eitaa logo
نقطه‌ی جیم
124 دنبال‌کننده
141 عکس
158 ویدیو
0 فایل
نقطه‌ی‌جیم
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ای بهار من سلام یاد چادر سیاه مادرم سلام آتشم که گرم می‌شوم در کنار اشک تو کنار سوز و آه تو بسوز خواهرم امید من! شکوفه‌ام! بهار سبزپوش من غزل بخوان برای من بروب برف روی شانه‌های من نمک بپاش بر یخ زبان من بسوز و با خودت ببر نشان هر چه سردی است بگو که گفته‌های تو نشان هرچه مردی است بخوان فهیمه‌ام روایت غروب را بشارت طلوع را غروب گرگ‌ها را طلوع خنده‌هات را حماسه‌ای بخوان چگونه فتح کرده‌ای بلای کربلات را؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹شهدای مظلوم غزه این‌گونه مظلومانه دفن می‌شوند شهدای قتل‌عام رژیم نامشروع صهیونیستی در گورهای دسته‌جمعی اینگونه دفن می‌شوند‌. 🔰 اخبار لحظه‌ای از عملیات در کانال 👇👇 🔸 @AkhbareSarzamin
مظلوم ماییم حتما یادتان رفته است آقایان! من خوب یادم هست حفظم از برّم بچه‌ها و پیرها را دختران را و پسرها نوجوان‌ها را که از آن ارتفاع پست جسمشان را پرت می‌کردیم در ته گودال انتهای چاه تاریک فراموشی و پس از آن خوب رویش پخش می‌کردیم چند گونی آهک ناقابل تازه و نمی‌دیدیم چهره‌ی هم را دست‌ها را هم بدگمان بودیم از بس‌که به یکدیگر مظلوم ماییم آری آقایان دل نسوزانید! بد بحال ما آنها که گویی حالشان خوب است آنها که می‌بینید دل‌شادند هرچند غمگینند آنها که می‌خندند با اینکه می‌گریند آنها که می‌جنگند با دست خالی آری زندگانند با اینکه می‌میرند آنها شهیدانند
از علی آموز اخلاص عمل شیر حق را دان مطهر از دغل در غزا بر پهلوانی دست یافت زود شمشیری بر آورد و شتافت او خدو انداخت در روی علی افتخار هر نبی و هر ولی آن خدو زد بر رخی که روی ماه سجده آرد پیش او در سجده‌گاه در زمان انداخت شمشیر آن علی کرد او اندر غزااش کاهلی گشت حیران آن مبارز زین عمل وز نمودن عفو و رحمت بی‌محل گفت بر من تیغ تیز افراشتی از چه افکندی مرا بگذاشتی آن چه دیدی بهتر از پیکار من تا شدی تو سست در اشکار من آن چه دیدی که چنین خشمت نشست تا چنان برقی نمود و باز جست آن چه دیدی که مرا زان عکس دید در دل و جان شعله‌ای آمد پدید آن چه دیدی برتر از کون و مکان که به از جان بود و بخشیدیم جان در شجاعت شیر ربانیستی در مروت خود که داند کیستی در مروت ابر موسیی به تیه کآمد از وی خوان و نان بی‌شبیه ابرها گندم دهد کان را بجهد پخته و شیرین کند مردم چو شهد ابر موسی پر رحمت بر گشاد پخته و شیرین بی زحمت بداد از برای پخته‌خواران کرم رحمتش افراخت در عالم علم تا چهل سال آن وظیفه و آن عطا کم نشد یک روز زان اهل رجا تا هم ایشان از خسیسی خاستند گندنا و تره و خس خواستند امت احمد که هستید از کرام تا قیامت هست باقی آن طعام چون ابیت عند ربی فاش شد یطعم و یسقی کنایت ز آش شد هیچ بی‌تاویل این را در پذیر تا در آید در گلو چون شهد و شیر زانک تاویلست وا داد عطا چونک بیند آن حقیقت را خطا آن خطا دیدن ز ضعف عقل اوست عقل کل مغزست و عقل جزو پوست خویش را تاویل کن نه اخبار را مغز را بد گوی نه گلزار را ای علی که جمله عقل و دیده‌ای شمه‌ای واگو از آنچ دیده‌ای تیغ حلمت جان ما را چاک کرد آب علمت خاک ما را پاک کرد بازگو دانم که این اسرار هوست زانک بی شمشیر کشتن کار اوست صانع بی آلت و بی جارحه واهب این هدیه‌های رابحه صد هزاران می چشاند هوش را که خبر نبود دو چشم و گوش را باز گو ای باز عرش خوش‌شکار تا چه دیدی این