eitaa logo
جهاد امیدبخشی
552 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
53 فایل
بنام خدا این کانال با مشارکت جمعی از اساتید و طلاب مدرسه معصومیه(س) قم تاسیس شده و به ارائه و انتشار محتوای #امید_آفرین از پیشرفت های خیره کننده کشورمان در عرصه های مختلف و نیز عملیات امیدبخشی در شرایط روز کشور می پردازد.
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 💠 ✏️ 📙 روایت دوم: خط شکن... 🌕 شنیده بودم در جبهه گاهی که آتش دشمن سنگین میشد و فضای بهت زدگی و سردرگمی پیش می آمد برخی که دل شیر داشتند روی خاکریز می رفتند و رو به دشمن رجز میخواندند و تیراندازی می کردند. در روزگاری که ترس از کرونا همه جا را گرفته بود وقتی نامه اعلام آمادگی جمعی از طلاب برای کمک به پرستاری از مبتلایان به کرونا را دیدم همان حس برایم زنده شد. خیلی خجالت کشیدم تازه فهمیدم چقدر با این جهادی ها فاصله دارم... 📝 راوی: مصطفی جوانمرد خانه طلاب جوان @khanetolab 🌿 @jehadeomid
PTT-20200227-WA0012.opus
230.1K
💠 💠 🔈 🎙 روایت سوم: خاطره ای از یک بیمار قرنطینه شده ... 📣 راوی: حجت الاسلام و المسلمین زین العابدین خانه طلاب جوان @khanetolab 🌿 @jehadeomid
💠 💠 ✏️ 📘 روایت پنجم: خدمت به مردم... 🌕 خیلی صحبت کردیم که با این اوضاع و شیوع کرونا امسال اردوی جهادی را برگزار کنیم یا نه؟ نگرانی مان بیشتر به خاطر این بود که مبادا اهالی منطقه هم مبتلا شوند. بعد از کلی بحث و بالا پایین کردن اردو منتفی شد. دیدم که ناراحت است و افسوس میخورد اما چه میشد کرد؟ ... صبح که پیش دوستان رفتم نیامده بود. رفته بود بیمارستان قرنطینه مبتلایان به کرونا. قبلش برای خانه خرید کرده بود و وصیتش را هم نوشته بود. گفته بود مهم است. آنجا و اینجا چه فرقی میکند. 📝 راوی: محمد ندیری خانه طلاب جوان @khanetolab 🌿 @jehadeomid
💠 💠 ✏️ 📗 چرا دشمن امید را نمی خواهد؟ ⚪️ گاهی اوقات دشمن را بسیار نزدیک به خود حس میکنیم. داستان بسیار ساده است. ☑️ پرده ی اول: یک جوان ایرانی دچار بیماری کرونا میشود. ☑️ پرده ی دوم : در فضای قرنطینه ی بیمارستانی از امید سرشار خود برای کسب سلامتی، تلاش بی وقفه ی کادر پزشکی و روند رو به بهبودی خود عکس میگیرد و در اینستاگرام منتشر میکند. ☑️ پرده سوم : صفحه ی شخصی اش مسدود میشود. ❓از خود سئوال بپرسیم که چرا دشمن امید را برای ایران نمیخواهد...؟؟؟ خانه طلاب جوان 🌿 @jehadeomid
💠 💠 ✏️ 📘 خدا رو شکر داداشم طلبه شده... ⚪️ دو روزه با بچه ها میریم بیمارستان فرقانی، حال و هوای قرنطینه با اون چیزی که تو ذهنم بود خیلی متفاوته. اونجا همه پرستارا و خدماتیا خیلی خونسرد و عادی کاراشونو انجام میدن. روز اول که رفتم نزدیک ظهر بود یه جوون ۲۸ ساله رو آوردن، خیلی داغون بود از لحاظ روحی، میگفت پسرم یه سالشه دلم نگرانشه. می گفت اگه خوب بشم یه آدم دیگه میشم. می گفت داداشم طلبه است وقتی خواست بره حوزه خیلی مخالف بودم، بهش گفتم مردم همه فحش میدن به آخوندا حالا تو میخوای کجا بری. می گفت الان که شمارو میبینم که اومدید اینجا خدارو شکر میکنم که داداشم طلبه شده. خلاصه تا آخر وقت یک چهارم وقتم رو گذاشتم برا این آقا روح الله... موقع اومدن حالش خیلی بهتر بود شمارشو گرفتم بهم گفت برو نیا اینجا مریض میشی، خداحافظی کردم. امروز بعد دو روز بهش زنگ زدم گفت مرخص شدم خیلی حالش بهتر شده بود. خداروشکر... 🌿 @jehadeomid
