🔸در گاهِ محاصره اقتصادی، پیامبر و یاران در شعب ابیطالب، در روزهای سخت و توانفرسا، از ثروت خود، به گرفتارآمدگان، که خود در میان آنان بود، بذل مال کرد و خدمتکاران، با آوردن آذوقه هر چند به سختی و گرفتاریهای بسیار به شعب، از درد و رنج آنان میکاستند.
🔸از این پیوند مقدس و آسمانی، کرانتابهکران هستی، روشن شد، اسلام، به سوی افقگشایی و سپیدهآفرینی، به حرکت درآمد. علی، پرورشیافته در دامن پر مهر خدیجه کبری و فرزندان بانوی باشکوه و شکوهآفرین، از فاطمه، دنیا را در پرتو خود و رفتارهای بخردانه و بشکوه، روشن کردند و امامت را که رمز جاودانگی آیین محمد ص بود، بنیان گذاردند.
🔸امام حسن ع در این کانون و بیت نور، چشم به هستی گشود و مصداق و نمونه برجستهای شد از آیه شریفه که خداوند خطاب به رسول خود می فرماید:
انا اعطیناک الکوثر
ما به تو بخشیدیم، سرچشمه افزاینده را.
🔸چشم پیامبر روشن شد و دهان یاوهگویان بسته.
رسول خدا دستور یافت به شکرانه این بخشش بزرگ نماز بگذارد و نحر کند.
فصل لربک و انحر
که کوثر وجودش همانا نهر زاینده و خروشنده جاری و ساری از فرازای سینهاش به دشت سینهها، ابدی و سرمدی و بیپایان است و از مجرای توارث، خون و تربیت خاص، در وجود امامان و ذریه پاکاش جریان مییابد و موجب فزونی و فراونی نسل و هدایت مردمان میگردد.
و خداوند به محمد ص بشارت میدهد
ان شانئک هو الابتر
بی گمان دشمن کینه جوی تو دنبال بریده است.
🔸نسل تو از فاطمه اطهر با همه دشمنیها و کشتارها، موجوار، در پهنه گیتی ادامه دارد.
فرزندان باورمند و غیور تو در این سوی و آن سوی عالم تا قیامت قهرمانانه فرا می خیزند و مردمان را به فرودآیی به کوثر بخشیدهشده به تو که از زیر عرش الهی جریان دارد و بی پایان است و نامحدود، فرامیخوانند.
درود بر محمد و سبط اکبر و فرزندان مشعل افروز او تا قیامت.
◻️پژوهشگاه فقه نظام
🆔@jiiss_ir
۲۶ اسفند
۱ فروردین
▪️علیع را خدا برای محمدص برگزید.
▪️سایهٔ قحطی، بر مکه چیره شده بود. مردمان، در تنگنا بودند و از گرسنگی و فاقه، بیتاب.
محمدص به عموی خود عباس، پیشنهاد داد، حال که روزگار چنین است و مردمان گرفتار قحطی، ابوطالب، برادرت، عیالوار است و به سختی روزگار میگذراند. بیا نزد وی برویم، هر کدام، یکی از فرزندان او را کفالت کنیم، تا این دوران بگذرد و درهای گشایش، گشوده شود.
عباس، پذیرفت. حمزه، دیگر برادر ابوطالب، وقتی این پیشنهاد خردمندانه و کارگشا را از برادرزاده خود محمدص شنید، با آن دو، برای انجام این وظیفه انسانی، همراه شد و جملگی، نزد ابوطالب رفتند و پیشنهاد خود را با وی، در میان گذاشتند. ابوطالب گفت: غیر از عقیل، هر یک از فرزندانام را میخواهید ببرید.
عباس، جعفر را برگزید و حمزه، طالب را. و محمدص علی را و آنگاه گفت:
همان را برگزیدم که خدا او را برای من برگزید.
▪️علی، از ششسالگی، در کنار محمد بود و در مکتب او، در حال شکوفانشدن، اوجگرفتن و به نیکیها و زیباییهای اخلاقی و رفتاری آراستهشدن و به سرچشمهٔ زلال توحید راهیافتن.
علی، اینسان این حقیقت را مینمایاند:
من، پیش از آن که احدی از این امت، خدا را بپرستند، هفت سال خدا را عبادت میکردم.
و نیز گفت:
هفت سال بود که آواز فرشته را میشنیدم و روشنی را میدیدم و هنوز رسول خدا، خاموش بود و اذن انذار و تبلیغ، نیافته بود.