زمان از کردگار چشم تو ادراک غیب آموخته چشمهای حاضران بر دوخته آن یکی ماهی همی‌بیند عیان وان یکی تاریک می‌بیند جهان وان یکی سه ماه می‌بیند بهم این سه کس بنشسته یک موضع نعم چشم هر سه باز و گوش هر سه تیز در تو آویزان و از من در گریز سحر عین است این عجب لطف خفیست بر تو نقش گرگ و بر من یوسفیست عالم ار هجده هزارست و فزون هر نظر را نیست این هجده زبون راز بگشا ای علی مرتضی ای پس سؤ القضا حسن القضا یا تو واگو آنچ عقلت یافتست یا بگویم آنچ برمن تافتست از تو بر من تافت چون داری نهان می‌فشانی نور چون مه بی زبان لیک اگر در گفت آید قرص ماه شب روان را زودتر آرد به راه از غلط ایمن شوند و از ذهول بانگ مه غالب شود بر بانگ غول ماه بی گفتن چو باشد رهنما چون بگوید شد ضیا اندر ضیا چون تو بابی آن مدینهٔ علم را چون شعاعی آفتاب حلم را باز باش ای باب بر جویای باب تا رسد از تو قشور اندر لباب باز باش ای باب رحمت تا ابد بارگاه ما له کفوا احد هر هوا و ذره‌ای خود منظریست نا گشاده کی گود کانجا دریست تا بنگشاید دری را دیدبان در درون هرگز نجنبد این گمان چون گشاده شد دری حیران شود مرغ اومید و طمع پران شود غافلی ناگه به ویران گنج یافت سوی هر ویران از آن پس می‌شتافت تا ز درویشی نیابی تو گهر کی گهر جویی ز درویشی دگر سالها گر ظن دود با پای خویش نگذرد ز اشکاف بینیهای خویش تا ببینی نایدت از غیب بو غیر بینی هیچ می‌بینی بگو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ نماینده ایرلندی پارلمان اروپا: 📍 پس از یک هفته وحشت و هراس در غزه، اتحادیه اروپا همچنان اندر خم یک کوچه است و پرچم های اسرائیل را برافراشته و به جنایات جنگی کمک می کند، اتحادیه اروپا هرگز نمی تواند این لکه ننگ را از دامن خود پاک کند... ☑️ @Kavoshplus
جنگ غزه دیده‌ایم که جنگ با سردی زمانه است با رکود پیش از این هم نه من دیگران، گذشتگان خوب گفته‌اند جنگ سرد جنگ سوز جنگ غربت است غزه تا زبانِ بسته‌ای که از ترس بسته است وا شود جنگ می‌کند. بمب‌ها پیش از این چند صد سال قبل روی سقف خانمان ریخته است بمب کوه یخ بمب چشم‌های سرد و سخت بی‌نصیب بمب‌های دریغ دست‌ها پنهان توی جیب‌ها بمب دست‌سوز راستی بمب‌های یخ از کجا آمدند از قطب جنوب یا شمال؟ بمب ها را آنچنان که یادم است یا آنچنان که گفته‌اند کس ندیده است فقط چندبار دیده‌ام که مادرم جهاز خویش را شکست پدر داد زد بر سرش مادرم در میانه‌ی شکستن جهاز ناگهان درنگ کرد ناگهان نفس کشید باز هم عمیق‌تر مادرم پر کشید و بر زیر گریه زد گوئیا قفس شکست دوباره آشنا شدند او و بابای من مثل دو پرنده‌ی جوان در بهار قدرت شگفت یک نگاه را قدرت سکوت را دوباره آشنا شدند کنار هم بی‌جهیزیه‌ای کنار هم بی قرار و وعده‌ای فقط کنار هم مدتی گذشت و باز کوه یخ کوه قهر کوه غربت و دریغ دست‌ها و حرف‌ها کوه یخ بزرگ شد و هیچ‌گاه کسی ندید یا کسی نخواست یا که باورش نشد که می‌شود شکست سوز و سردی زمانه را با امید و انتظار استقامت و جهاد جنگ غزه جنگ با سردی است آتشی اگر بپاست داروی درد ماست آتش آمده است تا بشکند سردی زمانه را ارتش سردی و نخوت و ..... را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاییز بی‌رحم این آخرین برگ امیدم را از شاخه‌‌‌ی لرزان دستان نحیفم بازهرخندی بر زمین انداخت باور کنم که سهم من برجای آغوشت یک تار مو یک بوسه و یک شانه‌ی تنهاست برخیز ای زیبا برادر مانند خورشید روشن‌کن این مِه‌گون فضای ساکت و تاریک و سردم را
