eitaa logo
『استوره ‌ے‌ مقاومت』
433 دنبال‌کننده
11هزار عکس
5هزار ویدیو
102 فایل
〖﷽〗 مافࢪزندان‌مڪتبےهستیم‌ڪہ‌ازدشمن امان‌نامه‌نمےگیࢪیم...!😎✌🏿✨' ‌ ‌ اطلاعات‌ڪانال راه‌ارتباطے @jihadmughniyah https://harfeto.timefriend.net/16911467292156 رفاقت‌تـا‌شهادت!🕊:)
مشاهده در ایتا
دانلود
✋سلام دوستان✋ من هستم👨 فرمانده ارشد حزب الله، حاج عماد مغنیه بابام بود😌 تعریف از خود نباشه، اما من یه آقازاده ام☺️ بابام اسم عموی شهیدم رو برام انتخاب کرد، به به چه انتخابی👏👏 من 12 اردیبهشت 1370 توی لبنان به دنیا اومدم و تفاوت سنی زیادی با شما ندارم، اما هدف های بزرگی تو سرم بود.😇⛅️بابام همیشه تو عملیات بود و ما باید مخفیانه زندگی میکردیم تا دشمن نتونه به بابای عزیزم آسیبی بزنه🔫 بابام از جوونی اهل مبارزه و جهاد با باطل برای بالا بردن حق بود.✌🏻 توی جنگ ایران و عراق اومده بود ایران و با بعثی های کافر می جنگید💣🔫👈اینو بگم که بابام عاشق "امام خمینی" بود ❤️و همیشه به راه و روش امام عمل میکرد و انقلابی بود✊🏻 منم عاشق "سید فرمانده سید علی خامنه ای" بودم😍 و خودم رو پیرو آقا میدونستم و افتخار میکنم که عاشق ولایت بودن جزو خصوصیت های خوب منه.😅 بعلههه یاد بگیرین☺️سال 2008 اسراییل ملعون👹 تونست پدر عزیزم رو به شهادت برسونه😭 من از اول هم کنار بابام بودم و از جنگ و جهاد دور نبودم اما... مراسم هفتم بابام رفتم و خودمو به همه معرفی کردم👦🏻 و از خوبی های بابام تعریف کردم😇 آخه دشمنای خبیث بابای مبارزم رو یه فرد خوش گذرون و ... 😔معرفی میکردن، من هم رفتم و گفتم پدرم چه هدف بزرگی داشته و برای چی میجنگید و اون لحظه بود که با "سید حسن نصرالله" بیعت کردم.🙌🏻 وااای... جه لحظه ی با شکوهی😍😍راستی وقتی بابام شهید شد، من یه نوجوون بودم👦🏻 سید حسن نصرالله و سردار سلیمانی رو عین بابام دوست داشتم💖 ازشون راه ایستادگی و مقاومت رو یاد گرفتم👊🏻 شاید عکسهای من و سردار سلیمانی رو دیده باشید، مخصوصا اون عکس سلفی دوست داشتنی مون رو📱♥️😍بعد از شهادت بابام، من هم درس میخوندم📚 و هم مبارزه می کردم✊🏻 هم آموزش نظامی میدیدم و هم بعد فرمانده شدنم آموزش میدادم🔫 همه سعیم این بود که به حرف رهبرم گوش بدم و با تمام وجود *تحصیل، تهذیب، ورزش* رو انجام بدم☺️من یه جوون امروزی بودم،🚘📱💻 میتونستم خوب و خوش و راحت زندگی کنم و با دوستهام خوش بگذرونم و برم بگردم و "جوونی"😯 کنم، کاری به کار اسراییل🔯 و ملتم و هدف پدرم نداشته باشم.😕 اما همجین کاری از من بعید بود⛔️ خلاصه... من 28 دی سال 1393 با سردار الله دادی و دوستهام توی سوریه به آرزومون رسیدیم♥️ و شهید شدیم😃😃 جاتون خالی... بالاخره بعد 7سال بابامو بغل کردم و رفتیم که "عند ربهم یرزقون" باشیم.😉☺️ اما یادتون باشه راه ما رو ادامه بدید و بدونید که *صبح نزدیکه* ان شاء الله.🙏 امیدوارم شهادت نصیب شما هم بشه😋   🏴 🏴 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴  ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ ﷽کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی﷽. ╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮ @jihadmughniyah 🕊 ╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
🌷دوست شهید یعنی : وقتی گناه در قلبت را می زند یاد نگاهش بیوفتی و در را باز نکنی 🌷یعنی محرم اسرار قلبت آن اسراری که هیچ کس نمیداند بین خودت و خدا و دوست شهیدت باشد امتحان کن ... زندگی ات زیباتر می شود .... ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ 📘کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی📘 ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ @jihadmughniyah 🕊 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
