eitaa logo
جیم
126 دنبال‌کننده
147 عکس
160 ویدیو
0 فایل
نقطه‌ی‌جیم
مشاهده در ایتا
دانلود
از رنگ‌ها بگذریم هیچ‌ اسمی بی‌تو ملازم هیچ معنایی نیست آب‌ها شورند شورها بی‌مزه مزه‌ها بی‌رنگ رنگ‌ها بی‌روح روح‌ها مرده مرده‌ها فراموش فراموشی‌ها پوچ پوچ‌ها تو‌خالی خالی‌ها توزرد زردها تاریک تاریک‌ها مژده مژده‌ها دلفریب دل‌فریب‌ها کشک کشک‌ها شور شورها بی‌مزه مگر دیدار و مژده‌تو اگر همینجا بتوانیم ببینیمت برای ادامه(صلوات بفرستید) Eitaa.com/jeeeem
چشم‌انتظار گذشته‌ای که به آینده بپیوندد خواب تو می‌شوم و خواب تو را می‌بینم در خواب می‌غلطم و عرق سرد می‌ریزم آنجا هم هرباره ترا از دست می‌دهم و ثانیه‌ها (چونان گام‌های کسی که در خواب بر سطح ترس می‌دود) می‌لغزند و جابجا نمی‌شوند… برای ادامه (صلوات بفرستید) Eitaa.com/jeeeem
من اما خاطرم آسوده‌تر بی که پای چشم یار سوته، تر بی خدایا زخم او را چاره‌ای کن! مخواه این کز همه بیچاره‌تر بی Eitaa.com/jeeeem
همه عمر حسرت خورده بودم حسرت نداشتنت را و هنوز نمی‌دانم که هستی؟ و کجایی؟ و هنوز ندارمت و نداشتنت مرا حسود کرده هرچه خواستنی دست این و آن می‌بینم و هرکجا هرچه خوبی است غیظ، افسار قلبم را می‌گیرد و آن را به سوی دره‌های هلاکت و قهر با همه می‌کشاند که چرا همه تو را از من گرفته‌ باز پَسَت نمی‌دهند چرا همه تو را به هم می‌دهند اما به… ادامه[کلیک کنید] Eitaa.com/jeeeem
و هیچ چیز بجای نگذاشت و نه حتی سروی بجای من نکاشت و صبا بهانه‌ای بود تا باد بوزد و یاد مرا از خاطرش ببرد تا بهانه‌ای نداشته باشد که حتی کوتاه‌ترین ثانیه‌های عمرش را و حتی تلخ ترین ثانیه‌هایت را ادامه[کلیک کنید] Eitaa.com/jeeeem
باسمه تعالی چرا می‌نویسم؟ دلم می‌خواهد یادگار بنویسم یادگاری برای تماشا شدن در چشم آدمی بلکه آدمی که یادگار خوان است گرچه ملامتش کنیم بابت فضول بودنش ولی من این فضولی را از چشمان او التماس می‌کنم من هر شب پیش از نوشتن خواب چشمان او را دیده‌ام مگر این که کلمات خوابم کنند و دستمانم را از من بگیرند! و دستان مرا به‌من پس بدهند آنگاه شاید باور کنم که کسی دارد یادگاری می‌خواند آنگاه زبان من نمی‌گیرد و دست‌هایم بی‌دریغ بر پیکر واژه‌ها و بر اندام حروف می‌کوبند آنجا باور دارم که من آدم خوب و یا بدی نیستم آدم ناقص و یا کاملی نیستم در می‌یابم چیزی بر همه‌چیز این وضعیت، سبقت دارد اگر آدم کاملی بودم جایی باید درنگ می‌کردم و ثانیه‌هایی را بند آن می‌شدم نه این که می‌نویسد نمی‌تواند آدم کاملی باشد این هرچه هست، هست و کتابتش با هستی‌اش یگانه‌است تعارفی نیست و به نفس‌نفس نمی‌افتد حرفش را محکم می‌زند و با همه‌کس به زبان خودش سخن می‌گوید هرجایی نمی‌رود بیشتر ساکت است و به خواننده‌اش نگاه می‌کند خواننده یادگار خوانش ✨ Eitaa.com/jeeeem
مثل کوله قرمزی که پر است از خرت‌و‌پرت‌های شخصی که هیچ‌گاه از آن بهره نمی‌بریم و فقط در نگاه خودمان تماشایی‌مان می‌کند کوله قرمزی برای کسی که واقعیت ندارد و وصفش بارکش است 🔐ادامه(کلیک کنید) ✨ Eitaa.com/jeeeem
