این شعر اجراهای متفاوتی داردکه قبلا هم نمونه هایی از آنرا تقدیمتان کرده بودم ...
https://eitaa.com/javdafshani
1. تا که بابا.mp3
9.84M
#دهه_اول_صفر
اَلسَلامُ عَلَیکَ
یَابنَ الحُسَینِ الشَّهید
#حضرت_علی_اکبر
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_اول
تا که بابا تو را صدا می کرد
محشری در حرم به پا می کرد
با نگاهی به قد و بالایت
یاد پیغمبر خدا می کرد
تو که هستی که سبط پیغمبر
با مناجات تو صفا می کرد
ای دل آرامِ خوش صدای حجاز
مأذنه بر تو اقتدا می کرد
بوسه ای از لب تو هر دردِ
پدر پیر را دوا می کرد
دور از چشم شور مردم شهر
از رخ تو نقاب وا می کرد
آتش روی بام خانه ی تو
کوچه ها را پر از گدا می کرد
تو ز اجداد خود چه کم داری
نسَبی پاک و محترم داری
وارث آدم و کلیم و مسیح
بهر احیای مرده ، دم داری
تو ز پایین پا ولایت بر
کرسی و نون و والقلم داری
ما به نام تو سینه زن شده ایم
حق شاهیِ بر عجم داری
همقدم با عموی خود ، عباس
بر سرِ دوش خود علَم داری
شانه هایت ز بس مودب بود
دومین تکیه گاه زینب بود
#آقا_جان
خیز و شمشیر مرتضی بردار
بزن ای شیر ، بر دل کفار
زِره مصطفی بپوش علی
در رکاب عقاب پا بگذار
نعره ای زن ، منم علی اکبر
نوه ی حقِ حیدر کرار
هم چو شیری بزن به قلب سپاه
تا بریزی زمین ، یمین و یسار
ضجه ی کوفه را در آوردی
ای ابر مردِ عرصه ی پیکار
هر طرف تاب می دهی تیغت
پشته سازی ز کشته ی بسیار
#اما
تشنگی را بهانه فرمودی
رو نمودی به جانب دلدار
۹ مهر ماه ۱۳۹۸
هیئت اُم ابیها (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/javdafshani
2. روضه.mp3
11.38M
#حضرت_علی_اکبر
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_دوم_روضه
دیدم اعضای تنت را
جگرم سوخت علی
پاره های بدنت را
جگرم سوخت ، علی
آن لبانی که اذان گفت ،
بهم ریخته است
خُرد بینم دهنت را
جگرم سوخت ، علی
شاعر : #محمود_ژولیده
#شعر_دوم
رو خاک کربلا
ریخته تنت علی
غرق به خون شده پیرهنت علی
با تیر و نیزه زدنت
وای وای وای
چه غریبونه کشتنت
وای وای وای
چیزی نموند از تنت
وای وای وای ...
۹ مهر ماه ۱۳۹۸
هیئت اُم ابیها (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/javdafshani
پیرِ علی اکبر (ع) شدم
در روضه هایش
عمرم به پایِ
زخم های این جوان رفت ...
https://eitaa.com/javdafshani
1. خلق و خویش.mp3
6.03M
#حضرت_علی_اکبر
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_اول
خُلق و خويش پيمبرى ديگر
على اكبر نه ،حيدرى ديگر
پهلوانِ دلاورى ديگر
تو بگو شيرِ لشكرى ديگر
هست پيغمبرى سراپايش
به عمو رفته قدوبالايش
چهره اش ماهِ آسمانِ حرم
سايه اش قوت زنان حرم
حنجرش گرمى اذان حرم
چشمِ بد دور از جوان حرم
مثل عباس سايه ی سرهاست
سرپناهِ تمام خواهرهاست
آمد از هر نظر على باشد
از همه بيشتر على باشد
بازهم يك نفر على باشد
چقدر اين پسر على باشد
مثل حيدر قويست او عزمش
چند بيتى بگويم از رزمش
بين گرد و غبار مى آيد
روى مَركب سوار مى آيد
پسرِ ذوالفقار مى آيد
حيدر روزگار مى آيد
عشق مى ريزد از سر و رويش
ذوالفقار است تيغ ابرويش
پاش تا در رِكاب مى افتد
دشت در پيچ و تاب مى افتد
سر زِ تن بى حساب مى افتد
به تلاطم عقاب مى افتد
بُهت در چشمهاى اين دشت است
بسكه در حالِ رفت و برگشت است
خشم او تيغ و نيزه وتیر است
هرنگاهش دو قبضه شمشير است
چقدر رزم او نفسگير است
نوه ی شير ، غالبا شير است
تيغ مى زد
همين كه از چپ و راست
ازحرم بانگ ياعلى برخاست
مى رود دشت را به هم بزند
وسطِ معركه علَم بزند
خواست تا حرف مى روم بزند
ديد بايد كمى قدم بزند
پيش چشم پدر جوان مى رفت
داشت ازجسم شاه جان مى رفت
شاعر :
#علی_زمانیان
#شب_هشتم_محرم
۶ شهریور ۱۳۹۹
هیئت ثارالله قم
https://eitaa.com/javdafshani
2. روضه.mp3
12.08M
#حضرت_علی_اکبر
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_دوم_روضه
به سوی مقتل از
خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود
دیر رسیدم من
وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ
وَ قَالَ قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوكَ
مَا أَجْرَأَهُمْ عَلَى اللَّهِ
وَ عَلَى انْتِهَاكِ حُرْمَةِ الرَّسُولِ
عَلَى الدُّنْيَا بَعْدَكَ الْعَفَاءُ
«لهوف» مقتلِ «سیدابنطاووس»
#شب_هشتم_محرم
۶ شهریور ۱۳۹۹
هیئت ثارالله قم
https://eitaa.com/javdafshani
عیبی نباشد از تو
که بر ما جفا رود
مجنون از آستانه ی لیلی
کجا رود ... ؟
سعدی به در نمیکنی
از سر هوای دوست
در پات لازمست
که خار جفا رود ...