روزی از جهاد مغنیه پرسیدم که تا کنون چند مرتبه #رهبر_معظم_انقلاب را دیده ای؟ وی پاسخ داد: «شاید پنج یا شش مرتبه☺️» از او پرسیدم قبل از شهادت پدرت یا پس از شهادت ایشان؟🕊 وی گفت: «اولین دیدار قبل از شهادت پدر بود، من و دوستان وارد اتاق "آقا" شدیم، فردی مرا به ایشان معرفی کرد و آقا فرمودند:‌« مراقب پدرت باش خیلی برای من عزیز است❤️» دفعه بعد که پس از شهادت پدرم به دیدار رهبر معظم انقلاب رفتم🍃 ایشان با لحن شوخی به من فرمودند:‌ »مگر به تو نگفته بودم مراقب پدرت باش☝️؟». این نشان از اهمیت این پدر و پسر می دهد که در آن طرف مرز ها بار ولایت را بر دوش می کشند.🌹🍃 راوی: سید کمیل باقر زاده شهیـد مقاومت💪 لبنان #جهـاد_مغنیه🌺🍃 📘کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی📘 ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ @jihadmughniyah 🕊 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🚩 روایت آخرین دیدار؛ حاج قاسم خطاب به همراهان: 💗مراقب پسر من باشيد خدا خيرتان دهد...! 🔹آخرين باری كه حاج قاسم جهاد را ديد دو روز قبل از شهادتش بود؛ با لبی خندان و پُرانرژی مثل هميشه آمد ديدن ِحاج قاسم، با همه برادران حاضر در جمع سلام واحوال پرسي كرد، به حاج قاسم اطلاع دادن جهاد به ديدن شما آمده. 🔸حاج قاسم هم با اشتياق فراوان برای ديدن او به برادران گفت بگوييد سريع بيايد داخل پيش من. 🔹تا جهاد داخل اتاق شد حاج قاسم از جايش بلند شد او را محكم بغل كرد، جهاد هم با لحن شيرين و هميشگی‌اش كه حاج قاسم را عمو خطاب ميكرد و لبخندی كه هميشه زمان ديدن حاج قاسم بر لب داشت با صدای بلند گفت: خسته نباشيد عمو! و شانه‌ی حاج قاسم را بوسيد، خم شد تا دست حاج قاسم را ببوسد اما حاج آقا ممانعت كرد. 🔸جهاد هم با صدای آرام رو به سمت او گفت: آخر من آرزو به دل می‌مانم. 🔹باهم نشستند و چای خوردن. برادری كه مسئول جهاد بود آمد داخل اتاق، حاج قاسم تا او را ديد گفت: برادر، جهاد را اول به خدا دوم به شما ميسپارم؛ جان شما و جان او! ⛔️ايشان اجازه‌ی اينكه به خط مقدم برود را از طرف من ندارد! 🔸جهاد لبخندی زد و باز شانه‌ی حاج قاسم را بوسيد و دستش را بر روی شانه ايشان گذاشت و گفت عمو جان من به فدای شما؛حاج قاسم هم نگاهی پراز عشق و محبت به جهاد كرد و همينطور كه به جهاد نگاه ميكرد رو به سمت آن برادر مسئول گفتن: مراقب پسر من باشيد خدا خيرتان دهد...! 💓آن لحظه همه حاضران در آن جمع عمق عشق و محبت پدر و پسری را بين جهاد و حاج قاسم فهميدن... 📘کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی📘 ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ @jihadmughniyah 🕊 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
❤️ #قرار_عاشقی ❤️ قرائت دعای فرج به نیابت از شــهید #جهاد_مغنیه🌹 ⏰هرشب راس ساعت 21 ✳️بخوانید و به اشتراک بگذارید 📘کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی📘 ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ @jihadmughniyah 🕊 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
' پسر شهيد '' از فرماندهان بارز است كه در حمله هوايي 🚀رژيم غاصب صهيونيستي😡 به منطقه قنيطره واقع در جنوب به همراه جمع ديگري از رزمندگان به شهادت رسيد. 🕊 يكي از دوستان نزديك شهيد با تشريح گوشه اي از ويژگي اي شخصيتي وي در اين مراسم گفت: نمونه عالي از يك جوان مومن انقلابي بود😊 كه در راه حفظ ارزشهاي اسلامي به واقع مجاهدت كرد. 👮‍♂️ 'سيد كميل باقرزاده' افزود: همه وجود شهيد در تحقق اهداف اسلامي خلاصه شده بود و عشق به ولايت و🕊 شهادت در وجودش موج مي زد.🤩  وي بيان كرد: شهيد پنج بار توفيق ديدار با اي داشت كه يك ديدار قبل از 😊شهادت پدرش و بعد از پيروزي در جنگ 33 روزه حماس انجام گرفت و چهار ديدار ديگر بعد از 🕊شهادت بود🌺🌺🌺 📘کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی📘 ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ @jihadmughniyah 🕊 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