خواب پس از چند سال اینطور صلاح دیده که از آغوشش جدا شوم و خودش پیشاپیش تدارک ساعت مورد علاقه‌ام را هم دیده است پس حتما زندگی طور دیگری خواهد بود وانگهی همه چیزهایی که دوست داشتم را به من برگرداند. موسیقی و علاقه به فیلم و شوق داستان و …… اما اینها که بدون دوست داشتن نفس کشیدن و شب‌بیداری و گپ زدن میسر نمی‌شود. بله زندگی به من اینها را هدیه داد. از خواب پا شدم و دیدم خواب به خال زده‌ است! زندگی به من آزادی را برگدانده بود پس از چند سال. البته اگر بپذیرید خواننده عزیز که آزادی همان توانایی نه گفتن است به کسی که چند سال او را در پرده دوست داشتن جایی در پشت قلب خود پنهان داشته‌اید و دیگر هیچ‌گاه به ملاقات او نرفته اید…. من چندسالی هست که گوشی تلفن کسی را جواب نداده ام و می‌بایست در مواجهه هر درخواستی بهم می‌ریختم. اما اول باید خوابی را برایتان تعریف می‌کردم؛ 🔐ادامه (کلیک کنید)Eitaa.com/jeeeem
سلام سربازانت در گهواره‌ نعره می‌کشند و می‌غرند که انی عبدالله و آینه‌ی اتاقشان که خود را در آن برانداز می‌کنند کاردستی‌شان است نقص‌ها و حسنشان را در آن‌ می‌بینند  و بابت آن پول نمی‌خواهند. یک بار که تو گفتی پیشرفت ده سال فریاد نمی‌زنند وای اگر سیدعلی حکم جهادم دهد. خوش‌بحالشان که تنها دلخوشی‌شان دعوا نیست. کار مهم‌تری دارند. همه‌شان خودِ تواند و می‌دانند چه می‌خواهند. هرگاه پدرشان از آینده ترساندشان بلند می‌گویند سلام علیک بزودی از پرورش‌دهنده‌ام برایت بخشش می‌خواهم. آه که چه محکم این‌را می‌گویند و چه سخت بدان باور دارند. 🔐ادامه (کلیک کنید) ✨ Eitaa.com/jeeeem
ما به سخن زمین و زمان کمتر گوش می دهیم و می پنداریم که ایندو تکراری و بی‌روح و سرد و یخ‌زده‌اند. ولی شنیده‌ام که خاک کرب و بلا به هستی فراخوانی داد و آن‌ها که بر مرگ خشم نگرفته بودند و از آن نمی‌ترسیدند بلکه قرین و انیس خانه‌اش بودند دعوتش را اجابت و به خاکش هجرت کردند و سخن مجمل و دشوار او را دریافتند و آن ندا را همچو بنایی برافراشتند و به این‌همه روایت با ده زبان تفصیل دادند. 🔐ادامه‌ (کلیک کنید) ✨ Eitaa.com/jeeeem
صبح‌های جمعه، صبح‌های عید مسلمانان است که سالیانی است با روضه آغاز می‌شود. عزادار عیدمان شده‌ایم؟ نمی‌دانم یا نامش همان ندبه است که باید به آن فکر کرد. چرا که می‌دانیم هر واژه‌ای همیشه و همه‌جا در نمی‌گیرد. مگر آنکه آدمی جای خالی آن‌را در زبانِ گرفته‌اش بیابد و دل‌تنگِ آن شود و با دلِ تنگ چشم براه بماند و تا آن‌را نیابد بهم ریخته باشد. راستی! چاره‌ای هم از آن نیست! وقتی بهم ریخته‌ایم ناچار بهم‌ریخته‌ایم. 🔐ادامه (کلیک کنید) ✨ Eitaa.com/jeeeem
آنگاه که هیچ رازی در میانه نبود … و قرار بود حجاب از رخ زنانگی واژه‌ها برگیریم حسین بن علی آمد و در میانه بیابان قرار گرفت عاشقانه دست جنباند و بر لحیه ‌ی سپید خود زد نگاه به آسمان داغ دلش انداخت. فرمود: خدایا! تو شاهد باش! عزیزترین کسی‌رو که خَلقا و خُلقا و منطقا به پیغمبر نزدیک بود دارم اول میفرستم. ادامه (کلیک کنید) ✨ Eitaa.com/jeeeem