eitaa logo
اشعار آیینی جواز نوکری
911 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
32 فایل
کانال اصلی گروه فرهنگی جواز نوکری 👉 @javazenokari ادمین کانال اشعار آئینی جواز نوکری برای ارسال اشعار آئینی 👉 @HmH1395
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ ولادت امام رضا (ع) باید به قد عرش خدا قابلم کنند شاید به خاک پای شما نازلم کنند دل می کنم از آنکه دل ازتو بریده است دل می دهم به دست تو تا بیدلم کنند امشب کمیت شعرم اگر لنگ می زند فردا به لطف چشم شما دعبلم کنند ایمان راستین هزاران رسول را آمیخته اگر که در آب و گلم کنند- -شاید خدا بخواهد و با گوشه چشم تان بر رتبه ی غلامی تان نائلم کنند وقتی سرشت آب و گلم را ازل خدا بر آن نوشت رعیت سلطان ارتضا در هشتمین دمی که خدا بر زمین دمید بوی بهشت هفتم او ناگهان وزید از شش جهت نسیم خبر داد و بعد از آن از پنجره صدای اذان خدا رسید چار عنصر از ولادت او جان گرفته اند یعنی زمین به یمن وجودش نفس کشید از صلب سومین گل سرخ خدا حسین ایران گرفته بوی دو آلاله ی سپید از هشت بیخود این همه پایین نیامدم یک حرف بیشتر چه کسی از خدا شنید توحید ، حرف محوری دین انبیاست شرط رضا به حکم أنا من شروطهاست از برکتت نبود اگر ، نان نداشتیم باران نبود غیر بیابان نداشتیم سوگند بر تو ای سر و سامان زندگی بی تو نه سر که این همه سامان نداشتیم این حوزه ها نفس به هوای تو می کشند لطفت اگر نبود ، مسلمان نداشتیم ای آرزوی هر سفر دل از ابتدا ما قبله ای به غیر خراسان نداشتیم ما رعیت ری ایم که سلطان به جز رضا ارباب جز حسین در ایران نداشتیم خون حسین دررگ ودرریشه ی من است علم رضا معلم اندیشه ی من است بالا بلند گفته که طوبی تر از تو نیست یوسف به حرف آمده زیباتر از تو نیست گفتند پاره ی تن پیغمبر منی انگار بعد فاطمه زهراتر از تو نیست برگ درخت کاشته ی دستهای تو باشد گواه ما ، که مسیحاتر از تو نیست این قطره ها به سمت شما رود می شوند آخر در این دیار که دریاتر از تو نیست ما تشنه ایم ، تشنه دست نوازشت آبی در این سراچه گواراتر از تو نیست این کوهها به عشق شما هشت می شوند یادآوران نام تو در دشت می شوند آرامشی اگرچه سراسر تلاطمی دریای بیکرانه ی امید مردمی بند آورد زبان مرا بارگاه تو ای آنکه رستخیر عظیم تکلمی هر بار نام مادرتان را می آورم گل می کند کناره اشکت تبسمی شاعر کنار حسن لب تو سروده است روییده لاله در دل این سبز گندمی من چون غبار گرم طوافم به دور تو تو قبله گاه هفتم و خورشید هشتمی در هفت شهر عشق به جز تو که ثامنی آهو چشم های مرا نیست ضامنی چشم امید بر در لطف تو بسته است هر زائری که گوشه ی صحنت نشسته است بارانی است حال و هوای دو دیده ام اینجا همیشه کاسه ی چشمم شکسته است از باب جبرئیل به پا بوست آمدن از آسمان رسیده و رسمی خجسته است آن پیرمرد تشنه در آن گوشه ی حرم از راه دور آمده و سخت خسته است با صد امید حاجت این بار خویش را با پارچه به پنجره فولاد بسته است وا شد گره ز پارچه ، حاجت روا شده است یعنی که زائر حرم کربلا شده است با یاد خاطرات سفر با عشیره ام بر عکس یادگاری باصحن ، خیره ام از بس دلم شکسته برای زیارتت با اشک شوق گرم وضوی جبیره ام یاد غروب های زیارت هنوز هم گاهی پی دو جرعه ی جامع کبیره ام یا "قادة الهداه و یا سادة الولاه" مستبصرٌ بشأنکم ، این است سیره ام فرموده اید ؛ فعلکم الخیر یا رضا ای هشتمین کلامکم النور ، تیره ام از بس گناه دور و برم را گرفته است چون تک درخت خشک میان جزیره ام ما هم شنیده ایم که فرموده ای شما هستم در انتظار ظهور نبیره ام دعبل کجاست تا بنویسد در این فراز عجل علی ظهورک یا فارس الحجاز 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مناجات اربعین ️ "غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت" سوار كشتي عشقش،پياده خواهم رفت اراده كرده خدا تا مسافرش باشم اراده كرده و من بي اراده خواهم رفت ميان اين همه زائر، كنارنوكرها چگونه من ،منِ بي استفاده خواهم رفت شب چهلم مِي آمده خدارا شكر كه تشنه در پي يك جرعه باده