یا همان دوازدهم اردیبهشت سال ۱۳۷۰ در طیربای در خانواده‌ای مبارز متولد شد.🤩 غیر از پدرش،👮‍♂️ دو عموی او به نام‌های فؤاد👮‍♂️ و جهاد 👮‍♂️نیز از بودند. بر همین اساس نام برادر را برای فرزندش انتخاب کرد. از وقتی که خودش را شناخت، در کنار پدرش👮‍♂️ که از فرماندهان ارشد بود حضور می‌یافت و کسب تجربه می‌کرد. بعد از پدر، چنان رابطه تنگاتنگی با نصرالله و 👮‍♂️ داشت که برخی از این دو به عنوان پدران معنوی جهاد یاد می‌کردند.😊 فعالیت در حزب‌الله👮‍♂️ در سال‌هایی که مشغول جنگ‌های داخلی بود، توانست به کمک ایران🇮🇷 و دولت سوریه زیرساخت‌های را به دست گیرد و پایگاه مهمی در آنجا دایر کند. مسئول اول این پایگاه جهاد بود. این ۲۰ ساله😊🤩 با سن کم پختگی لازم برای اداره چنین پایگاه مهمی را داشت و به‌خوبی آنجا را اداره می‌کرد. خطوط دفاعی گوناگونی را در این منطقه به وجود آورده🤩 و نزدیک به هزار نفر را در آن خطوط مستقر کرده بود تا به این ترتیب از عبور تروریست‌ها از سوریه به خاک لبنان جلوگیری کند.🤩😊 😡 فرماندهی در منطقه مهم جولان آنقدر برای رژیم صهیونیستی 😡و مخالفان سوری حائز اهمیت بود که وب‌سایت شبکه در گفت‌وگو🎤 با یکی از اعضای شورای ملی مخالفان سوریه آورده است: ما به اطلاعاتی دست یافتیم که نشان می‌دهد حزب‌الله 😊را مسئول پرونده جولان کرده است. توانسته بر منطقه تل‌الحاره مسلط شود و اطلاعات حاکی از آن است مراکز وابسته به امکانات ویژه‌ای در اختیار دارند🤩 که می‌تواند آن‌ها را به واحد‌های مستقر در مرز‌های جولان مرتبط کند. در چنین منطقه مهمی باعث شد تا تصمیم ترور😡 جهاد مغنیه از سوی شخص نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی 😡صادر شود. یک تحلیلگر اسرائیلی در این خصوص می‌گوید: این فرمان پس از آن صادر شد که سازمان ضداطلاعات اسرائیل 😡مدعی شد بر فرماندهی نیرو‌های حزب‌الله که در بخش غیراشغالی بلندی‌های جولان سوریه 😀مستقر هستند، نظارت دارد. همچنین موشه یعلون وزیر جنگ وقت رژیم صهیونیستی😡 که پیشنهاد ترور را به نتانیاهو😡 داده بود به عنوان دلیل این کار به نخست وزیر اسرائیل گفته بود: مسئول انفجار‌ها در نزدیکی مرز‌های اسرائیل است☺👮‍♂️ 📘کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی📘 ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ @jihadmughniyah 🕊 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
بر اساس اعلام ، در ۱۸ ژانویه ۲۰۱۵ سالروز پایان جنگ ۲۲ روزه غزه و شکست اسرائیل 😡در این جنگ، 🚀گروهی از رزمندگان در حین بازدید میدانی👮‍♂️👮‍♂️ از شهرک «الامل» در «قنیطره» سوریه مورد حمله موشکی🚀 اسرائیل 😡قرار گرفتند. این حمله هنگامی روی داد که دو خودروی نیرو‌های در حال بازدید از منطقه مرزی بودند. یک بالگرد✈ اسرائیلی،😡 دو موشک 🚀🚀به نقطه‌ای در جنوب سوریه شلیک کرد. این بالگرد رژیم صهیونیستی نقطه‌ای در شهرک «مزرعة الامل» در منطقه «قنیطره» در جنوب را هدف قرار داد. در این حمله در کنار پنج نیروی 👮‍♂️و همچنین سردار از فرماندهان سپاه👮‍♂️ به 🕊رسیدند. اسامی شهدای حزب‌الله👮‍♂️ به این قرار است: فرمانده _محمد_عیسى (ابوعیسى الاقلیم)، مجاهد (سید مسلم)، حسن (سید امیر)، (ابوزهرا) و الاشهب (قاسم 📘کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی📘 ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ @jihadmughniyah 🕊 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