علی در گاه بعثت، سیزده سال داشت و هنگام برگزیدهشدن از سوی خدا برای محمدص، شش سال.
علی، در برههٔ بین شش، تا سیزدهسالگی، پیش ازآن که کسی از امت، به پرستش خدای یکتا و بیانباز، قد برافرازد، به پرستش خدا قامت افراشت و در برابر آن بیهمتا، به خاک افتاد و به محمد و راه و روش او، ایمان آورد.
افتخاری بسبزرگ که هیچ یک از امت محمد، به آن بارگاه، بار نیافته بود.
و یا میگوید:
«...لَقَدْ كَانَ يُجَاوِرُ فِي كُلِّ سَنَةٍ بِحِرَاءَ فَأَرَاهُ وَ لاَ يَرَاهُ غَيْرِي...» نهج البلاغة، ج۱/۲۸۵
هر سال، محمد در کوه حراء اقامت میگزید، من او را میدیدم و جز من، کسی او را نمیدید.
▪️محمدص از جایگاه ویژه علی در نزد خدا اینسان سخن میگوید:
«فرشتگان، بر من و علی، هفت سال، درود فرستادند؛ چه شهادت به وحدانیت خدا و رسالت محمد، جز از من و علی، به آسمان، برده نشد.» ارشاد مفید/۱۶
علی، از پیروی عاشقانه از محمد میگوید:
«... لَقَدْ كُنْتُ أَتَّبِعُهُ اِتِّبَاعَ اَلْفَصِيلِ أَثَرَ أُمِّهِ يَرْفَعُ كُلَّ يَوْمٍ لِي عَلَماً مِنْ أَخْلاَقِهِ وَ يَأْمُرُنِي بِالاِقْتِدَاءِ بِهِ...» نهج البلاغة، ج۱/۲۸۵
من، همواره چون بچهشتری که در پی مادر دَوَد، در پی او میرفتم و او هر روز یکی از صفات پسندیدهاش را بر من آشکار مینمود و مرا میفرمود که بدان اقتدا کنم.
▪️علی، در کوی جان محمد، مأوا گزیده بود، دگرگونیهای شگفت جان او را در مییافت و میدید چه عاشقانه به سوی کوی جانان در حرکت است، از ناهمواریها و سختیها و دشمنیها نمیهراسد. برای هموارسازی راه، درشتخوییها را با نرمخویی، بدیها را با خوبی، پاسخ میدهد، شعلههای سرکش کینهها را با محبت و مهربانی، فرو مینشاند.
روز به روز، دگرگونیهای جان محمد، در آیینهٔ جان او، بازتاب مییافت و بیش از پیش، به کانون گرما و نور، رستاخیز معنیٰ و سرچشمهٔ زیباییها و شکوهها و حیات سرمدی، نزدیک میشد، گاه میگداخت و گاه در خنکای نسیم کوی دوست، آرام و قرار میگرفت.
▪️هر غبار غمی که در چهره محمد مینشست و در آن روح زلال، اثری پدید میآورد، دل او را ناآرام میکرد و زورق روح او را با موجهای سرکش روبهرو میساخت و هر شادی که چهرهٔ محمد را میشکوفاند، و در چشمان او برقی از امید به فردای روشن، پدید میآورد، در دل او، آبشارهای بلند از شادی و شادابی پدید میآمد و جاری میشد.
در همه رویدادها،سرّا و ضرّا، فرازها و فرودها، شادیها و ناشادیها، در کنار امید و مقتدای خود بود.
▪️او، محمد را خوب میشناخت. راه او را روشن میدید، فردای او را بسگشاینده و امیدآفرین.
با او، نماز میگزارد و به نیایش میپرداخت. محمد پیش از بعثت،هنگام نماز، به درههای مکه میرفت و علی، همراه وی بود. و در میان درهها نماز میگزاردند. چندی بدین منوال گذشت.
تا روزی ابوطالب آن دو را در حال نماز دید.
از علی پرسید، پسر جان، این چه دینی است که داری؟
علی پاسخ داد: پدر! من به خدا و رسولاش ایمان آوردهام و او را در آنچه آورده، تصدیق کردهام و همراه وی برای خدا نماز میگزارم و از وی پیروی میکنم.
