eitaa logo
『استوره ‌ے‌ مقاومت』
431 دنبال‌کننده
11هزار عکس
5هزار ویدیو
102 فایل
〖﷽〗 مافࢪزندان‌مڪتبےهستیم‌ڪہ‌ازدشمن امان‌نامه‌نمےگیࢪیم...!😎✌🏿✨' ‌ ‌ اطلاعات‌ڪانال راه‌ارتباطے @jihadmughniyah https://harfeto.timefriend.net/16911467292156 رفاقت‌تـا‌شهادت!🕊:)
مشاهده در ایتا
دانلود
13.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ وداع جانسوزهمسر شهید مدافع حرم موسی رجبی باجنازه همسرش🌷 💔 ♥️{اینجا نگاه های شما ارزشمند است} ♥️ ▬▭▬❖𖧷🕊𖧷❖▬▭▬ 🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@jihadmughniyah ࿐ ▬▭▬❖𖧷🕊𖧷❖▬▭▬ https://eitaa.com/jihadmughniyah
💌 📝خاطرات ماندگار سردار 🔴واکنش حاج‌قاسم به دستور تفتیش بدنی پلیس ✍محسن رجایی از همراهان شهید سلیمانی ، خاطرات کوتاه اما جالبی را از این فرمانده شهید نقل کرده است که ما به مناسبت سالگرد شهادت ایشان آنها را منتشر می‌کنیم. او می‌گوید: "حاج قاسم در فرودگاه کرمان یک چهره شناخته شده بود و تمام پرسنل اداری و امنیتی فرودگاه او را می‌شناختند. یکبار و در یکی از سفرها درجه‌داری که در گیت بازرسی نیروی انتظامی بود شهید را نشناخت. او به شهید دستور داد که بایستد و رفت که حاج قاسم را تفتیش بدنی کند. اما مسئول ارشدتر انتظامی با رؤیت این صحنه دست درجه‌دار را به شدت کشید و برخوردی تندی با او کرد. حاج قاسم اما با نظاره این صحنه سریعا به سمت مأمور ارشدتر رفت و به دفاع از درجه‌دار ناجا پرداخت. او در حالی که ناراحت بود به آن فرمانده ناجا می‌گفت شما اتفاقا باید این برادر را تشویقش کنید که می‌خواسته به وظیفه‌اش عمل کند. سردار شهید سپس درجه‌دار انتظامی را در آغوش گرفت، بوسید و هدایایی هم به او داد. " رجایی تصریح می‌کند: حاج‌قاسم به شدت به قانون احترام می‌گذاشت و حتی با اینکه ما مجوز داشتیم هنگام سفرهای جاده‌ای ایشان؛ بدون توقف از ایست‌های بازرسی پلیس راهور عبور کنیم اما شهید اصرار داشت که "باید هرجا به ما فرمان توقف دادند، بایستیم. آنها دارند وظیفه‌شان را انجام می‌دهند. " این همراه سردار سلیمانی می‌گوید: اصرار حاج قاسم به رعایت قانون و توقف در ایستگاه‌های پلیس در حالی بود که حضور ایشان در خودرو پوشیده بود و کسی نمی‌دانست خودروی ما حامل شخصیت است.