انفجار ! انفجار ! انفجاری از تبار فجر فاجر از تمام بر و بحر هر چه دارد و ندارد از زمین سفت و سخت می پراند و سیاه می کند آسمان مردمان غزه را در تمام طول روز چند لحظه می توان از میان سیل دود ها در شکاف تیر ها و بمب ها تار و تیره روزنی گشود ... بوی خون بوی بنگ بوی ناخوش تفنگ کور کرده اشتیاق غزه را لیک در میان جنگ و ننگ یک جوان غزه ای با کمان پر ز سنگ حمله می برد به سوی جنگ می شکافد و عبور می کند عطر یاس پر کشیدن شهید تشنه کام ناگهان شکوه یک زمان ناگهان تمام نیست بوی خون نیست بوی بنگ جای خالی تفنگ یا سرنگ .... بی امان صدای انفجار نعره و فغان تیر بار درد و رنج بغض و آه و رعد و برق گم شده صدای گریه ها در میان نعره های قبضه ها پس کجایی ای پاره تنم ای ستارگان پهنه شبم نقض غصه و غمم بشنوید این صدا ندایی از آسمان درد هاست سرفه می کند اگر از تبار ابر هاست بشنوید ناله می زند : بشکنید پاره های جان ما بسپرید خوشه خوشه بمب های خوشه ای بر تمام باغ های تاک ما هر چه بشکنید پاره های جان ما محکمند انفجار فجر ماست آشکار می کنید لاله زار های پشت غزه را بنگرید این صدای غزه است انفجار فجر ماست علی طهماسبی ۱۴۰۱/۰۴/۲۸
fana-f-llah-shod-ghaseme-soleyamni.mp3
4.23M
عراق و شام از او ایمن نشد تسلیم اهریمن پیام نور بر اهل وفا دارد سلیمانی برادر برادر برادر استقامت شیوه‌ی مردان حق باشد که ثابت کرد شور کربلا دارد سلیمانی
33.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️حالا قلم به واژه‌ی مادر کشیده‌ای ◾️تقدیم به همه‌ی شهدای مقاومت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹کودکان غزه اکنون نامشان را روی بدن خود می‌نویسند تا در صورت کشته‌شدن توسط نامشان شناخته شوند.
این خبری است که از اتفاق خواندمش. کودکان غزه برای شناخته شدن نام خود را روی بدن ... چیزی که توجه مرا جلب کرد آنچه که ما مظلومیت این بچه‌ها می‌نامیمش نبود. یاد دست حاج قاسم افتادم. چرا این بچه‌ها فکر می‌کنند تنها عضوی که از آن‌ها می‌ماند دست آنهاست؟ دست چرا می‌ماند؟ و نشان شناختن آدم‌ها می‌شود؟ و مثل اثر انگشت منحصر بفرد می‌شود ؟ دست آدم‌های امروز از کار افتاده است. دست، پرنده‌ی فکر ما یا بقول شاعران مرغ دل است که ناگاه بسوی کسی پر می‌کشد و خبر از درون‌مان می‌دهد. این بچه‌ها (وقتی که بچه‌های ما خیره به صفحه‌های بازی‌اند) در انس با مرگ و یا باصطلاح جانبازی دست دراز کرده‌اند بسوی مرگ و دست خود را که منحصر به آنهاست جا می‌گذارند. اینها دست دارند و ما بی‌دستیم. ماها دست نداریم و هر چه در چنته ماست می‌دانیم که از خالی بودن دستمان است که سفت چسبیده‌ایم. و اینکه عاجزیم از (دست دادن) به کسی و یا از (از دست دادن) کسی این است که دست نداریم. ما اهل بازی نیستیم و فوتبال هم که بازی می‌کنیم از بس که می‌ترسیم هیچ‌گاه خوب بازی نمی‌کنیم. وقتی بچه‌هایمان باشوق دست در خاک می‌کنند تا کاردستی بسازند نگرانیم که به باکتری و یا ویروس مبتلا شوند و مانعشان می‌شویم و اینگونه بدون اینکه شوق و شوری برایشان بماند بدحال‌تر و دردناک‌تر از همه مبتلایان به بیماری‌ها عمر را تمام می‌کنند. و مگر مبتلایان امروز فرزندان ما نیستند که نوبت های جدید را به چند ماه عقب انداخته‌اند؟ آدمی با دست داشتن است که امانت را می‌گیرد و آن‌را حفظ می‌کند و به‌نشان از آن بروی پاها می‌ایستد و با دست کار می‌کند. و آن‌ها که بر روی زمین دراز افتاده‌اند مرده‌اند و دست ندارند.
