📣 شعر #سیداعلا_امیری (شاعر افغانستانی) در سوگ شهادت سید شهیدان خدمت
🔸این همه سیل که از چشم خراسان میریخت
🔸اشک بودهست که اینگونه ز چشمان میریخت
🔸پس عجب نیست که اینبار چرا در مشهد
🔸غصه بیش از همهی خطهی ایران میریخت
🔸با خبر بود حرم، وقتی که پٰر میشد صحن
🔸از چنان حزن که در هیکل باران میریخت
🔸آخرش در شب میلاد، عجب قیمت یافت
🔸گوهری دیده که در محضر سلطان میریخت
🔸خاطرت هست که بر گونه فشاندی اول؟
🔸بعد از لای محاسن، که به دامان میریخت؟
🔸به گمانم که به آغوش رضا افتادی
🔸قطعههای بدنت، وقتی که از جان میریخت
✍️ مطالب بیشتر ببینید! ⬇️
@jazabtarin جذابترینها 🇮🇷
.