ابوطالب گفت: البته، تو را جز به خیر و صلاح، دعوت نکرده است، پس همراه وی باش. سیرة النبی، ج۱/۲۶۵
علی در مکتب وحیانی محمد ساخته شد، صیقل خورد، رخشان گردید، پرده از جلوی دیدگان او کنار رفت، بهروشنی میدید آنچه را آن بزرگوار میدید و میشنید آنچه را آن بزرگوار میشنید.
۱ فروردین
▪️حضرت میفرماید:
«... وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ اَلشَّيْطَانِ حِينَ نَزَلَ اَلْوَحْيُ عَلَيْهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا هَذِهِ اَلرَّنَّةُ فَقَالَ هَذَا اَلشَّيْطَانُ قَدْ أَيِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى إِلاَّ أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ وَ لَكِنَّكَ لَوَزِيرٌ وَ إِنَّكَ لَعَلَى خَيْرٍ...»
▪️اینها، همه، به اضافهٔ میانداریها و نقشآفرینیها و از جانگذشتگیهای آن والاگهر در دوران سخت و توانفرسای مکه و سپس در دوران حکمرانی و جامعهسازی و جنگهای ویرانگر و خانمانسوزی که کافران و قریشیان، برای هدم اسلام، از بینبردن نبی اعظم، محمد مصطفی، و یاران باوفای او، و فروپاشاندن حکومت و حکمرانی وحیانی در مدینه، به راه انداخته بودند، علی در آوردگاههای درهمشکننده و مردافکن، خوش درخشید، چشم و چراغ اسلامیان گردید، قهرمانیهای او در گرماگرم نبردها و چکاچک شمشیرها، جامجام، شادی به قلب مؤمنان و باورمندان فرومیریخت و آنبهآن با طلایهداریها، صفشکنیها و به خاک مذلت افکندن یلان، آوردگاهآرایان، جگرگوشههای مکه و مکیان کینهتوز، قلب نازنین محمد را شاد میکرد.
▪️دشمنی با علیع پیشینه دراز داشت. از لابهلای دلهای صخرهگون و سنگواره، سینههای به کینه شعلهور،زبانه میکشید و روزبهروز بر گستره و دامنهٔ آن افزوده میشد.
سران و بزرگان و جنگاوران قبیلهٔ اموی را علی لت و پار کرده و به دوزخ افکنده بود. همانان که تا آخرین توان، به رسول خدا و یاران، از آغاز بعثت، تا فتح مکه، کینهمندانه، کینه توزیدند، به رویارویی برخاستند و سپس، سهمخواهان و کژاندیشان، هر گروه به انگیزهای، ارکان جبههٔ باطل را علیه علی، افراشتند و علی را، که نماد و جلوه اسلام ناب بود، با اندیشههای سرچشمهگرفته از وحی و سنّت قطعی رسول الله، برنتابیدند، که جامعهسازی توحیدی و وحیانی را ناسازوار با قدرتطلبی، دنیاخواهی، زندگی اشرافی و اندیشههای جاهلی و غیروحیانی خود میدیدند.
▪️آلودگان، جاهلان، کسانی که دل در گرو نظام جاهلی داشتند، با این پندار و نقشه شوم، به شکافتن فرق علیع دست آلودند، که جامعه را به نظام جاهلی برگردانند و نام محمد مصطفیص را، از سینهها و دلها بزدایند و علیع را در بوته فراموشی قرار دهند. زهی خیال باطل، این نامها و آیین وحیانی را که محمدص چشمههای آنرا به مزرعه دلها جاری کرد، و علیع در عرصهها و آوردگاههای گوناگون، در سیره و سخن، رایت آنرا افراشت، جاودانه است و همهگاه و در همه برههها هنگامهآفرین و شورانگیز و دگرگونساز.
سرمدی بادا و جاودانه نام محمد مصطفی و علی مرتضی
🔳پژوهشگاه فقه نظام
🆔@jiiss_ir
۱ فروردین
۷ فروردین
🔰سبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ
پاکا آن که، بندهٔ خویش را شبانه، از مسجدالحرام به مسجد الاقصیٰ، که پیراموناش را خجسته داشتهایم، بُرد، تا نشانههای خویش را به وی بنماییم که او خود، آن شنوای بیناست.
🔸سلام بر بیت المقدس
سلام بر مسجد الاقصی
سلام بر قُقنوسهای زیبا و خوشآوا و سرمست از شراب طهور، که به عشق قدس، در آتش نمرودیان افکنده شدند، تا جان در تن داشتند، عاشقانه و از سرِ شیدایی، در میان شعلهها، بال زدند، تا جسمشان خاکستر شد و جانشان به سوی آسمان بهپرواز درآمد، با ملائک، بال در بال شدند و به بارگاه قدس الهی، بار یافتند.