اين #آقا_زاده سن و سال زيادى نداره , اما واسه من اسطوره س . . . اينقدر وجود داشت که ماهها و سالها زير خط آتيش دشمن توى صف اول بجنگه . مهم نيست تو چى فکرميکنى,مهم اينه که من اونجورى که دوست دارم فکر ميکنم... افکار واعتقاداتم مال خودمه ... (( من به تمام دنيا و اديانش احترام ميزارم - اما از شهيد شدن #جهاد_مغنيه [ فرزند #شهيد_عماد_مغنيه ] يه حسى پيدا کردم که اسمش " تنفر " هستش ... من از تمام دنيا متنفرم به خاطر جنگ و خون . . . من از اسرائيل متنفرم . وقتي اسم " آقازاده " روى آنها گذاشته ميشود , وظيفه ى سنگين ترى را احساس ميکنند . فرزندانى که از تمام امتيازات پدر , #شهامت و رشادت و #شهادت را انتخاب کردند. تاريخ مقاومت #لبنان , هر انسان حقيقت طلب و آزاده اى را به وجد مي آورد. #آقا_زادگى , برازنده ى همين هاست . . . فرزنداني که با استفاده از رانت پدر مي توانستند راههاى هزار ساله را يک شب ه بپيمايند و در آرامشى دور از هياهوى مردم و دردهاى آنان زندگى کنند . اما هر از گاهى خبر #شهادتشان در عرصه هاى نبرد مي آيد و مردم #لبنان , دلگرم تر از گذشته , به عينه ميبينند که رهبرانشان جلوتر از آنها براى #مقاومت هديه مى دهند. #شهادتت_مبارک_مرد_جوان #شهید_جهاد_عماد_مغنیه_ #جهادنا #صبح_خودراباسلام_به_14معصوم #صبحتون_زیبا_با_یاد_شهدا #شادی_روح_شهدا_صلوات 🌺🌺🌺 📘کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی📘 ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ @jihadmughniyah 🕊 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
: وقتی #جهاد_مغنیه شهید شد، 🕊خبر شهادتش را #مصطفی(برادر شهید) برای #مادر برد؛ #مادر خبر را که شنید گفت کیفم را بیاورید؛ کیف را باز کرد و از درون کیف، کفن 😔بیرون آورد.    (مادر #شهید #جهاد_مغنیه در پاسخ این خبر) گفت«بدان که #جهاد را برای شهادت فرستاده بودم نه برای زنده بودن؛ کفن😔 او را هم آماده کرده بودم».     وی در خطاب به شرکت کنندگان راهپیمایی 22بهمن در کرمان تصریح کرد: روحیه الگوپذیری از #انقلاب شما به #سوریه هم نفوذ کرده؛ مردم سوریه با همین نگاه به #جنگ می روند؛ خانواده ای را(در سوریه)ملاقات کردم که سه پسر داشت هر سه در جنگ با تروریسم😡 مجروح شده بودند یکی از پسران گفت آماده بودیم قبل از پدر #قطعه_قطعه شویم #خدا اینگونه خواست که بمانیم؛ جان ما برای دفاع از #دین و ارزش هاست. #شهید_جهاد_عماد_مغنیه_ #فرمانده_حزب_الله #یادش_باصلوات  📘کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی📘 ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ @jihadmughniyah 🕊 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
اولین #حضور_آشکار اولین بار وقتی مردم با چهره #جهاد_مغنیه آشنا شدند، که او در مراسم ختم والده #سردار_ #سلیمانی شرکت کرده بود. فرزند خوش ‌سیمای حاج #رضوان درست پشت سر سردار ایستاده بود و به میهمان خوش‌ آمد می ‌گفت. گاهی شانه‌ های سردار را می ‌بوسید و سردار گاه بر می‌ گشت و با او #نجوا می ‌کرد. رابطه #صمیمانه حاج قاسم و این #جوان او را در کانون توجهات قرار داد. سردار گاه او را به بعضی‌ از میهمانان معرفی می ‌کرد و آنها با لبخند او را در آغوش می ‌کشیدند... #شهید_جهاد_عماد_مغنیه 🕊 #فرمانده_حزب_الله 🌟 #یادش_باصلوات 🌺 📘کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی📘 ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ @jihadmughniyah 🕊 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🔹️ آخرین دیدار؛ حاج قاسم خطاب به همراهان : 🕊🌺🕊🌺 🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️ مراقب پسر من باشيد خدا خيرتان دهد...! 