دختر فکر بکر من، غنچه لب چو وا کند   از نمکین کلام خود حق نمک ادا کند  طوطی طبع شوخ من گر که شکر شکن شود  کام زمانه را پر از شکر جانفزا کند  بلبل نطق من ز یک نغمه عاشقانه ای  گلشن دهر را پر از زمزمه و نوا کند  خامه مشکسای من گر بنگارد این رقم  صفحه روزگار را مملکت ختا  کند  مطرب اگر بدین نمط ساز طرب کند گهی  دائره وجود را جنّت دلگشا کند  شمع فلک بسوزد از آتش غیرت و حسد  شاهد معنی من ار جلوه دلربا کند  وهم به اوجِ قدسِ ناموس اله کی رسد؟  فهمِ که نعتِ بانوی خلوت کبریا کند؟  ناطقه مرا مگر روح قدس کند مدد   تا که ثنای حضرت سیده نسا کند  فیض نخست و خاتمه نور جمال فاطمه   چشم دل از نظاره در مبدأ و منتهی کند  صورت شاهد ازل معنی حسن لم یزل وهم چگونه وصف آیینه حق نما کند  مطلع نور ایزدی مبدأ فیض سرمدی   جلوه او حکایت از خاتم انبیا کند  بسمله  صحیفه فضل و کمال معرفت   بلکه گهی تجلّی از نقطه تحت «با» کند  دائره شهود را نقطه مُلتَقی بود بلکه سزد که دعوی لو کشِفَ الغطا  کند  حامل سرّ مستمر حافظ غیب مستتر   دانش او احاطه بر دانش ماسوی کند  عین معارف و حکم بحر مکارم و کرم گاه سخا محیط را قطره بی بها کند  لیله قدر اولیا، نور نهار اصفیا صبح جمال او طلوع از افق عُلا  کند  بَضعه سید بشر امّ ائمه غُرَر   کیست جز او که همسری با شه لافتی کند؟  وحی نبوّتش نسب، جود و فتوّتش حسب  قصّه ای از مروّتش سوره «هل اتی» کند  دامن کبریای او دسترس خیال نی   پایه قدر او بسی پایه به زیر پا کند  لوح قدر به دست او کلک قضا به شست او   تا که مشیت الهیه چه اقتضا کند  در جبروت، حکمران، در ملکوت، قهرمان   در نشئات کن فکان حکم به ما تشا کند  عصمت او حجاب او عفت او نقاب او،   سرّ قدم حدیث از آن ستر و از آن حیا کند  نفخه قدس بوی او جذبه انس خوی او منطق او خبر ز «لا ینطق عن هوی» کند  قبله خلق، روی او، کعبه عشق کوی او   چشم امید سوی او تا به که اعتنا کند  بهر کنیزیش بود زهره کمینه مشتری چشمه خور شود اگر چشم سوی سُها کند  مفتقرا  متاب رو از در او بهیچ سو   زانکه مس وجود را فضّه او طلا کند شاعر: آیت‌الله غروی اصفهانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید بازی کودکان فلسطینی! 🔹سوال خبرنگار فلسطینی از کودکان غزه: چه بازی دارین انجام میدین؟ 🔹کودکان: شهید بازی! @TasnimNews
چهره‌ات چقدر پخته است زیر آفتابِ بی‌دریغ چشم‌های تو خیره بر کدام منظره اینچنین مانده‌ منتظر ؟ اویس من! نشسته بر کدام قرن فکرتِ نگاه تو؟ چنین عمیق تیز تر ز خنجری که بر میانه بسته‌ای خوشا بحال شانه‌‌ای که روی آن نشسته‌ای! به دست خود گرفته‌ای چه رایتی! طلوع کرده‌ای و روز را بشارتی! قیام را نشانه‌ای! تو ایستاده‌ای و می‌روی که روی شانه‌ی مقاومت نشسته‌ای ... طلوع کرده‌ای و روی شانه‌ی پیمبری نشسته‌ای هنوز مشت را گره نکرده‌ شیعه‌ی علی! زدی و نیش مار شوم و نحس را شکسته‌ای مسافر کدام لحظه‌ای؟ چقدر ساکتی! کجا رسیده‌ای؟ خوشا مناظری که دیده‌ای! خوشا زیارتی که رفته‌ای! راستی نگفتی‌ام چه دیده‌ای؟ اویس من! رسول را ؟ که این‌چنین سوار بر قطار لحظه‌های ناب گشته‌ای! جهان مباد دشمنت که ذوالفقار گشته‌ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ولنبلونکم بشیء من الخوف والجوع ونقص من الاموال والانفس والثمرات وبشر الصابِرین ..... و شمارا می‌آزماییم با چیزی از ترس و گرسنگی و یا نقصی از مال و جان و ثمرات و تو صابرین را بشارت ده
