#خاطرات_شهدا
📜 شهید حسن آقاسی زاده 🥀
♦️ به من میگفت:
«مادرجان وقتی من و داداش خونهایم، کسی درِ خانه را میزند درست نیست شما و خواهرم درِ حیاط🚪را باز کنید؛ یا من میروم یا داداش. شاید نامحرمی پشت در باشه؛ خوب نیست صدای شما را نامحرمی بشنوه»
🌿خیلی حساس و باغیرت بود با اینکه ما خودمان رعایت میکردیم اما همیشه حواسش بود ،مخصوصا به خواهرش.
📚برگرفته از کتاب دوران طلایی-موسسه روایت سیره شهدا
#یاد_یاران 🕊
#دلتنگ_امام_رضا
._._._._._._._._._.
@javidan_shohada
#برگی_از_خاطرات_شهدا🌹
🔅شهید حسین خرازی🔅
♦️ ترکش توپ خورده بود به گلوی حاج
حسین و راننده اش... خونریزی حاجی
شدید شده بود، اما نمیکشت زخمش
روببندم. می گفت: اول راننده ام...
بعد با خودش حرف میزد ومی گفت:
اون زن و بچه داره، امانته دست من...
اینارو گفت وبیهوش شد...
#یاد_یاران
🥀🥀🥀
◾️@javidan_shohada