر جانب صحرا انداخت
کودکی بود که بین گذر کوچه شکست
عاقبت هم گذر کوچه اش از پا انداخت
میرسد مهدی و..، روزی همگان می گویند
حسنی باز نقاب از روی سیما انداخت
حرمش هم به خدا حال و هوایی دارد
او خودش شوق حرم را به دل ما انداخت
تا که گفتیم حسن حاجت ما را دادند
کار ما را نشد اصلاً که به فردا انداخت
خوش به حال دل آن شاعر دلسوخته که
بر عبای کرمش دست تمنا انداخت
آمدم "ملتمس" کوی حسن جان باشم
قرعه ی شعر به نام مَنِ رسوا انداخت
#ولادت_امام_حسن_محتبی_ع
#مجتبی_دسترنج
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 براے ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉@javazenokari_ir