حرم امیرالمومنین (ع) آذینبندی شد
🔹همزمان با نزدیک شدن به ولادت باسعادت حضرت زهرا (س) حرم امیرالمومنین (ع) آذینبندی شد.
@TasnimNews
جیم
نشست و با خودش مدام
هی نگاه کرد
چشمهای او
اینطرف آن طرف هی دوید
دوید و ایستاد و باز
بیقرار
چشم ریز کرد
درشت کرد و باز هم
نظاره کرد
پرسشی لگام چشمهاش را
به دست خود گرفته بود و میکشید
_(کو کجاست پس؟)
دوباره گشت
دور و نزدیک را نگاه کرد
پاهای گرم اضطراب او هول کردهاند
مثل خون
توی خود غلط میخورند
مثل عطر پخش یا که پرت میشوند
درون هم
مثل موج توی آب
مثل سنگ روی شیب
غلط میخورند
ولی استوار
جابجا نمیشوند
سوال بود
ولی جواب نه
_(کجاست پاسخم
کو کجاست پس
چرا گیر کردهام؟
چگونه حل نمیشود ؟
نوک زبانم است)
_آه میشود ؟
پر شود اگر
من برنده میشوم
قرار و قول مادرم
مثل کوه استوار و پابجاست
قول داده او مرا
پیاده تا خود خدا برد
قول داده مادرم
نه خانه و سنگ و چوب را
ها
خود خدا را قول داده تا نشان من دهد ...
ولی کو کجاست پس
جواب این چند خانه
چند حرف ؟
چرا حل نمیشود
یک،
دو و سه و چهار
یا که بیشتر مانده تا ببینمش
مادرم بازهم شمرد ...
تا خود خدا
وااای میشود؟
یقین که میشود
مادرم سرش میرود ولی
قول او نمیرود
قسم خورده مادرم
به جان پاک خود قسم خورده او
اگر که خانههای جدولش
پر شوند
وای
ذوق کردهام
اگر که بر سر قرار خود بمانم و
مثل گل
بسان بهار
تازه تر
توی گلدان خانهمان بشینم و
چند حرف مانده را
جفت و جورشان کند
با خودش قول داده میبرد مرا
هدیهی روز مادرم
برای من گوشواره میخرند
مثل قلب
شبیه قلب من
رو به بابای خوب من یواش گفت:
کوچک و ظریف و نازکند
مثل من!
و نام مرا گفته رویشان حک کنند
را و قاف و یا و باز یا و ها
ها !
گمان کنم جواب نامم است
یک
دو
سه و چهار و پنج
درست میشود
چشمهای خیس اشک مادرم
نظاره میکنند
گمان کرده او جواب نامم است
جای خانههای جدولش
خانهی وجود او پر شده است
جدول سوال او جفت و جور و کامل است
اگر سه ساله است
اگر که زیر تیر و تازیانه
صبر پیشه کرده است
اگر شهید
اگر هنوز زنده است و باز میکند
گره ز کارها
سوالها
اگر که کوچک است
جواب آن رقیه است
خاصه اینکه او پیاده راه را
یکشبه طی و تمام کرده است و رفته است
تا خود خدا