🌺🕊🌺 آخرين باری كه حاج قاسم را ديد دو روز قبل از بود؛ با لبی خندان و پُرانرژی مثل هميشه آمد ديدن ِحاج ، با همه برادران حاضر در جمع سلام واحوال پرسي كرد، به حاج قاسم اطلاع دادن به ديدن شما آمده. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 حاج قاسم هم با اشتياق فراوان برای ديدن او به برادران گفت بگوييد سريع بيايد داخل پيش من.🌺🌺🌺🌺 تا جهاد داخل اتاق شد حاج از جايش بلند شد او را محكم بغل كرد، هم با لحن شيرين و هميشگی‌اش كه حاج را عمو خطاب ميكرد و لبخندی كه هميشه زمان ديدن حاج قاسم بر لب داشت با صدای بلند گفت: خسته نباشيد عمو! و شانه‌ی را بوسيد، خم شد تا دست حاج را ببوسد اما حاج آقا ممانعت كرد. جهاد هم با صدای آرام رو به سمت او گفت: آخر من آرزو به دل می‌مانم.🌹 باهم نشستند و چای خوردن. برادری كه مسئول بود آمد داخل اتاق، حاج قاسم تا او را ديد گفت: برادر، را اول به خدا دوم به شما ميسپارم؛ جان شما و جان او!🔹️🔹️🔹️🔹️ ايشان اجازه‌ی اينكه به خط مقدم برود را از طرف من ندارد!🔹️🔹️ جهاد لبخندی زد و باز شانه‌ی را بوسيد و دستش را بر روی شانه ايشان گذاشت و گفت عمو جان من به فدای شما؛حاج هم نگاهی پراز عشق و محبت به كرد و همينطور كه به نگاه ميكرد رو به سمت آن برادر مسئول گفتن: مراقب پسر من باشيد خدا خيرتان دهد...!🌹🌹🌹 آن لحظه همه حاضران در آن جمع عمق عشق و محبت پدر و پسری را بين و حاج فهميدن...🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ 📘کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی📘 ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ @jihadmughniyah 🕊 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
✋سلام دوستان✋ من هستم👨 فرمانده ارشد حزب الله، حاج عماد مغنیه بابام بود😌 تعریف از خود نباشه، اما من یه آقازاده ام☺️ بابام اسم عموی شهیدم رو برام انتخاب کرد، به به چه انتخابی👏👏 من 12 اردیبهشت 1370 توی لبنان به دنیا اومدم و تفاوت سنی زیادی با شما ندارم، اما هدف های بزرگی تو سرم بود.😇⛅️بابام همیشه تو عملیات بود و ما باید مخفیانه زندگی میکردیم تا دشمن نتونه به بابای عزیزم آسیبی بزنه🔫 بابام از جوونی اهل مبارزه و جهاد با باطل برای بالا بردن حق بود.✌🏻 توی جنگ ایران و عراق اومده بود ایران و با بعثی های کافر می جنگید💣🔫👈اینو بگم که بابام عاشق "امام خمینی" بود ❤️و همیشه به راه و روش امام عمل میکرد و انقلابی بود✊🏻 منم عاشق "سید فرمانده سید علی خامنه ای" بودم😍 و خودم رو پیرو آقا میدونستم و افتخار میکنم که عاشق ولایت بودن جزو خصوصیت های خوب منه.😅 بعلههه یاد بگیرین☺️سال 2008 اسراییل ملعون👹 تونست پدر عزیزم رو به شهادت برسونه😭 من از اول هم کنار بابام بودم و از جنگ و جهاد دور نبودم اما... مراسم هفتم بابام رفتم و خودمو به همه معرفی کردم👦🏻 و از خوبی های بابام تعریف کردم😇 آخه دشمنای خبیث بابای مبارزم رو یه فرد خوش گذرون و ... 😔معرفی میکردن، من هم رفتم و گفتم پدرم چه هدف بزرگی داشته و برای چی میجنگید و اون لحظه بود که با "سید حسن نصرالله" بیعت کردم.🙌🏻 وااای... جه لحظه ی با شکوهی😍😍راستی وقتی بابام شهید شد، من یه نوجوون بودم👦🏻 سید حسن نصرالله و سردار سلیمانی رو عین بابام دوست داشتم💖 ازشون راه ایستادگی و مقاومت رو یاد گرفتم👊🏻 شاید عکسهای من و سردار سلیمانی رو دیده باشید، مخصوصا اون عکس سلفی دوست داشتنی مون رو📱♥️😍بعد از شهادت بابام، من هم درس میخوندم📚 و هم مبارزه می کردم✊🏻 هم آموزش نظامی میدیدم و هم بعد فرمانده شدنم آموزش میدادم🔫 همه سعیم این بود که به حرف رهبرم گوش بدم و با تمام وجود *تحصیل، تهذیب، ورزش* رو انجام بدم☺️من یه جوون امروزی بودم،🚘📱💻 میتونستم خوب و خوش و راحت زندگی کنم و با دوستهام خوش بگذرونم و برم بگردم و "جوونی"😯 کنم، کاری به کار اسراییل🔯 و ملتم و هدف پدرم نداشته باشم.