لایسمعون فیها لغوا و لا تاثیما الا قیلا سلاما سلاما آیات، بشارت او را داده‌اند. او دارد قصه‌ی خودش را از زبان قرآن می‌خواند یا شاید هم قرآن قصه‌ی زندگی او را از زبان خودش برای ما تعریف کرده! او در متن آیات قرار گرفته و حالا این کلمات برایش پرمعنی‌ترین بلکه همه‌چیزاند. آزمایشِ بلا و جزای صبر و انتظار و رضایت. مگر در زندگی‌اش چیزی جز این‌ها هم می‌بینیم؟ او با این کلمات برای خودش خانه‌ای ساخته و در آن قرار گرفته و با آن زندگی می‌کند. این کلمات‌اند که زندگی او را گرم و روشن می‌کنند! قرآنش نیازی به تفسیر و تأویل ندارد و با قرائتش ماهم آیات را می‌بینیم و تصدیقشان می‌کنیم. در وسط خاکستر بلاست. گویی ابراهیم از میانه‌ی آتش بدر آمده که این‌چنین آرام و مطمئن است یا هم اسماعیلی است که تن به ذبح عظیم داده است. همه‌چیزش را بخشیده و از اینکه جایی در کلمات خدا گنجانده شده جان می‌گیرد! طوری قرآن می‌خواند که گویی قرآن دوباره بر او نازل شده است. در حالی‌که ما سقف و پناه و هزار امکانات مهیا می‌کنیم تا کمی از زندگی راضی باشیم و در فرار از بلا قرآن می‌خوانیم و با تک تک کلماتش بیگانه‌ایم و پس از چند دقیقه‌ی پوچ تلاوتش آرزومندیم لااقل از ثواب آن در قیامتی که باورش نداریم بهره‌مند شویم او آشنای تک تک این کلمات است
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹جنایت با دستان بسته🔹 ۱- و قالت الیهود یدالله مغلوله و یهودیان گفتند که دستان خدا بسته است.(مائده/۶۴) این جمله‌ای در کنار جمله‌ها نیست این بیانگر ذات یهود است. و صد البته ما میان یهودیان و کلیمیان فرق قائلیم .* عرفان یهودی یعنی کابالا برای تفصیل این جمله و تبیین آن به وجود آمده است. این نگاه که خداوند دیگر در اداره عالم نقشی ندارد و آسمان و زمین را در ۶ روز خلق کرد و روز هفتم به استراحت پرداخت و امور را به قوم برگزیده سپرده است، هویت صهیونیسم برآمده از دل یهود را ساخته است. البته اینکه در عصر ما اسرائیل به وجود می‌آید و پر و بال می‌گیرد و در دنیای اسلام مانند غده‌ای سرطانی ریشه می دواند، اگرچه ریشه در تاریخ یهود دارد و هر چند سعی شده است تمام اتفاقات پیرامون آن باتلمود و تورات و آیین کابالا و... تبیین شود ، اما محصول تمدن غرب است. در عالم غرب، انسانی به دنیا آمد که روحش استیلاطلبی و آرمانش ساخت بهشت زمینی ( شداد ) و برنامه‌اش تسخیر عالم طبیعت و شیوه‌اش به کنار نهادن دین و خدا از اداره امور (سکولاریسم)* و ثمره سیاسی اش استعمار و استثمار هر آنچه غیر غرب است، می‌باشد. این ویژگی تاریخی تمدن غرب است که مجال نژادپرستی صهیونیسم را فراهم می‌کند. این تلاقی تاریخی یهود و غرب مولد انسانی است که خدا را دست بسته و خود را مطلق العنان می‌پندارد. البته در اینکه گفتیم مولد انسان مسامحه بسیار است. 🖊 رسول صادقیان
