خانم ِ مشاور باید از شما بابت گزاشتن دستتون پشت کمرم و هل دادنم ب سمت جلو قدردانی کنم .
یکی از حسرتام تا الان این بودش ک کلی تو تابستون برنامه فساد و ناخلف بازی کشیدم ک تو مدرسه پیادش کنم ک کاشف ب عمل اومد مدرسه پر شده از آدمای آشنا و منم مجبورم ب سازش و فشار خوردن بابت اجرایی نشدن برنامه هام .
من واقعا آدم " آلزایمری ای ک اگر همون موقع صحبتاشو ی جا ننویسه همه چیز یادش میره" ای هستم .
جزیرهبدونِ D
کاش در خونمونو بزنن و بگن خانم ما میدونیم خیلی سخت میگذره و گناه داری. بیا این بسته پستی مال تو .
کاش در خونمونو بزنن و بگن خانم ما میدونیم خیلی سخت میگذره و گناه داری. بیا این عروسک زرافه مال تو .
جزیرهبدونِ D
میخوام برم یه کتاب قرآنِ جیبی بخرم باترجمه علی ملکی و هرآیه ای که ب دلم نشست رو هایلایت کنم_اصن از ه
ی عادتی که دارم لای قرآن پول/نامه یا حتی وصیت نامه میزارم مخصوصا نامه و شاید این کار اون لحظه برام شیرین نباشه ولی وقتی بعد از چند وقت یهو میرم سر قرآن و با همچین چیزایی مواجه میشم اصن از ته دل ذووق میکنم>>>>>
[یادگاری از دبیر ریاضیم_یادم نبود اما قرآنم با ترجمه آقای ملکی بود]
انقدر لُوس شده فضای کانال زدن و کانال داری تو ایتا ک دلم میخواد کانالمو بکنم ببرم ی جایی ک فقط خودم و خودش باشیم_اصن اینجوری قدرش بیشتر دونسته میشه .
فکرکنم شیطون خودشو تو حافظه گوشیم جا کرده ک از بس هرچیو پاک میکنم جایی خالی نمیشه_دِ آخه لامصب چطوری با ۵ تا برنامه ۶۴گیگت پر شده؟
بابت امشب باید بگم ممنون و البته اینکه خوشحال میشم ببینم هرازگاهی پیام هاتون رو .