#غذآےروح 🌱
روستایے ࢪا از داعش پس گرفٺه بودیم، اما درگیرے هنـوز هم ادامه داشـت ، همہ پشت خانهاۍ سنگـࢪ گرفته بودیم، از زمیـن و آسمان داشت سـرمان گلوله و خمپاره و آتش مےبارید، نمیشد از جایمان یڪ ݪحظه جُم بخوریم، باید حالا حالاها آنجا مۍ ماندیم، وقت نماز ظھر شد ، محسن بی خیاݪِ گلوله و خمپاره ایستاد به نماز.
دو تا از بچـه های سپاه قدس گیر دادݩد بهش که اݪان وقتش نیست، محسـن اما عین خیاݪش نبود، بِهشان گفٺ:
می خوام نمازم رو اول وقت بخونم شمـا ڪاری به کار مـن نداشتھ باشید ، ایستاد به نماز توۍ همان معرڪه و زیر آن باران گلوله و آٺش.. 🍃
🏴