💌 فرماندهان لشکر که به شهادت می رسیدند، فرصتی پیش می آمد تا حاج قاسم، حرف های دلش را بزند و غمهایش را با بچه ها تقسیم کند. روز تشییع جنازه ی عباس، که حاج قاسم داغدار از دادن فرمانده ی مقتدر واحد مخابرات لشکرش بود، پرده از رازی برداشت که هیچ کس از آن خبر نداشت. حاج قاسم از عهدنامه ای سخن به میان آورد که درآن، تعهد شده بود تا آخرین لحظه ی عمر و تا آخرین قطره ی خون، پای جمهوری اسلامی می ایستیم و جنگ را ترک نخواهیم کرد. آن رو ز تازه فهمیدیم که عباس، آن همه عشق و انرژی را از کجا آورده، که هروز ساعت 4 صبح کارش را آغاز می کرد و تا پاسی از شب بدون آنکه خم به ابرو بیاورد به آن ادامه می داد. 📚: ره یافتگان کوی یار،ج2 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌺 🦋 🌼 نام و نام خانوادگی:محمدرضا تورجی زاده ولادت:۲۳/۴/۱۳۴۳ شهادت:۵/۲/۱۳۶۶ محل تولد: اصفهان محل شهادت:بانه،منطقه عملیاتی کربلای پنج مزار شهید:گلستان شهدای اصفهان شادی روح شهدا اللهم صل علی محمد و 🍃 آل محمد و عجل فرجهم 🌸
🌈 🌹 💖 محمدرضا مداح بود چند روز بعد از شهادت ایشان کسی خوابش را می‌بیند و از او می‌پرسد این همه مداحی درباره ی آقا خواندی توانستی او راببینی محمدرضا خندید و گفت من آقا امام زمان را در آغوش گرفتم. 😍
~🕊 ^'💜' کنارش ایستاده بودم شنیدم کہ مےگفت : •صلےاللّٰہ‌ علیک ‌یآ ‌صاحب‌الزمان•♥️ بهش گفتم: چرا الان به امام‌زمان سلام دادی ؟! گفت: شاید‌ این وزش‌ِ باد‌ و‌ نسیم‌ سلام منو به امام‌زمانم برساند☁️🍃 '🌸
~🕊 ^'💜'^ 🌿استقبال تمام‌ عیار!! ⚘یکی از مجاهدین عراقی که با ما در انتقال پیکر مطهر شهدا همکاری می‌کرد، یک‌بار پیکر مطهر تعدادی از شهدا را در منطقه هور، داخل قایق می‌گذارد تا به این طرف آب بیاورد. وقتی جریان را تعریف می‌کرد، می‌گفت: بار اولی بود که این کار را می‌کردم. با سختی و مشقات از حصارها و موانعی که دشمن در منطقه ایجاد کرده بود عبور کردم و پیکر مطهر شهدا را آوردم. ⚘مجاهد عراقی گفت: شب خسته بودم و کنار سنگر قایق را قرار دادم و شهدا را هم از داخل قایق بیرون نیاوردم. به خواب رفتم و در خواب دیدم حضرت امام (ره) تشریف آوردند بالای پیکر مطهر شهدا. رفتم پیش ایشان و گفتم: یا سیدی! شما برای چه به اینجا تشریف آوردید؟ امام فرمودند: این‌ها فرزندان من هستند. این‌ها مظلوم هستند و من خودم باید به استقبالشان بیایم. ✍🏻راوی: سردار سید محمد باقرزاده، فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
شھرروشن‌نیست‌ بـٰاصدچلچراغ‌امـٰا‌ڪسۍ میرسد‌یڪ‌روزحتمـا‌بـٰا‌چراغ‌دیگری😍
توى وصيت نامه اش اين مدلى خودش را معرفى كرده بود: نام : عبدالحسين شهرت: خادم الحسين فرزند: روح الله سال تولد: ١٣٥٧ ┈┄┅═●🌷●═┅┄┈
چـشم هایمان‌را بسته ایم روی نگاه هایتان ! اما شما چشم برنگیرید ازحال‌و روزهای ما ⊱┈──╌♥️╌──┈⊰
دوست دارم اگر شهید شوم، پیکری نداشته باشم.🌷 از ادب به دور است که در محضر سیدالشهدا علیه‌السلام با تنی سالم و کفن پوش محشور شوم.✨ و اگر پیکرم برگشت دوست دارم سنگ قبری برایم نگذارند. برایم سخت است که سنگ مزار داشته باشم و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بی نشان باشند. 🌹 ┈┄┅═~𖥸~═┅┄┈
وسط دفتر بسیج جیـغ کشیدم،شانس آوردم کسی اون دور و بر نبود. نه که آدم جیغ جیغویی باشم،ناخودآگاه از ته دلم بیرون زد. بیشتر شبیه جوک و شوخی بود. خانم ابویی(مسئول بسیج)که به زور جلوی خنده اش رو گرفته بود گفت : آقای محمد خانی من رو واسطه قرار داده برای خواستگاری ازتو... به خانوم ابویی گفتم: بهش بگو این فکر رو از مغزش بریزه بیرون شاکی هم شدم که چطور به خودش اجازه داده از من خواستگاری کنه ...وصله نچسبی بود برای دختری که لای پنبه بزرگ شده 📚برشی از کتاب قصه دلبری
ای شـهیـد باید خودت تمـام دلـم را عـوض ڪنے بااین دلم،به دردِ شهادت نمے خورم