eitaa logo
مسیر نوکری
2.6هزار دنبال‌کننده
880 عکس
660 ویدیو
166 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
1. منزل استاد 9.9.98.mp3
3.56M
( سلام الله علیها ) این همه راه دویدم ز پی دلدارم به امیدی که در این دشت برادر دارم ... تو دعا کن به کنار بدنت جان بدهم فکر همراهی با شمر دهد آزارم اسب ها پای خود از سینه ی او بردارید من هم از این تنِ بی سر شده سهمی دارم .. خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهی بازار شدن بیزارم یک عبا داشتی و خرج علی اکبر شد با چه از روی زمین جسم تو را بردارم به وداع من و تو خیره بُوَد چشم رباب خواندم از طرز نگاهش که منم دل دارم ... شاعر : منزل استاد حیدرزاده 9/9/1398 https://eitaa.com/javdafshani
5. روضه امام حسین ع 1397.mp3
7.06M
( علیه السلام ) ( روضه ای بسیار سنگین ؟؟ لطفا اینگونه روضه ها هرجایی خوانده نشود ، باید مستمع تحویل بگیرد و درحد توانایی حق مطلب ادا شود ) آجرک الله یا بقیه الله ببخشید امام زمان (عج) نعلِ تازه به سمِ اسب زدن فکر که بود ؟ که سراپای تو با سطح زمین یکسان شد ... شاعر : ، توسط مداح دوم : غریب گیر آوردنت تو قتلگاه کِشیدند جلو چشای خواهرت غریب گیر آوردنت .. یکی بی هوا میزد ؟ یکی با عصا میزد جلو چشای مادرت غریب گیر آوردنت .. 1397 https://eitaa.com/javdafshani
1. مقتل خوانی.mp3
7.06M
( علیه السلام ) ( روضه ای بسیار سنگین ؟؟ لطفا اینگونه روضه ها هرجایی خوانده نشود ، باید مستمع تحویل بگیرد و درحد توانایی حق مطلب ادا شود ) آجرک الله یا بقیه الله ببخشید امام زمان (عج) نعلِ تازه به سمِ اسب زدن فکر که بود ؟ که سراپای تو با سطح زمین یکسان شد ... شاعر : ، توسط مداح دوم : غریب گیر آوردنت تو قتلگاه کِشیدند جلو چشای خواهرت غریب گیر آوردنت .. یکی بی هوا میزد ؟ یکی با عصا میزد جلو چشای مادرت غریب گیر آوردنت .. 1397 https://eitaa.com/javdafshani
1. منزل استاد 9.9.98.mp3
3.56M
( سلام الله علیها ) این همه راه دویدم ز پی دلدارم به امیدی که در این دشت برادر دارم ... تو دعا کن به کنار بدنت جان بدهم فکر همراهی با شمر دهد آزارم اسب ها پای خود از سینه ی او بردارید من هم از این تنِ بی سر شده سهمی دارم .. خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهی بازار شدن بیزارم یک عبا داشتی و خرج علی اکبر شد با چه از روی زمین جسم تو را بردارم به وداع من و تو خیره بُوَد چشم رباب خواندم از طرز نگاهش که منم دل دارم ... شاعر : 9/9/1398 @javdafshani
6. گریز به کربلا.mp3
5.52M
قسمت ششم ( سلام الله علیهما ) یا علی اِبکِنی وَابکِلِ الیتاما ، یا علی برا من گریه کن ، برا بچه های گریه کن ، یا علی یا علی یاعلی ... یه سفارش مخصوص کرد ، این سفارش مخصوص ابی عبدالله بود ، عرضه داشت یاعلی مواظب حسینم باش ، حسین .. به به ، برا ابی عبدالله دیگه غیرتی گریه میکنی ، حسین آرام جانم ، حسین روح و روانم حسین درمان دردم ، حسین دورت بگردم حسین سالار زینب حسین غمخوار زینب .. خوده بی بی یاده ما داده بریم کربلا ، خوده بی بی سفارش کرد به امیرالمومنین : یا علی حسینم رو یادت نره ، یا علی مواظب حسینم باش ، بگم یا فاطمه نبودی کربلا ، کربلا ! یه ساعتی زینب اومد کنار بدن بی سرِحسین ، یه نگاه به بدن بی سر کرد ، کدوم خواهری طاقت داره بدن بی سرِ برادر رو ببینه ؟ بمیرم برات آقا آقا آقا .. وقتی خواهرش زینب نگاه به بدن بی سر کرد ، صدا زد حسین من برادرم ، عزیزِ : تو دعا کن که کناربدنت جان بدهم چرا ؟ (آخه) فکرِ همراهیِ با شمر دهد آزارم حسین ... هان ، خدا نفس بهت داده ، حیفه با این نقس نگی حسین ، حسین ... برادرم : خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهیِ بازار شدن بیزارم شاعر : مَحرم زینب رسیده وقت سواری بر شترِ من ، نه محملی نه عماری یا تو زجا خیز و یا که اکبر و قاسم یا که به دشمن بگو رود به کناری شاعر : 1394 https://eitaa.com/javdafshani