سلام بر حریمبانان حرم ابراهیمی، که قهرمانانه بر سر سوگند و عهد ابراهیمی ماندند:
🔸و تَاللَّهِ لَأَکيدَنَّ أَصْنامَکُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرينَ
به خدا، زان پس که باز گردید و بروید، هر آینه، کار بُتان را سازم.
با تمام توان، تبر برگرفتند و اللهاللهگویان، بتهای بتخانهٔ نمرودیانِ صهیونساخته را خُرد کردند:
فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا
و هیمنه و اقتدار دروغین، دلهرهآور و هراسپراکن صهیونیزمِ دستپروردهٔ شیطانهای بزرگ را در هم شکستند و از آتشافروزان و آتشهای سرکش، تباهگر و خانمانسوز، نهراسیدند.
🔸بوسه و سلام بر حَنجَرههایی، که در اعماق آتش خشم دشمنِ انسان و انسانیت، حق و حقیقت، نور و روشنایی، کلام خدا را تلاوت میکنند و سرخوشانه به بهشت قرآن درمیآیند و از غمها، زخمها، آوارها و آوارگیها،گرسنگیها و تشنگیها، میرهند و در خَلسهٔ رحمانی فرو میروند.
سلام بر مادران سرزمین پیامبران، پاکان، شیفتگان و شیدایان حق، که پاکبازانه به میدان آمدند، از قدس و میانداران آوردگاه حق علیه باطل، جانانه به دفاع برخاستند و جگرگوشِگان خود را به سوی کارزار بدرقه کردند.
🔸سلام بر مادران، پشتوانههای استوار، نستوه و خستگیناپذیر مقاومت.
سلام بر مادرانِ سرزمین شرف و عزّت، قدس شریف، غزهٔ مبارک، که هر یک داغها بر سینه دارند، اندوهها بر دل، یاد و ذکر خدا بر زبان.
سلام بر مادران غزهٔ فرو رفته در شطّ خون، که بدنهای شَرحهشَرحهٔ نوزادان، شیرخوارگان، کودکان، نوجوانان و جوانان خود را با سینههای لبالب از عشق به خدا، از زیر آوارها، لابهلای خاکها و سنگها، بیرون میآورند، برابر دستورهای الهی، آن بدنهای مطهّر را غسل میدهند، کفن میپوشانند، مهربانانه در آغوش گرم خود میگیرند و بر لبان آنان بوسه میزنند و به خاک میسپارند و امید به آینده و نابودی دشمن صهیونی را رعدآسا فریاد میزنند و بر این کفرپیشگان، از راه حق بیرونشدگان، درازدستان، گذشتگان از حدّ خود و تازَندگان به حدّ دیگران، بِسان داوود و عیسیبن مریم، لعنت میفرستند و دمادم از خداوند میخواهند که آنان را از رحمت خود دور سازد:
🔸لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ
كَانُوا لَا يَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ
درود و سلام بر دلیرمردان آوردگاه حق، که از هزارها خانِ هراسانگیز و مرداَفکن، آنبهآن، بیباکانه و جان بر کف، هوشیارانه گذشتند، خنجر از نیام برکشیدند و یَلان و کوپالبهدوشان صهیون را سینه و پهلو دریدند و به خاک مذلّت افکندند، حماسه آفریدند و سرود رهایی را همآوا و هماهنگ، سُراییدند.
درود و سلام، بر مادران و پدرانی که این هراسافکنان در دل دشمن را، در آغوش مهر و در گاهوارهٔ زندگی وحیانی خود پروریدند.
🔸درود بر آلالههای دشتهای عزّت و شرف، غزّه، کرانهٔ باختری و جایجای و نقطهنقطهٔ فلسطین، لبنان، ایران، یمن و عراق که خوش روییدند، شکوفیدند، بهپا ایستادند، قامت افراشتند و بهنگام، از شطّ خون گذشتند و رایَت رهایی قدس شریف را افراختند و مشعلهای راه را افروختند، تا کسی راه را گم نکند و به کژراهه افتد و از دستیابی به چشمهٔ حیات بازماند و در تَفتِ روزگار و در کُنام بیهویتی، از پای درآید و مُردار شود.
🔸راه قدس، راهِ همواری نیست، درشتناک است و سخت دشوارگذر، با دیوان، دَدان و درندگان این سوی و آنسوی، در کُنام و در کمین.