💠 💠 ✏️ 📙 اینجا چراغی روشن است... 🌐 اینجا قرارگاه مردمی خدمت رسانی به قضیه کرونا است، جنب و جوش عجیبی است. ازساعت اولیه صبح جلسات هماهنگی و بررسی کارها شروع می شود، همراهان جهادی بیماران، گزارش کار می دهند. صحبت از نیاز بیشتر است، مثل کارهای جهادی در مناطق محروم کار بچه های جهادی اینجا هم گل کرده. هم بیماران دعای خیر به لبهایشان دارند، هم کادر پزشکی دمی از کار طاقت فرسا به صندلی تکیه می دهند تا نفسی تازه کنند. 🎥 بچه های رسانه دنبال انعکاس امیدواری و صلابت کادر پزشکی و همت آنان برای شکست کرونا هستند. 📦 دوستانی که در بخش توزیع اقلام بهداشتی کار می کنند، همراه بسته های بهداشتی دعاهایی را در بسته ها گذاشته و بوی معنویت و توسل را درب خانه ها می برند و دست در دست بسیجی ها بوی امید را در شهر بی بی پخش می کنند. 💥بوی اسپند هر از گاهی فضای قرارگاه را پر می کند و شوخی و بذله گویی که چاشنی کار بچه جهادی هاست لطافت فضا را بیشتر می کند. ⚪️ اندک اندک جمع مستان از راه می رسند و جلسات توجیهی شکل می گیرد و بچه عازم بیمارستانها میشوند تا توسط کادر پزشکی بیشتر در جریان کار قرار گیرند و مشغول خدمت شوند. 💠 گروهی مشغول به راه انداختن کار سرکشی هستند، سرکشی به بیماران بهبود یافته، سرکشی به خانواده کادر پزشکی که انصافا در خط مقدم مبارزه شکست کرونا هستند 📝 بزرگانی از علمای شهر آمادگی خود را برای همراهی تیم سرکشی اعلام کرده اند. 🌸 اینجا از نشد و نمی شود خبری نیست، امید حرف اول را می زند. ✅ مناطق محروم که می رفتیم امیدم این بود در بیابانهای سیستان و بلوچستان و بشاگرد و خوزستان و فارس و کرمان امام زمانم را بیابم حالا دیدگانم در بین راه پله ها و اتاقهای قرارگاه جهاد سلامت و خیابانهای منتهی به بیمارستان و اتاق استراحت بیماران و کادر پزشکی در کمین جمال یوسف زهرای مرضیه است. ❇️ امتحان بزرگی است و ما به لطف الهی و مدد بی بی جانمان کرونا را از امّ القرای اسلام بیرون خواهیم کرد و این در حال محقق شدن است چون در قاموس بچه های امامین انقلاب شکست معنی ندارد. 🌕 اینجا چراغی روشن است... 💠💠 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f 🌿 @jehadeomid
💠 💠 ✏️ 📗 غیبتهای شک برانگیز 🌸 پر از امید بود. به هر بیماری که سر می زد با صدای بلند با او احوالپرسی می کرد؛ چطوری حاج آقا؟ بلا دوره! خوب میشی ایشالا. ببین حاج خانمت چقدر برات میوه و خوردنی فرستاده، معلومه دوسِت داره ها. از این تخت به آن تخت می دوید و نیاز بیمارها را رفع می کرد. با خدا قوت گفتنش به پرستارها انرژی می داد و دکتر که وارد بخش می شد، با دکتر همراه می شد و اگر نکته خاصی در مورد بیماری بود، به دکتر می گفت. بعضی وقت ها ولی غیبش می زد. معلوم نمی شد کجاست. همه اتاق ها را می گشتیم پیدایش نمی کردیم. از خستگی نشسته بودم روی یک تخت، کنار در ورودی بخش. ناگهان دیدم از بیرون وارد بخش شد. گفتم: حاجی کجا بودی؟ کلی دنبالت گشتیم. مشکوک می زنی؟ خندید و گفت: نه بابا، کجا دارم برم! رهایش نکردم. گفتم: باید بهم بگی هر از چند گاهی کجا میری! من رو هم ببر، حسود نباش! گفت: پدرم منبری امام حسین(ع) است. هفتاد سالی دارد. چند وقت پیش کرونا گرفت. الآن حالش خوب نیست و در بخش پایین (سی سی یو) بستریه. دلم که براش تنگ میشه، می رم پشت شیشه سی سی یو و نگاهش می کنم. سید محمد می گفت: همۀ این بیمارها هم مثل پدر من هستند. خانه طلاب جوان 🌿 @jehadeomid