: امشب متوسل به کسی بشیم ، که نماز شب خونا و گریه کنا ، به گریه های او اقتدا میکنند ، کسیکه ابی عبدالله بهش گفت : خواهرم منو تونماز شبت یادت نره ... زینب ، زینب ، زینب .. این ماه هم ماه وفات بی بیِ ، نیمه ماه ، نیمه ماه ... اونقدر گفت حسین .. تا کنار نهر آبی جان داد ، در فراقِ ابی عبدالله .. تو دعا کن به کنار بدنت جان بدهم فکر همراهی با شمر دهد آزارم خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند امان از اسیری ، اسیری ... خود آقا امام زمان (عج) هم فرمود : روضه اسارت عمه ام زینب (س) ... خیلی غریب بود بی بی ... بدن بی سرِ برادر رو ... اونایی که قاتلند ، دور زینب رو گرفتند .. خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهی بازار شدن بیزارم اسب ها ، پای خود از سینه ی او بردارید من هم از این تنِ بی سر شده سهمی دارم ... ( مَنْ يَنْتَدِبُ لِلْحُسَيْن كيست كه داوطلبانه بر پيكر حسين اسب بتازد ) اسب ها ، پای خود از سینه ی او بردارید من هم از این تنِ بی سر شده سهمی دارم ... شاید سخت ترین لحظه بی بی ، همون موقع بود ، که بعد از 55 سال میخواست از حسینش جدا بشه .. اما به این راحتی جدا نمیشد .. خودشو رو بدن انداخت ... اونقدر با تازیانه زدنش ، زدنش .. من نمیگم زدن ، حضرت سکینه (س) میگه .. وقتی اومد کنار بدن بابا ، صدا زد : بابا بابا ... اُنظُر إلی عَمَّتیَ الْمَضروبَة ( مقتل مقرم ، ص491 العیون العبری ، ص198 ) ببین دارن عمه ام رو میزنند .. اینان همانند که آتش به خانه میزدند پیش علی ، فاطمه را با تازیانه میزدند ... 19/11/1400 https://eitaa.com/javdafshani
آنکه از بارِ غم خمیده ، توئی داغ بر روی داغ دیده ، توئی کدوم روضه رو بخونیم که نام زینب نباشه ... ؟ بینِ در و دیوار بریم ، زینبه ... تو خونه ی امیرالمومنین (علیه السلام) ، خانه دار زینبه ... کنار بستر وفرق شکافته ی بابا بریم ، زینبه ... کنار تشت پر از خونِ امام حسن ، زینبه ... اما خوب بود ، تشیع جنازه ی امام حسن (علیه السلام ) ، نبود ببینه بدن برادر رو تیرباران کردند .. کربلا زینبه ، قتلگاه زینبه ، خیمه گاه زینبه ، کنار بدن علی اکبر(علیه السلام ) ، زینبه ... همه جا زینبه ، همه جا زینبه ... امشب کدوم روضشو بخونم ، شما دلداده ها گریه کنید ... آنکه از بارِ غم خمیده ، توئی داغ بر روی داغ دیده ، توئی آنکه هم بوده مادر دو شهید هم شده مادرش شهیده توئی آنکه از خیمه گاه تا گودال همه ی راه را دویده ، توئی شاعر : تا دید حسینش رو زمین افتاده ، از تو خیمه ، پابرهنه بیرون دوید ... مقتل نوشته ، سیدا ، عمه جانتون زمین میخورد بلند میشد ، میگفت : حسین ... از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین دست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین .. نمیدونم این روضه رو بخونم امشب یا نه ؟ این روضه مالِ امشب نیست ، روضه مالِ شب عاشوراست ، بزار یه روضه ساده تر وآرامتر بخونم ... ان شاءالله شب عاشورا اگر زنده بودیم روضه قتلگاه میخونم ... بزار روضه ای رو بخونم که میخواستند زینب رو از کربلا ببرند ... فکر نکنی روضه اسارت سخت نیست ، امام زمان ارواحنا فدا فرمود ... گفتند آقا کدوم روضه سخته ؟ فرمود : اسارت عمه ام زینب ... خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهیِ بازار شدن بیزارم ... هر کجای مجلس که نشستی ، نوکریتو نشون بده ، بزار صداتو امام زمان (عج) بشنوه ... : تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم فکرِ همراهیِ با شمر دهد آزارم شاعر : چرا ؟ آخ ، یه درد ، زینب رو آتیش میزنه .. داغ یه طرف ، بدن بی سر یه طرف ، بچه های بی بابا یه طرف ، اما یه نگاه میکرد می دید ، همون کسی که روی سینه ی حسینش نشسته بود ، الان بالا سرِ بچه ها ایستاده ، تازیانه به دست گرفته ، نگاه میکنه ، لبخند میزنه ، میخنده ، ای حسیییین ... یه عده پدر و مادرای شهدا ، زمان صدام لعنت الله علیه ، که راه کربلا باز شد ، هرچی بهشون میگفتند ، بیائید بریم کربلا ... میگفتند : تا صدام هست ما نمی آئیم ، میگفتند : بچه ی ما به دست این ملعون به شهادت رسید ، تا صدام هست ما کربلا نمی آئیم ... بمیرم برا زینب ، هر موقع سرشو بلند میکرد می دید شمر بالای سرش ایستاده ... حسییین .. تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم فکرِ همراهیِ با شمر دهد آزارم .. اسب ها ، پای خود از سینه ی او بردارید من هم از این تنِ بی سر شده سهمی دارم ... نگذاشتند وداع کنه ، اونقدر عمه جانتون رو با تازیانه زدند ، من نمیگم زدند ، سکینه میگه ... وقتی آمد کنار بدنِ بی سرِ بابا ، صدا زد بابا : اُنظُر إلی عَمَّتیَ الْمَضروبَة ( مقتل مقرم ، ص491 العیون العبری ، ص198 ) بابا بلند شو ببین دارن عمه رو میزنند .. حالا بگو حسییین .. حسین .. عمه جان بزار بزنند ، عمه .. بزار بزنند ، اینا زدن کارشونه .. اینان همانند که آتش به خانه میزدند پیشِ علی ، فاطمه را با تازیانه میزدند ... 27/11/1400 https://eitaa.com/javdafshani