۷ فروردین
🔸بقای انسان و انسانیت، ارزشهای متعالی الهی ـ انسانی و ادیان توحیدی، بسته به پاکشدن و پاکبودن قدس، از دَنَسها، زشتیها، زشتکرداریها، بتان و بتپرستان، شیطانها و شیطانپرستان و بهرهگیران از نیروها و توانهای شیطانی، برای پیادهسازی هدفها و برنامهها و نقشههای ضدانسانی است.
در قاموس اینان، ریشهٔ انسان، باید خشکانده شود، دیّاری نمانَد، جز خود و شیطانها، که رقصکنان، پایکوبان و عربدهکشان، زمین را به آوردگاه رویارویی و نبرد خود با خدا درآورند.
شیطانها، با راهبری ابلیس و جنّیانِ راندهشده از حول عرش الهی، به شهابهای آسمانی، در کارند و در تکاپو، با قساوت و خونآشامی، خونریزی، کودککشی، سوزاندن زن و مرد، نوزاد و کودک، نوجوان و جوان، نابودی حرث و نسل، که جزء مناسک شیطانیشان به شمار میرود، تا کانون توحید و ارزشهای توحیدی و وَحیانی را خاموش کنند و از شعلهافروزی بازدارند و نام پیامبران و رسولان الهی را، یکبهیک از ساحت بیت المقدس، سرزمین پیامبرخیز، پاک سازند و مسجدالاقصیٰ را از مسجدالحرام، که سیر حیاتی و مقدس محمد، از آنجا به مسجدالاقصی انجام گرفته و نشانهها و آیهها به آن والاگهر نمایانده شده است، جدا سازند و ملت و امت اسلامی و توحیدباوران را از درنگ و دقت و کالبدشکافی در این رمز و راز وحیانی و حیاتی، دور و دورتر کنند؛ زیرا رمز جاودانگی امت اسلامی و توحیدباوران و گسترش باور توحیدی و قرآنی، در کشف این راز بزرگ است.
🔸تمدّن وحیانی، تمدن انسانی، تمدن قرآنی، آنگاه بهحقیقت میپیوندد، که پیوند این دو مسجد بزرگ، استوار و گسستناپذیر باشد و باورمندان، همهگاه در سِیر بین دو مسجد باشند؛ سِیر آکنده از شناخت و شعور.
این نقشهٔ شیطانی و راهبردی را، که نابودی اسلام و اسلامیان و حرث و نسل را درپی داشت، امام خمینی، درود و رضوان خدا بر او بادا، دقیق،همهسویه و باریکاندیشانه و از چشمانداز روشن وحی، فهمید، درک کرد و اندریافت. فراخاست، رعدآسا، فریاد زد و مسلمانان را از آتش ویرانگری که در بیت المقدس و رواقرواق مسجد الاقصی و صحن و سرای آن بارگاه باشکوهَ، با فتنههای شوم صهیونیزم جهانی، با راهبری امریکا و انگلیس و همه کینهتوزان و کینهورزان محمدص و آیین پاک و انسانساز و دگرگونآفرین او، زبانه میکشید، آگاه ساخت و نهضت الهی خود را با محو اسرائیل و رهایی قدس و حرم ابراهیمی پیریزی کرد و استوانههای آنرا افراشت؛ چون بهروشنی و با الهام از کتاب و سنت دریافته بود، نهضت وحیانی، الهی و قرآنی، بدون حرکت بر مدار مسجدالاقصی و پیوند آن با مسجد الحرام، ابتر است و ره به جایی نمیبرد.
از این روی، خداوند متعالی، سیردهندهٔ پیامبر اعظم از مسجد الحرام به مسجد الاقصی، در ذهن و فکر امام، روشنایی شگفت و دگرگونسازی پدید آورد، روشنایی که دشمن را در تاریکی بیپایان فرو برد و اسلامیان، توحیدیان و آزادگان جهان را شادمانه، امیدوارانه، رو به روشنایی و بردمیدن نور حق ایستاند.
🔸آن بزرگوار، با نامگذاری آخرین جمعهٔ ماه رمضان، به روز قدس، قدس را احیا کرد و در روزگاری که سران عرب دست در دست شیطان گذارده بودند، رو به بتخانه و پشت به مسجدالاقصی، امام، اسلامیان و توحید باوران را انگیزاند، در جان آنان شور انگیخت که برای رهایی مسجدالاقصی، بیت المقدس، فراخیزند و گرنه اسلام از گردونهٔ زندگی و حیات امت اسلامی، بر کنار خواهد شد و اسلامیان در دام بردگی و استکبار جهانی گرفتار خواهند آمد.
