هدایت شده از Tara♡
#رویایقاجار
پارت۵۵
#بهار
با جیران رفتیم حیاط که دیدم فکرش خیلی درگیره
........
+چیزی شده مادر؟
~ نه خوبم
+ آخه فکرتون درگیره چیزی شده؟
~ راستش نگرانم که سر قاسم بلایی نیارن
+ کی جرعت میکنه همچین کاری بکنه
~ آخه محمد میرزا جگر گوشمو پرپر کردن از آدمایی که به یه طفل چند روزه رحم نمیکنن چه انتظاری میشه داشت
+ درست میگید ولی به جای این همه نگرانی باید بجنگیم تا معینو کنار بزنیم و امیرقاسمو شاهش کنیم
..........
#شاه
بهار جیران را به بهانه ای بیرون کشید من ماندم و امیرقاسم
آنقدر با او بازی کردم که خود خسته شده ولی او خسته نشد و هی طرفم میامد تا بازی کنیم
.........
_ تو خسته نمیشی پسرکم
خب بیا بغلم ببینم
............
او را در آغوش گرفتم و آنقدر بازی کردیم که خوابمان گرفت
............
#جیران
اومدم به اندرونی و دیدم که قبله عالم و امیرقاسم در آغوش هم خوابیده بودند
ملحفه ای رویشان انداختم و بی سرو صدا به اتاق خواب رفتم
که دیگه نه هم غصه ایم، نه هم قصه نه هم قبیله......💔
#جیران
#ناصرالدین_شاه
#مهدعلیا
#گلین
#شات
کپی ممنوع🚫
ساخت خودمونه🍃
@Jeyran_khaton
من شدم حبس چشای خوشگل تو:)🥺♥️
#جیران💕
#پریناز_ایزدیار💕
#دلنوشته💕
کپی ممنوع🚫
ساخت خودمونه✨
@Jeyran_khaton
رمان #عشقملوکانه❤️
پارت 1
جیران:به ارگ شاه اومده بودم
باید خدیجه و سیاوش رو فراموش می کردم.
*
ناصر:سلام،جیران
جیران:سلام بر قبله ی عالم
ناصر:بنشین
هم قبیله ایم از امشب❤️🌸
جیران:قبله ی عالم،عزیز اقا گفتند کار مهمی دارید؟
ناصر:جیران،شنیدم غیر از من معشوقه داری
راسته؟
جیران:خ....خیر قبله ی عالم
ناصر:خیالم بابتش راحت شد
جیران:امری ندارید که من برم؟
ناصر:کجا؟
جیران:اندرونی ام،کمی خسته ام
ناصر:میتوانی بری
*
جیران:رفتم،شاه از کجا فهمیده؟
میخواستم نامه ای برای سیاوش بنویسم🌸
:سلام سیاوش،من در ارگ شاه،زندانی شده ام،بیا و مرا نجات بده،
از طرف:جیران❤️
ادامه دارد🙂.......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میشه برای اون🤏🏻،
تقدیمی از جیران خاتون برای جیران لند🙂♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به ندا جان(بانو تاج الدوله) 😂
با عششششششق فراوان😂
هدایت شده از Tara♡
#رویایقاجار
پارت۵۶
#تاج الدوله
معین بیمار است و طبیب را خبر کردم
فعلا به قبله عالم خبر نمیدم
آنقدر نگران هستم که نکند پسرم را از دست دهم
و پسر جیران ولیعهد شود
در همین حال بودم که طبیب بیرون آمد
با شتاب به سمتش رفتم
.......
تاج الدوله : چیشد طبیب
طبیب : بانوی من معین الدین میرزا بیماری شدیدی دارند به نام تب نوبه البته فعلا به طور دقیق نمیشود تشخیص داد
تاج الدوله : یعنی چی به طور دقیق نمیشود تشخیص داد گوش کن طبیب اگر معین من خوب شد که شد ولی اگر نشد میدم هزار تکه ات کنن
من مثل اون جیران رعیت زاده نیستم که زورم به هیچ کس نرسه
من دختر سیف اله میرزا ام
طبیب : بله بانو تاج الدوله.. ب. با اجازه
تاج الدوله : مرخصی
........
ای وای من.......
بیچاره شدم اگر معین چیزیش بشه
اگر حالش خوب نشه
بیچاره میشم
از ارگ شاهی بیرونم میکنن اگر هم بیرونم نکنن اون جیران رعیت زاده دسیسه میکنه منم بیرون میندازه