😕 اما همجین کاری از من بعید بود⛔️ خلاصه... من 28 دی سال 1393 با سردار الله دادی و دوستهام توی سوریه به آرزومون رسیدیم♥️ و شهید شدیم😃😃 جاتون خالی... بالاخره بعد 7سال بابامو بغل کردم و رفتیم که "عند ربهم یرزقون" باشیم.😉☺️ اما یادتون باشه راه ما رو ادامه بدید و بدونید که *صبح نزدیکه* ان شاء الله.🙏 امیدوارم شهادت نصیب شما هم بشه😋 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ 📘کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی📘 ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ @jihadmughniyah 🕊 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🕊🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌹🕊 چگونه یک هفته جلوتر را پیشگویی کرد طرح شهید برای برنامه‌اش بود گروه بین‌الملل: ، روز دوشنبه گذشته، فردای به همراه 5 همرزم در منطقه در جولان سوریه «جهاد مغنیه» پس از تشییعی با شکوه بر دوش هزاران تن از مردم ضاحیه جنوبی بیروت در گلزار شهدای «روضه الشهیدین» و در مزار پدرش «عماد مغنیه» به امانت گذاشته شد. جهاد که فرمانده حزب‌الله در جولان محسوب می‌شد در هنگام بر اثر حمله موشکی کمتر از 25 سال داشت. مقتدا صدر که خود را از عراق به مراسم تشییع او رسانده بود، عنوان «شیربچه» را روی رعنای حزب‌الله گذاشت، «شیربچه»‌ای که خون او دامن را می‌گیرد. در مقابل رسانه‌های اسرائیل از شکار یک برند بزرگ حرف می‌زدند.🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️ مادر و پس از تدفین نوه‌اش نقل کرده است که او پیشگویی ضمنی از داشته است. ماجرا از آنجا آغاز شد که یازدهم ژانویه، یکشنبه‌ هفته قبل، خانواده به یک میهمانی خانوادگی بزرگ دعوت بودند. محل میهمانی در منطقه بود در نزدیکی «روضه الشهیدین»، در منزل پدر همسر . همه بچه‌ها و نوه‌ها به مناسبت ولادت حضرت رسول دور هم جمع بودند. از همه‌ نوه‌ها درخواست شده بود برای این جلسه صحبتی کوتاه آماده کنند و طی چند کلمه بگویند که برای سال جدید چه برنامه‌ای دارند. همه نوه‌ها صحبت کردند تا اینکه نوبت رسید به جهاد مغنیه. جهاد فقط گفت: «طرحم برای سال بعد را هفته‌ آینده می‌گویم.» همه نوه‌ها و اعضای خانواده شروع به اعتراض کردند، می‌گفتند دارد شرطی که برای همه گذاشته شده را نقض می‌کند. بعضی‌ها می‌گفتند کارش را آماده نکرده است. وسط خنده و اینکه هرکسی به شوخی چیزی می‌گفت، از حرفش کوتاه نیامد، اصرار داشت که طرحش برای سال آینده را هفته‌ بعد به همه می‌گوید. درست یک هفته‌ بعد دوباره خانواده دور هم جمع شدند ولی این بار در بین خیل گسترده کسانی که برای تسلیت شهادت جهاد آمده بودند. بله طرح جهاد، خودش بود! به گزارش مشرق، این روایت را ، ام عدنان و خاله‌اش و چند نفری از خانواده‌اش تعریف می‌کنند. موقع صحبتی که مدام به خاطر گریه قطع می‌شود، می‌توانی رد حسرتی عمیق را ببینی. خانواده ، خیلی سریع مسیر خودشان را تعیین می‌کنند: «به خاطر از دست دادن نوه جوان خانواده گریه می‌کنیم، ولی به خاطر راهی که انتخاب کرده بود خوشحالیم.» در سالنی که پر است از تسلیت‌گویندگان، آرامش مادر شهید [همسر شهید عماد مغنیه] خیلی جلب توجه می‌کند. لبخندی که هیچ‌وقت از صورتش محو نمی‌شود باز هم با اوست. صبر عجیبی دارد که هر کس وارد مجلس می‌شود، مادر اصرار دارد حتما برای احترام از جایش بلند شود.🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️ یکی از خانم‌هایی که با مادر رابطه نزدیکی دارد، می‌گوید: «این اواخر مادر جهاد خیلی دعا می‌کرد که به چیزی که خودش دوست دارد و از مادرش دعا برای آن را می‌خواهد برسد، یعنی طوری شود که قدر و ارزشش بالا برود و به محضر پدرش مشرفش کند. به همین خاطر وقتی خبر جهاد را به مادرش دادند گفت:  ناراحت نیستم، خوشحال هم هستم که پسرم به چیزی که می‌خواست رسید.»⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄ یک درس تا لیسانس مدیریت اما این آرزوی جهاد که آن را چند سال پیش و در روز تشییع پیکر پدرش هم به زبان آورده بود مانع آن نمی‌شد که زندگی‌اش را مثل یک جوان برنای 24 ساله پی نگیرد. تحصیلات عالیه را در رشته مدیریت دانشگاه آمریکایی [یکی از بهترین دانشگاه‌های خاورمیانه] پی‌گرفت. تنها یک درس باقی مانده بود تا مدرکش را بگیرد. یکی از نزدیکان خانوادگی‌شان در توصیفش می‌گوید که بیش از همه به شبیه بود، بویژه آرامش و تیزهوشی‌اش: «خیلی خوب به حرف‌های دیگران گوش می‌کرد، در زندگی اجتماعی‌اش خیلی جدی بود، برعکس روحیه شوخ و نرمش در خانواده. و هر دو ازدواج کرده بودند و او فرزند آخر خانواده بود که هنوز همسر اختیار نکرده بود.» [با لحن و لهجه لبنانی] می‌خواند: «عزیز دلم تاتا» و بعد از درددلی سوزناک با نوه‌اش می‌گوید: «زود رفتی» ولی سریع ادامه می‌دهد: «الحمدلله. این خاندان، سرنوشتش شهادت است. هم است که به اولیای خاصش می‌بخشد.»... 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ 📘کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی📘 ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ @jihadmughniyah 🕊 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
✋سلام دوستان✋ من هستم👨 فرمانده ارشد حزب الله، حاج عماد مغنیه بابام بود😌 تعریف از خود نباشه، اما من یه آقازاده ام☺️ بابام اسم عموی شهیدم رو برام انتخاب کرد، به به چه انتخابی👏🏼👏🏼 من 12 اردیبهشت 1370 توی لبنان به دنیا اومدم و تفاوت سنی زیادی با شما ندارم، اما هدف های بزرگی تو سرم بود.😇⛅️بابام همیشه تو عملیات بود و ما باید مخفیانه زندگی میکردیم تا دشمن نتونه به بابای عزیزم آسیبی بزنه🔫 بابام از جوونی اهل مبارزه و جهاد با باطل برای بالا بردن حق بود.✌🏻 توی جنگ ایران و عراق اومده بود ایران و با بعثی های کافر می جنگید💣🔫👈اینو بگم که بابام عاشق "امام خمینی" بود ❤️و همیشه به راه و روش امام عمل میکرد و انقلابی بود✊🏻 منم عاشق "سید فرمانده سید علی خامنه ای" بودم😍 و خودم رو پیرو آقا میدونستم و افتخار میکنم که عاشق ولایت بودن جزو خصوصیت های خوب منه.😅 بعلههه یاد بگیرین☺️سال 2008 اسراییل ملعون👹 تونست پدر عزیزم رو به شهادت برسونه😭 من از اول هم کنار بابام بودم و از جنگ و جهاد دور نبودم اما... مراسم هفتم بابام رفتم و خودمو به همه معرفی کردم👦🏻 و از خوبی های بابام تعریف کردم😇 آخه دشمنای خبیث بابای مبارزم رو یه فرد خوش گذرون و ... 😔معرفی میکردن، من هم رفتم و گفتم پدرم چه هدف بزرگی داشته و برای چی میجنگید و اون لحظه بود که با "سید حسن نصرالله" بیعت کردم.🙌🏻 وااای... جه لحظه ی با شکوهی😍😍راستی وقتی بابام شهید شد، من یه نوجوون بودم👦🏻 سید حسن نصرالله و سردار سلیمانی رو عین بابام دوست داشتم💖 ازشون راه ایستادگی و مقاومت رو یاد گرفتم👊🏻 شاید عکسهای من و سردار سلیمانی رو دیده باشید، مخصوصا اون عکس سلفی دوست داشتنی مون رو📱♥️😍بعد از شهادت بابام، من هم درس میخوندم📚 و هم مبارزه می کردم✊🏻 هم آموزش نظامی میدیدم و هم بعد فرمانده شدنم آموزش میدادم🔫 همه سعیم این بود که به حرف رهبرم گوش بدم و با تمام وجود *تحصیل، تهذیب، ورزش* رو انجام بدم☺️من یه جوون امروزی بودم،🚘📱💻 میتونستم خوب و خوش و راحت زندگی کنم و با دوستهام خوش بگذرونم و برم بگردم و "جوونی"😯 کنم، کاری به کار اسراییل🔯 و ملتم و هدف پدرم نداشته باشم.