این رایَت مقدس، روزبهروز، در این سوی و آن سوی جهان، باشکوهتر افراشته میشود و دامن میگستراند و جنبشهای بزرگی، در فلسطین، غزّه، کرانه باختری، یمن، لبنان و عراق، با نفحهٔ ربانی آن پیر سفرکرده و اکنون با طلایهداری، راهبری و نقشهٔ راه امام خامنهای، برای نابودی صهیونیزم و رهایی قدس شریف، پاگرفته است و بر گستره و دامنه آن افزوده میشود.
🔸🔸فردا، فرداها رقم میخورد، جانشیفتهها، شیفتهجانان، با اندوه جانکاه و بزرگ از دستدادن پیشاهنگان و پیشقراولان نبرد با دشمن صهیونی: سید مقاومت آقاسیدحسن نصرالله، صفیالدین و جانبرکفان به خون خفتهٔ حزبالله، اسماعیل هنیه، یحیی سنوار و قهرمان شرحهشرحه شدهٔ رستاخیزآفرینان حماس و جهاد اسلامی و مردان مرد ایران سرافراز، که عاشقانه و باورمندانه به مذبح عشق گام گذاردند و شهد شهادت نوشیدند، به میدان میآیند و نابودی اسرائیل را فریاد میزنند و پیروزی مظلومان مقتدر، مقاوم، باورمند، وحیمدار را از خداوند متعالی، درخواست میکنند.
به امید آنکه فریاد و دعای پاکان، شبزندهداران روزهدار، در درگاه الهی پذیرفته شود و بهزودی شاهد نابودی صهیونیزم جهانی و برگزاری نماز در مسجد الاقصی باشیم.
آمین یا رب العالمین
◻️پژوهشگاه فقه نظام
🆔@jiiss_ir
۷ فروردین
۱۰ فروردین
🔰با بعثت برگزیده خدا، محمد، رسول اعظم ص، جهان به سوی روشناییِ خِرد، حرکت آغازید و آنبهآن از تیرگی و سیاهیهای نابخردی، خرافه، زندگی ناهوشیارانه و حیوانی، دور و دورتر شد.
سنتها، رفتارها، آیینها، رسمها، جشنها، دورهمیها و مجلسهای جاهلی، برابر آموزههای وحیانی ـ انسانی اسلام، بهدور از جایگاه و شأن انسان، قلمداد میشد.
🔸از دریچه و روزنهٔ سِرشتهای کمتر آسیبدیده، به خوبی پیدا بود که چِسان در آیینها و رسمهای جاهلی، انسانیتِ انسان، شعور و خرد او، در تاخت و تازهای توسنهای سرکش این آیینهای نابخردانه، تباه میشوند و از کارایی میافتند.
🔸گروندگان به آیین محمدی، در پرتو وَحیِ بیدارگر خرد، پایههای زندگی فردی و اجتماعی خود را بهگونهای میافراشتند که همهگاه بر مدار خرد بگردد و از آن کانون شعله برگیرد و از هر زاویهٔ آن، آفتاب خرد بَردَمد و چشماندازی جز خرد نداشته باشد.
🔸انسان جاهلی، پرورشیافته و تربیتیافتهٔ کُنام این نظام، خوگرفته با سنتها، آیینها، رسمهای خردسوز، خرافی، دوره سیاه شرک ، از آن آنی که جام جاناش را از برکه و چشمهسار زلال و ناب توحید، لبالب کرد، بهخود آمد، هوشیاری بهدست آورد، چشم دلاش باز شد، آسیمهسر، از خودِ فرورفته در مرداب بیهویتی، دوری گزید و بر پیشینهٔ ناسازوار با جایگاه و مقام انسانی خود، پشت کرد و از نو، با نگاهی نو، دلی روشن، ضمیری آگاه، چشم به هستی گشود، تولدی دوباره. و آنگاه، خویشتن خویش را در بوتهٔ شناخت گذارد و زاویهزاویه آنرا، کنجکاوانه، باریکاندیشانه، دقیقهشناسانه، بَر رسید.
