شنیدهاید که امام عسکری (سلاماللهعلیه) فرموده است: "نَحنُ حُجَجُ اللهِ عَلَی الخَلقِ و جَدَّتُنا فاطمة حُجَّةُ اللهِ علینا"؟ جای هیچ شکی نیست که از ساحت مقدس و ملکوتی حضرات معصومین به دور است که از روی تعارف یا تعصب، کلامی به زبان بیاورند؛ آنها امتداد "ما ینطق عن الهوی" در جایگاه وصایتاند و هیچ نمیگویند، مگر آنکه حقیقت باشد و مایه هدایت.
اما فاطمه (سلاماللهعلیها) چرا و چگونه حجت خدا بر ائمه معصومین (سلاماللهعلیهم) است؟ چقدر به این اندیشیدهایم که امامان ما که "ساسة العباد" و رهبران سیاسی امتاند، چرا مادرشان را الگو و حجت خدا بر خود میدانند؟ اصلاً میدانیم "حجت خدا" یعنی چه؟ یعنی کسی که فردای قیامت، خدا میتواند با قول و فعل او بر دیگری احتجاج کند.
فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) چه گفت و چه کرد که مایه احتجاج خدا با امامان معصوم شد؟ جز این است که در زمانه انزوای دین خدا بر روی زمین، از پا ننشست و برای احقاق حق الله و اقامه دین حق به پا خاست؟ آیا این جز یک فعل سیاسی هوشمندانه و شجاعانه بود؟ آیا این جز یک اقدام بهنگام و مقتدرانه بود؟
با این موضعگیری سیاسی صریح و ورود صدیقه کبری (سلاماللهعلیها) به میانه میدان دفاع از ولایت، آن هم در اوج تنهایی و انزوا، آیا دیگر بهانهای برای کوتاهی در حق امام و ولیّ سیاسی جامعه باقی میماند؟ آیا تربیت فاطمی چیزی جز تربیت سیاسی فرزندان برای حمایت و همراهی ولی تا پای جان است؟
#تربیت_دینی
#تربیت_سیاسی
#تربیت_فاطمی
#کنشگری_سیاسی
✍ مرتضی رجائی