eitaa logo
مسیر نوکری
2.6هزار دنبال‌کننده
880 عکس
660 ویدیو
166 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
عیبی نباشد از تو که بر ما جفا رود مجنون از آستانه ی لیلی کجا رود ... ؟ سعدی به در نمی‌کنی از سر هوای دوست در پات لازمست که خار جفا رود ... https://eitaa.com/javdafshani
47.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اخیرا شخصی برای صله گرفتن مداحان و تعیین نرخ مداحی ، مطالبی را بیان کردند که خیلی جالب نبود و میتوانست به شکل بهتری مطرح شود خصوصا آنجا که پای پیرغلامان و پیشکسوتان به میان میاید ، شرط ادب حکم میکند که کمی با احتیاط صحبت کنیم ... بزرگش نخوانند اهل خِرد که نام بزرگان به زشتی برد 9/1/1401 : https://t.me/javdafshani
12.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شکر خدای کن که موفق شدی به خیر ز انعام و فضل او ، نه مُعطّل گذاشتت منّت منه که خدمت سلطان کنی همی منّت شناس از او که به خدمت بداشتت ... @javdafshani
( علیه السلام ) ( صاحب مَعالیُ السِبطِین میگه : چند جا امام حسین به حال احتضار دراومد ، یعنی چی ، یعنی به حال مرگ دراومد ، یکیش اون موقعی بود که علی اومد گفت بابا اجازه بده برم ... ، یه نگاه به قد و بالاش کرد ، سرش رو پائین انداخت گریه کرد ، گریه کرد ... « وَ أَرْخَى عَيْنَهُ وَ بَكَى » ... ای ساربان آهسته رو کآرام جانم می‌رود وآن دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود آنقدر سخت بود ، امام مظهررافته ، امام مظهر رحمته الهیه ، ... وقتی اجازه داد بهش ، حضرت نفرین کرد ، فرمود : يَا ابْنَ سَعْدٍ قَطَعَ اللَّهُ رَحِمَكَ كَمَا قَطَعْتَ رَحِمِي » ... عمر سعد ، خدا رحم ات را قطع کنه ... یااباعبدالله ، یااباعبدالله ... جای دومی که ایشون میگه حضرت به حالت احتضار دراومد ، وقتی نگاه کرد علی آماده رفتن شد ، یه مرتبه دید خواهرا و عمه هاش از خیمه بیرون ریختند ، دور علی رو گرفتند ، هر کسی یه زبان حالی داره ، یکی میگه علی مواظب خودت باش ، یکی میگه علی بابام غریبه ... اینجا ابی عبدالله به حالت احتضاردرآمد ، خیلی منقلب شد ... محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان کز عشق آن سروِ روان گویی روانم می‌رود او می‌رود ، دامن کشان من زَهرِ تنهایی چشان دیگر مپرس از من نشان کز دل ، نشانم می‌رود جای سومی که حضرت به حالت احتضار دراومد میدونی کجاست ؟ وقتی علی اکبر برگشت ، صورتش خون آلود بود ، بدنش مجروح بود ، اومد مقابل بابا ، یه جمله گفت ، بابا داد زد ، بابا گریه کرد ، گفت : بابا « الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي ... » حضرت بغلش گرفت ، بابا بابا بابا ... « يا بُنَىَّ هاتِ لِسانَكَ » زبونت رو بیرون بیار ، ... نمیدونم ، من که نمیفهمم ، هرکسی می فهمه نمیدونم طاقت داره یا نه ؟ وقتی زبونش رو درآورد توو لب بابا گذاشت ، توو دهان ابی عبدالله گذاشت ، خود علی شرمنده شد ، ... بابا من تشنه ترم ... حسین حسین حسین ... آخ بمیرم ... جای دیگری که حضرت محتضر شد ، به حالت مرک درآمد ، حضرت زینب میگه کنار و پشت خیمه داداشم قدم میزد ، محاسنش رو رودست گرفته بود ، یه مرتبه دیدم رنگش تغییر کرد ، زانواش خمدیده شد ، گفتم حسین جان چی شد ؟ گفت زینبم مگه نمیشنوی ، صدا علی داره میاد ، بابا خداحافظ ... اگه نفس داری نفست رو خرج کن ... حسییین ... ناگه از دشت یک صدا آمد ناله ی «ای پدر بیا »آمد پدر آمد ولی چه آمدنی چه کسی گفته روی پا آمد پورِ زهرا ، کنارنعش پسر با سرِ زانو ، از قفا آمد ( الهی هیچ بابایی ، روزِ حسین رو نبینه ... ، من خودم دیدم ، هم پدر ، هم مادر ... من خودم دیدم تا به یک مادری گفتند جوانت از دنیا رفته ، مادر خورد زمین ، دیگه زانواش گیر نداشت بلند بشه ... ) 14/5/1401 https://eitaa.com/javdafshani
13.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هنرمند گرامی جناب آقای : من از تو صبر ندارم که بی تو بنشینم کسی دگر نتوانم که بر تو بُگزینم ... بپرس حال من آخر چو بگذری روزی که چون همی گذرد ؟ روزگار مسکینم ... https://eitaa.com/javdafshani