خواهم رفت قسم به پيچ و خم زلف زائران حسين كه اربعين به سويش صاف و ساده خواهم رفت حضور محفل انس است و پنج تن جمعند به پاي بوسي اين خانواده خواهم رفت 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مدح امیرالمومنین (ع) قدمتی دیرینه دارد نام او ریشه در هر سینه دارد نام او در خیالم از خدا دارم سؤال آخر این اعجوبه دارد چند سال این که در ماه رجب تابیده است خلقت خورشید را هم دیده است دیده او میلاد عزراییل را کودکی حضرت جبریل را با خدایش قبل خلقت بوده است او سرآغاز حکایت بوده است روزگاری بود تنها کردگار خواست تا نامش شود پروردگار روز یکشنبه جهان را آفرید هم زمین هم آسمان را آفرید روشنی داده دوشنبه راه را آفریده آفتاب و ماه را برده از آغوش دشت،اندوه را تا سه شنبه آفریده کوه را چهار شنبه خلق کرده رود را پنج شنبه هر چه باقی بود را صبح جمعه شد گل آدم درست اشک و لبخند و سرور و غم درست چرخه این چرخ روز شنبه گشت مهر و ماه و راه و رود و کوه و دشت پیش از این هفته اگرچه بی گمان نه زمینی بوده و نه آسمان نه بهشت و نه جهنم بوده است نه ملک نه جن نه آدم بوده است آن زمانی که سرور و غم نبود جز خدا چیزی در این عالم نبود من یقین دارم یقین دارم یقین بوده خالق باامیرالمومنین آنکه عشق او مرا کشته،علیست بر گِل ما جای انگشت علیست حق به أمر “کُن”به او پیغام داد کار خلقت را علی انجام داد او حروف و او عدد را خلق کرد قل هوالله أحد را خلق کرد او که بی مهرش نبی هم کافر است یک دو سالی از خدا کوچکتر است گرچه نامش سفره باز خداست روز میلاد علی راز خداست اولین روزی که خالق شد خدا هست میلاد علی مرتضی اسم اعظم هر چه هست از نام اوست آب و خاک و باد و آتش رام اوست آب را با خاک خویش آمیخته قالب هر شیعه را خود ریخته هرکه را با مهر خود مولا سرشت جبرییل او را نوشت اهل بهشت بر در دوزخ نوشتند این کلام بر محبین علی آتش حرام 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه ندیده غیر خدا اول زمانش را نرفته غیر نبی اوج آسمانش را سری نمانده که از وصف او نرفته ز هوش نمانده گوش که نشنیده داستانش را به خاک بوسی این خانه دلخوشیم،از ما خدا کند که نگیرند آستانش را به آن دهان که متاعی به جز علی دارد بگو که تخته کند تا ابد دکانش را پیمبران اولوالعزم شیعه اش هستند چرا که اجر عظیمی ست پیروانش را اگر رسول نگوید علی ولی الله خدا نمی شنود لحظه ای اذانش را کسی که در وسط کارزار پیغمبر هزار مرتبه پس داده امتحانش را کسی که کَند در قلعه را به دست اما به زور زانوی خود خرد کرد نانش را نه استخوان گلویش،نه خار در چشمش فراق یار جوانش برید امانش را به جز علی چه کسی نیمه شب تک و تنها به دست خویش کفن کرده است جانش را شکست پهلوی مادر،شکست فرق پدر خدا به خیر کند چوب خیزرانش را 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت زینب(س) همه رفتند و من جا ماندم اي دوست ز بخت بد به دنيا ماندم اي دوست چرا رفتي مرا با خود نبردي ببين بعد از تو تنها ماندم اي دوست عزيز بي گناهم كي مي آيي پناه بي پناهم كي مي آيي به در مانده هنوز اي يار چشمم رفيق نيمه راهم كي مي آيي ببين از داغ تو درهم شكستم شكستم كه چنين از پا نشستم شكسته دشمنت از بس دلم را چنان گشتم كه نشناسي كه هستم به يادت در نواي آب آبم چنان تو زير تيغ آفتابم تو راحت خفته اي در خانه ي قبر ولي من از غمت خانه خرابم لباس تو در آغوشم برادر صدايت مانده در گوشم برادر تو ماندي بي كفن بر خاك صحرا چگونه من كفن پوشم برادر ببين در ديده سوي ديدنم نيست توان دادن جان در تنم نيست چنان آبم نموده آتش تو گمانم جسم در پيراهنم نيست من وكابوس شمشير و تن تو تماشاي به غارت رفتن تو تورا سر نيزه ها بردند و مانده براي من فقط پيراهن تو سراسر نيزه ميبينم به خوابم سر و سرنيزه ميبينم به خوابم همين كه پلك بر هم مي گذارم تورا بر نيزه ميبينم به خوابم دلم هر روز سوي نيزه ميرفت كه خونت در گلوي نيزه ميرفت چه مي شد مثل سرهاي شهيدان سر من هم به روي نيزه ميرفت 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