یه هفته قبل شهادتشون، مشهد، جلسهای با ایشون داشتم.
تو اون جلسه، شش نفر بیشتر نبودن.
صندلیای برای ایشون گذاشته بودن؛
صندلیِ یه نفره و در صدر مجلس.
به هیچ صورت روی اون،ننشست!
هرچه دوستان اصرار کردن، قبول نکرد!
به یکی از این چند نفر گفت: شما برید بالا بنشینید.
خودش، پایین مجلس نشست.
موقع نماز، اگه عالمی یا بزرگواری بود، به هیچ وجه امامت نماز جماعت رو قبول نمیکرد.
تو اون جلسه هم، امامت رو قبول نکرد!
در اون جلسه، مسائل نظام و کشور رو بررسی میکردیم
نکاتی مطرح شد از جمله گرانی یه قلم کالا که از ۲۸٫۵۰۰ تومان، شده بود ۴۲٫۵۰۰ تومان!
یکی از بزرگان حاضر در جلسه گفت:
این قلم کالا که گران شده، زیر نظر دولته!
شما گران کردید!
تو این شرایط، باید مواظبت کنید.
شهید رئیسی گفتن:
"من نمیتونم خیلی از حرفا رو بیرون بزنم.
مجلس محترم تصمیم گرفتن این کالا گران بشه!
و اونا به من ابلاغ کردن که گران بشه
منم باید قوانین رو اجرا کنم."
افراد حاضر در جلسه گفتن:
خب به مردم بگید تصمیم مجلسه نه دولت!
شهید رئیسی گفتن: … "بنا ندارم بگم
مسألهای که تو نظام واقع شده رو نباید بیان کنیم که کی کرده!
مردم فکر میکنن ما کردیم، خب یه چیز هم به ما میگن :)
خب دیگه، به ما گفتن.
«نگذاریم به دیگران بگن!»"
روحیه ایشان، اینطور بود
خاطره آیتالله صفایی بوشهری.
شادی روح مطهر #شهید_رئیسی صلوات
#شهید_جمهور
#عزیز_جان_ما
✓@jehadona_ir
کاش میمردیم برات تموم میشدیم مرد...!
امان از این که گیر ملتی افتادی که قدرت و ندونستن..
#شهید_جمهور