🔸در این گرماگرمِ بررسیهای هوشیارانه، خود را یابید، سینه از خاک بلند کرد، به افق نگریست و در افق نگاه خود دگرگونی پدید آورد و از دایرهٔ تنگ و خفتآلود جاهلی، بهدر آمد و به جهان بسگستردهای، که وحی برای او آفریده و درهای آنرا گشوده بود، با چشماندازهای زیبا، اوجگیریهای شگفتانگیز و چشمنواز انسان، منبرهای برافراشته از کرامت، برای فرارَوی به آنها و رهایی از بیکرامتیها، دشمنیها و رنجها، وارد شد.
🔸جهانی که از هر سوی، به ایمانآورندگان، نیوشندگان کلامهای ربانی، نوشندگان کأسهای ناب روحانی، فرشتگان الهی ندا در دهند:
ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ
وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَىٰ سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ
لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَمَا هُمْ مِنْهَا بِمُخْرَجِينَ
حجر ۴۶ تا ۴۸
🔸عید فطر، عید درآمدن انسان، به جهان معنی، گسترده و دلگشای الهی است.
انسان باورمند و پایبند و دلبسته و دلدادهٔ به شریعت ناب وحیانی، پس از گذر از گذرگاهها و گردنههای پرپیچ و خم، سخت و هراسانگیز هوسها، و درهم شکستن، ویرانکردن و برچیدن کنامها و کمینگاههای شیطانهای انسی و جنی و دامکدهها و بیغولههای انسانیتبرانداز و دَمهای بویناک و زهرآگین درهای وادی نور، به رویاش،گشوده میشود و بهروشنی میبیند که از کجا به کجا آمده است.
🔸درمییابد، بهزیبایی صیقل خورده، رخشان شده، از دیارهای سیاه و تباهیزای شرک و دوگانهپرستی، به سلامت، گذر کرده و به بارگاه قدسی توحید، و چشمهساران ناب و حیاتبخش آن، باریافته و ذَروه ، تارَک، چکاد و قله جامعهسازی دینی و حکمرانی الهی را دستیافتنی مییابد، عید میگیرد، میبخشد و به خاک میافتد و جهانآفرین را میستاید و دستها به نیایش میافرازد.
🔸گذر هوشیارانه از دالانها، تونلهای هراسانگیز، و راههای پرفراز و نشیب و خارستانها و سنگلاخهای هوس و نفس سرکش و آنبهآن در کار کمندافکندن و به سوی لجنزار خود کشیدن، در پرتو نام بلند خدا و رهنمودهای رسول اعظم، محمد مصطفیص، قرآنِ همهگاه فراگشوده و نمایانگر راه از بیراه، توحید از شرک، و دستیابی سرورانگیز به تارک فطر، بهشت انسان در زمین، موهبتی است بزرگ که خداوند، بهرهٔ باورمندان میکند و این باورمندان ناباندیش، به شکرانه این بخشش، انقلاب روحی و درونی، بهپا میخیزند، زکات میپردازند، نماز میگزارند و با جهانآفرین، عهد میبندند، که همیشه و در همهٔ روزگاران، با پرتوگیری از نام او، قدرت لایزال او، و فرودآمدن دمادم بر چشمه حیات، که از قرآن و سنت نبوی سرچشمه میگیرد، پایدار بمانند و بر دامنه آن بگسترانند.
جاودانه بادا
عید فطر، عید شکوه بندگی
◻️پژوهشگاه فقه نظام
🆔@jiiss_ir
۱۰ فروردین
بسم الله الرحمن الرحیم
🖋حجتالاسلام علی صالحیمنش
🔶«حجاب» بهعنوان نماد و شعار جامعه اسلامی، براساس تعالیم قرآن و سنت همواره مورد تأکید دینداران و حکومت اسلامی بوده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تقابل تمامقد آن با نظام مدرن که برهنگی را بهعنوان نماد مدنیت خود برگزیده، بیشازپیش مورد توجه طرفین قرار گرفته است. اما امروزه برخی جریانهای داخلی با ادبیات فقهی که پشتوانه قوانین جمهوری اسلامی است، در تلاشند مقاومت نظام اسلامی در برابر بیحجابی را بشکنند و حتی اصرار نظام اسلامی بر این مسئله را غیرفقهی جلوه دهند. یکی از مستندات فقهی این جریان، روایت «إِذَا نُهِينَ لَا يَنْتَهِين» (من لا يحضره الفقيه، الشيخ الصدوق، ج3، ص469.) است که در مباحث فقهی از شهرت نسبی برخوردار است. در این نوشتار درصددیم نگاهی مختصر به این روایت و استدلال بر آن در مسئله مزبور بیفکنیم.