. ۲- و قالت الیهود یدالله مغلوله و یهودیان گفتند دستان خدا بسته است و پنداشتند خود آزادند .اما خداوند آنان را به مکر خود گرفتار ساخت. آنان با فریب و نیرنگ و بعدها با زور و قتل و غارت و کشتار فلسطین را اشغال کردند: « وَقَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلِلّهِ الْمَكْرُ جَمِيعًا يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَسَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ» و البته كساني كه پيش از آنان بودند مكرها كردند، ولي (سودي نكرد زيرا) همه تدبيرها و مكرها براي خداست ، او مي داند كه هر كس چه كسب مي كند وكفار بزودي خواهند دانست كه سراي آخرت از آن كيست . رعد۴۲ یهودیان مکر کردند اما نمی‌دانستند که همه مکرها از آن خداست و نتیجه مکرشان را خواهند دید. ایشان سرمست از اینکه دستان خدا بسته است، دستان خود را برای هر جنایتی باز دیدند و مکر خدا بود که آنان را در این جهل خود رها کرد تا آنچه در طول هزاران سال پنهان داشته‌اند، آشکار نمایند. یهودیان روزگاری به امرخدا و با عصای حضرت موسی علیه السلام از دریا عبور داده شدند و از چنگال فرعون رهایی یافتند، وقتی به سرزمین فلسطین رسیدند، آن هنگام که ولی خدا از آنان خواست تا شهری که جباران در آن ساکن بودند را فتح نمایند، گفتند : ای موسی تو و خدایت بروید جباران را شکست دهید و ما اینجا نشستگانیم! اما در این عصر این قوم عنود نه به امر خدا، که به فرمان شیطان و نه با عصای موسی که با مدد کشتی انگلیسی و موشک و سلاح آمریکایی دریاها را شکافتند و جبارانه و فرعون منشانه فلسطین را اشغال نمودند و بدین ترتیب اسرائیل به وجود آمد. تا میدانی شود که هر جنایتی که از دستشان برآمد انجام دهند و این گونه پنداشتند که به ارض موعود رسیده‌اند. اما این ارض موعود سرزمین وعده حتمی خدا برای رسوا کردن ستمکاران گردید. امروز پیش چشمان همه درنده خویی نورچشمی دنیای مدرن آشکار شده است. همانگونه که در کربلا ذات پلید بنی امیه آشکار شد و در نهایت اسلام اصیل از دست بوزینگان بر فراز منبر پیامبر صلی الله علیه و آله نجات یافت. این مکر خداست برای آنان که می‌پندارند خداوند دست بسته است و ایشان آزاد. 🖊 رسول صادقیان
. ۳- و قالت الیهود یدالله مغلوله غلت ایدیهم و یهودیان گفتند که دستان خدا بسته است دستان خودشان بسته باد. یهودیان به مدد حمایت غرب و بهره‌مندی از تکنولوژی و ثروت بی‌حد و حصر، خود را بر هر کاری قادر و مبسوط الید یافتند. غافل از اینکه خداوند فرمود غلت ایدیهم دستانشان بسته باد. خداوند چگونه دستان یهودیان را بسته است؟ وقتی هر کاری که می‌خواهند را انجام می‌دهند اما نمی‌شود؛ وقتی زنان و مردان و کودکان را با بمب‌ها و موشک‌های اهدایی آمریکا به خاک و خون می‌کشند اما جز رسوایی هرچه بیشتر حاصلی ندارد؛ وقتی همه نقشه‌ها را نقش بر آب می‌بینند؛ وقتی می‌بینند که صدای کودکان به خاک غلطیده از راکت‌های قسام هم برد بیشتری دارد؛ دست بسته بودنشان آشکار می‌شود. دست بسته چه کسی است؟ اگر کسی در زندان باشد و محصور، لااقل امیدی دارد که روزی محدودیت‌هایش برطرف شود و حرکتی از خود نشان دهد، این دست بسته نیست ! دست بسته واقعی کسی است که هر کاری که می‌تواند انجام دهد و همه امکانات عالم را در اختیار داشته باشد اما ذلیل ناله‌های یک مادر شهید شود. او در بن بست است. اسرائیل امروز به چه کاری جز توحش می‌تواند متوسل شود؟ و اینگونه می‌شود که دست‌ها بسته و افسارها گسیخته می‌شود و خباثت‌ها آشکار می‌گردد. امروز به وضوح می‌توان دید که انگار خداوند دستان صهیونیسم را به گونه‌ای بسته است که کسی را این چنین گرفتار نکرده است. می‌دانید اشکال کار کجاست؟ مشکل اسرائیل این است که هرچه از پیر و جوان و کودک و زن و مرد می‌کشد، کشته نمی‌شوند، بلکه شهید می‌شوند. هنگامی که همه شیاطین عالم از اسرائیل حمایت می‌کنند و با سلاح و پول یاریش می‌دهند؛ وقتی فرمانروای سرزمین شیطان بزرگ خود به دست بوسی نتانیاهو می‌آید؛ وقتی همه تکنولوژی‌ها و تاکتیک‌های جنگی در خدمت اسرائیل قرار می‌گیرند؛ همه و همه با منطق شهادت باطل می‌شوند، این یعنی اینکه اسرائیل دستانش باز نیست بلکه دست و پا می‌زند. تصاویر کودکانی که در گوشه‌ای از بیمارستان غزه با همدیگر شهادت بازی می کنند و یا فیلم کودکی که در کنار تخت برادر مجروحش به او شهادتین را تلقین می‌کند، همه هیمنه ی نظامی بمب‌های آمریکایی را به سخره گرفته است. امروز جلوه‌ای از کرببلا در سرزمین فلسطین آشکار شده است؛ کوفیان سرمست از برتری عده و عده گرفتار مظلومیت و شهادت امام حسین علیه السلام شدند و برای همیشه رسوا گردیدند. اگر درست بنگریم این شام و کوفه بود که در اسارت خاندان عترت و حضرت زینب س گرفتار آمد و همچنان هست. وقتی خداوند دستان کسی را ببندد اینگونه می‌شود که هیچ تدبیری برای او سودی نخواهد داشت. 🖊 رسول صادقیان
. ۴- و قالت الیهود یدالله مغلوله غلت ایدیهم و لعنو بما قالو و یهودیان گفتند دستان خدا بسته است دستانشان بسته باد و به خاطر آنچه گفتند گرفتارنفرین شوند. امروز وعده خدا مبنی بر دست بسته بودن صهیونیسم از همیشه بیشتر آشکار شده است . امروز اسرائیل در حال دست و پا زدن است و از بیچارگی جنایت می‌کند و بچه می‌کشد. همانطور که فرعون را خون کودکانی که به خاطر موسی کشته بود غرق کرد امروز هم پیروان خودخوانده موسی و در حقیقت نمایندگان فرعون ! در خون کودکان مظلوم غزه غرق خواهند شد. این وعده خدایی است که لایخلف المیعاد است و لعنو بما قالو لعنت خداوند بر گردن ایشان خواهد نشست آری مانند کربلا مختارهایی در راهند تا وعده خدا را مبنی بر عذاب بنی اسرائیل عملی کنند ؛ فاذا جاء وعد الاخره لیسوئوا وجوهکم... *پی‌نوشت؛ یهود فرقه انحرافی از بنی اسرائیل و پیروان حضرت کلیم الله است جریانی که پرچمدار آن سامری است و متاثر از کاهنان معابد مصری و بابلی است. جریانی که امروز بر مقدرات آیین یهود سایه انداخته است. مثال این جریان در عالم اسلام بنی امیه‌اند که پیامبر صلی الله در عالم رویا دید که بوزینگان از منبرش بالا می‌روند و تعبیر آن حاکمیت بنی امیه بر اقصی نقاط عالم اسلام بود. روزگاری بر امت پیامبر صلی الله رفت که اسلام در قاب بنی امیه معرفی می‌شد و بر منبرها سب و لعن علی ولی خدا جزو مناسک عبادی مردمان شده بود. امروز هم صهیونیسم یهودی قاب معرفی بنی اسرائیل شده و بسیاری ایشان را با پیروان موسی علیه السلام اشتباه می‌گیرند. *پی‌نوشت دو؛ سکولاریسم و انگاره دست بسته بودن خدای یهود نسبت و انطباق دارد. 🖊 رسول صادقیان