#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
( علیه السلام )
حجت الاسلام والمسلمین
#استاد_میرزا_محمدی
امام چهارم رو تو غُل و زنجیر جامعه دارند می آرند ، پاهای حضرت رو از زیر مَرکب بسته بودند ، تعبیرِ خودِ حضرت است که منو بر یک مَرکبِ لنگی سوار کرده بودند
هم از ساق پاها داره خون میاد ، هم از شانه و گردن داره خون میاد
قافله رسید به مجلس یزید ،
#زجر_بن_قیس داره اینها رومعرفی میکنه :
هذا علیُ بنُ الحُسَین
هذِهِ سَکینَهُ بِنتِ الحُسَین
تا رسید به دخترِ ابی عبدالله
یزید گفت صبر کن #زجر ، این دختر رو من خوب میشناسم ، شنیدم خیلی شیرین زبونه ، توگودال یه جوری حرف زده که لشکر منم ، به گریه انداخته
ای دختر برا ما هم حرف بزن
این خانم یه آستینشو بصورت گرفته ، دست دیگش رو هم به شانه گرفته ...
فرمود : یزید حیا نمیکنی ،
نحنُ بناتُ الرسول
چرا آستین بصورت گرفتی ؟
ما رو تو مجلس نامحرمان آوردی
چرا دست به شونه گرفتی ؟
فرمود : این طنابی که تو گردنم بسته شده ، شونم رو زخمی کرده
دل یزید هم به درد آمد ، دستور داد طنابشو باز کنند
فرمود : یزید اگه میخای کاری برا ما کنی اول برو غل و زنجیر برادرم رو باز کن
از کربلا تا اینجا تو غُل و زنجیره
( یاصاحب الزمان عج )
تا اومدند غل و زنجیر رو باز کنند ، دیدند از گردن و شانه زینُ العابدین ، خون جاریه ...
@javdafshani