#سعدی
https://eitaa.com/javdafshani
2. وقت وداع از حرم.mp3
8.67M
#حضرت_علی_اکبر
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_اول
وقت وداع ازحرم نگاه پدرها
ملتمسانه تر است پشت پسرها
آه ، پدر های خسته
آه ، کمرها
آه ، پسرهای رفته
آه ، جگرها
می رود ویک صدا
به گریه می افتند
پشت سرش خیمه ها
به گریه می افتند
کیست که خاکش
بوي گلاب گرفته
اینکه برایش مَلک
رِکاب گرفته
بهرِ شهادت
چنان شتاب گرفته
زودتر از دیگران
جواب گرفته
سرکشیِ عشق او
مهارندارد
بسکه به شوق آمده
قرار ندارد
#کی_اومد_به_میدان
باز نمایان شده جلال پیمبر
بازتماشا شده جمال پیمبر
پرده بر انداخته کمال پیمبر
اینکه وصالش بود وصال پیمبر
سمت عدو ، نه
علی اکبرِخیمه
می رود ازخیمه ها
پیمبرِخیمه
#علی_اکبر_لطیفیان
#تک_بیت_از_حاج_علی_انسانی
در خیمه بود
دست پدر سوی آسمان
ناگه ز رزمگاه
صدای پسر شنید ...
#ادامه_شعر_قبل
حیدرکرارشد
زمان خطرگشت
لشگرکوفه تمام
مثل سپرگشت
ریخت به هم دشت را و
موقع برگشت
ضرب عمودي که خورد
واقعه برگشت
آن بدنِ از جفا
شکسته ترین را
آن بدنِ لِه شده
به عرشه ي زین را
بُرد سوي دیگري
شکسته جَبین را
لشگرِ آماده نیز
خواست همین را
واي که شمشیرها
محاصره کردند
ازهمه سو تیرها
محاصره کردند
بی خبرانه زدند
بی خبرافتاد
خوب که بیحال شد
ز پشتِ سرافتاد
در وسط قتلگاه
تا پسر افتاد
درجلوي خیمه گاه
هم پدرافتاد ...
#علی_اکبر_لطیفیان
1395
https://eitaa.com/javdafshani
3. روضه.mp3
7.81M
#حضرت_علی_اکبر
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_دوم_روضه
پا شو زمینگیرم نکن بابا
از زندگی سیرم نکن بابا
عَلَى الدُّنْيَا بَعْدَكَ الْعَفَاءُ
«لهوف» مقتلِ «سیدابنطاووس»
عصای دست من علی اکبر
بیشتر از این پیرم نکن بابا
عزیز لیلا
خوش قدو بالا
پاشو قدم بزن مقابل من
شبیه پیمبر ، علی اکبر
غم فراقت میشه قاتل من
1395
https://eitaa.com/javdafshani
صلی الله علیک یا
#علی_اکبر
تو اذان گفتی و
شیطان به هوس افتاده
که مسلمان شود و
پیش رُخت سجده کند ...
https://eitaa.com/javdafshani
1. تا که بابا.mp3
6.29M
#حضرت_علی_اکبر
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_اول
تا که بابا تو را صدا میکرد
محشری در حرم به پا میکرد
با نگاهی به قد و بالایت
یاد پیغمبر خدا میکرد
تو که هستی که پیر میخانه
با مناجات تو صفا میکرد
ای دل آرام خوش صدای حجاز
مأذنه بر تو اقتدا میکرد
بوسه ای از لب تو هر دردِ
پدری پیر را دوا میکرد
دور از چشمِ شور مردم شهر
از رخِ تو نقاب وا میکرد
آتش روی بام خانه ی تو
کوچه ها را پر از گدا میکرد
تو ز اجداد خود چه کم داری
نسبی پاک و محترم داری
وارث آدم و کلیم و مسیح
بهر احیایِ مُرده دم داری
تو ز پایین پا ، ولایت بر
کُرسی و نون و والقلم داری
ما به نام تو سینه زن شده ایم
حق شاهی ، تو بر عجم داری
هم قدم با عموی خود عباس
بر سرِ دوشِ خود علَم داری
شانه هایت ز بس مودب بود
دومین تکیه گاه زینب بود
شاعر : #قاسم_نعمتی
1396
https://eitaa.com/javdafshani
2. قسمت دوم شعر.mp3
3.97M
#حضرت_علی_اکبر
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_دوم_ادامه_شعر
خیز و شمشیر مرتضی بردار
بزن ای شیر، بردل کفار
زِره مصطفی بپوش علی
در رکاب عقاب پا بگذار
نعره ای زن منم علی اکبر
نوه ي حقِ حیدرِ کرار
همچو شیری
بزن به قلب سپاه
تا بریزی به هم
یمین و یسار
ضجّه ی کوفه را درآوردی
ای ابر مردِ صحنه ی پیکار
هر طرف تاب میدهی تیغت
پشته سازی ، زِ کُشته ی بسیار
تشنگی را بهانه را فرمودی
رو نمودی به جانب دلدار
شاعر : #قاسم_نعمتی
1396
https://eitaa.com/javdafshani