😕 اما همجین کاری از من بعید بود⛔️ خلاصه... من 28 دی سال 1393 با سردار الله دادی و دوستهام توی سوریه به آرزومون رسیدیم♥️ و شهید شدیم😃😃 جاتون خالی... بالاخره بعد 7سال بابامو بغل کردم و رفتیم که "عند ربهم یرزقون" باشیم.😉☺️ اما یادتون باشه راه ما رو ادامه بدید و بدونید که *صبح نزدیکه* ان شاء الله.🙏 امیدوارم شهادت نصیب شما هم بشه😋😋 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ 📘کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی📘 ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ @jihadmughniyah 🕊 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
#تلنگر❗ 🌺 #جهاد_مغنیه🌺 مادر بزرگ شهید جهاد مغنیه می گفت:↓↓ مدت طولانی بعد شهادتش اومد به خوابم🕊 بهش گفتم:چرا دیر ڪردی⁉️ منتظرت بودم! گفت:دیر کردیم... طول ڪشید تا از بازرسی ها رد شدیم 🚧 گفتم :چه بازرسی؟! گفت:بیشتر از همه سر بازرسی #نماز وایستادیم... بیشتر از همه درباره "نماز صبح" میپرسند...☝️ #نماز‌صبح‌فراموش‌نشود⚠️ #نگذاریم‌تنبلی‌مانع‌سعادت‌ما‌شود   🏴 #زمینه_سازظهورباشیم 🏴 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴  ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ ﷽کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی﷽. ╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮ @jihadmughniyah 🕊 ╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
🍃یک هفته قبل از از سوریه به خانه آمد. پنجشنبه شب بود، نصف شب دیدم صدای ناله گریه می آید. رفتم در اتاقش از همان لای در نگاه کردم،دیدم جهاد سر مشغول دعا و گریه است و دارد با صحبت میکند .دلم لرزید ولی نخواستم مزاحمش شوم. وانمود کردم که چیزی ندیده ام. . 🍃صبح موقعی که جهاد میخواست برود موقع خداحافظی نتوانستم طاقت بیاورم از او پرسیدم پسرم دیشب چی میگفتی؟ چرا اینقدر بی قراری میکردی؟چیشده؟ جهاد خواست طفره برود برای همین به روی خودش نیاورد و بحث را عوض کرد من بخاطر دلهره ای که داشتم اینبار با جدیت بیشتری پرسیدم و سوالاتمو با جدیت تکرار کردم .گفت: چیزی نیست مادر داشتم نماز میخواندم. دیگر دیدم اینطوری پاسخ داد نخواستم بیشتر از این‌ پافشاری کنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم! مرا بوسید و بغل کرد و رفت... . 🍃یکشنبه شب فهمیدم آن شب به و امام زمان چه گفته و بینشان چه گذشته! و آن لحن پر برای چه بوده است !. راوی: 🌺سالروز 🎂 شهید @jihadmughniyah 🕊 ♡✧❥꧁💜꧂❥✧♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『🌸🕊』 🖤🍃 🔹سال 2015 میلادی شهید شد، اینجا بود که شخصیت آن جهادی که پدربزرگ او را دوست داشت، و آن جهادی که پسر عماد بود باهم آمیخته شده بودند. ابو عماد بعد از مراسم دفن بسیار خسته بود؛ بعضی از میهمانان در اتاق پذیرایی منزل بین خودشان می گفتند: (اینبار فرق می کنه، حاج آقا واقعا خسته است). 🌹ابوعماد آن ها را شنید: "واقعا این دفعه فرق می کنه، وقتی سه تا پسرام شهید شدن واقعا خوشحال بودم،حتی وقتی عماد شهید شد برای او خوشحال بودم، اما جهاد(غصه او را گرفت)، کمرم را شکست (صدایش لرزید)". یک نگاه بلند به عکس جهاد انداخت،سکوت مکان را گرفته بود. •|شهید💔جهاد مغنیه🕊|•
شهادت یعنی متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست...
عکس رفیقمو نگاه میکنم...🙂 میخنده و با خنده هاش میسوزم💔 ولی بازم چش تو چشش میدوزم... 🙂💔
تو در میان برف مشق مبارزه میکنی و ما هنگام برف آدمکی سرد بی روح چون خودمان میسازیم... کاش این آدمک های سرد را با گرمی نگاهت زندگی بخشی...
و تو از همین روضه ها شهادت را گرفتی...
یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن . . . چشم ها بیشتر از حنجره ها می‌فهمند:) عجب نگاهی داری !... https://eitaa.com/jihadmughniyah