🔶در این روایت چنین آمده است: «شنیدم که امام صادق ع میفرمود: باکی نیست در نگاه به گیسوان زنان اهل تهامه و بادیهنشینان و اهل بادیهها از اهل ذمه و علوج، چراکه ایشان اگر مورد نهی واقع گردند، دست [از کار خویش] نمیکشند.» این روایت از نظر سند، صحیحه به حساب میآید، هرچند برخی به دلیل وجود عباد این روایت را ضعیف دانستهاند.
🔶استدلال مخالفان قانون حجاب بر این روایت، مبتنی بر چند مقدمه است: نخست، توجه به علت مذکور در روایت، موجب عمومیت حکم است. از اینرو خصوصیتی برای گروههای ذکر شده در روایت (زنان بادیهنشین، علوج و ...) نیست و برایناساس شامل زنان مسلمانی که اهل رعایت نیستند و نهی از منکر در آنان اثری نخواهد داشت نیز، میشود. بسیاری از فقیهان چنین عمومیتی را از روایت فوق استفاده کرده و یا به آن فتوا دادهاند؛ دوم، نظر (نگاه کردن) نیز در روایت خصوصیتی ندارد؛ چراکه روایت در مورد جواز نظر است و اثبات ملازمه بین جواز نظر کردن و عدم جواز الزام بر عهده استدلالکنندگان است؛ سوم، تکلیف شخص و حکومت در این زمینه یکی است؛ چراکه موضوع روایت، تکلیف اشخاص است و موضوع محل بحث فعلی، تکلیف حکومت و برخورد قانونی است، نه نهی از منکر شخصی.
پس از اثبات موارد فوق میتوان گفت، این روایت سبب میشود از ادله متعددی که حکومت را در حیطه حجاب وادار به اجرای احکام اسلامی و نیز برخورد با معصیتکاران میکند، دست برداشت.
🔶در بررسی مقدمات فوق باید گفت، هرچند مقدمه اول قابل پذیرش و با اسلوبهای رایج فقهی سازگار است، اما مقدمه دوم و سوم از جهات متعددی غیرقابلپذیرشاند. تعدی از جواز نظر به عدم جواز الزام، چنانکه ادعا شده، واضح نیست. چه اشکالی دارد نهی از منکر و الزام چنین زنانی بر رعایت حجاب، لازم باشد درعینحال، در مواردی که این نهی و الزام به نتیجه نرسید، نگاه کردن هم به دلیل «عسرو حرج» یا هر مصلحت دیگری ممنوع نباشد؟ همچنین تعدی از حکم فردی به تکلیف حکومتی نیز، محل تأمل است و این مطلب در مسئله «الزام بر حجاب» بیشتر به چشم میخورد. بدون شک در مسئله اجرای احکام، تکالیفی خاص برای حکومت وجود دارد. از جمله آنکه میدانیم مرحله بالای امر به معروف که مرحله اعمال قدرت است، به حکومت اختصاص دارد. با این حال چگونه میتوان از عدم وجود تکلیف الزامی فردی در این مورد الغای خصوصیت کرد؟
🔶افزون بر اشکالات فوق، استدلال به روایت مدنظر، از جهاتی دیگر نیز با ابهاماتی مواجه است، مانند اینکه در این روایت قرینهای وجود دارد که براساس آن باید گفت، این روایت از مورد بحث خارج است. توضیح آنکه از یکسو، استدلالهای متعددی برای الزام حکومتی در مسئله حجاب وجود دارد؛ و از سوی دیگر، مشخص است که همه تکالیف بهنوعی مقید به قدرتاند. اما در روایت این نکته آمده است که امکان الزام بر حجاب در مورد زنان مورد بحث در روایت وجود ندارد؛ چراکه ایشان ملتزم به نهی نخواهند شد. (نهی چنانکه در مباحث فقهیِ نهی از منکر بیان شده، معنای گستردهای دارد). همچنین اگر از میان ادله الزام، مسئله امر به معروف را لحاظ کنیم میدانیم که «احتمال تأثیر» یکی از شرایط وجوب امر به معروف شمرده شده است و این روایت به صراحت در موردی است که چنین شرطی وجود نداشته باشد. برایناساس، باید گفت، همان قسمت از روایت که برای استدلال مورد توجه قرار گرفته (یعنی عبارت اذا نهین لاینتهین)، ناقض استدلال است. عبارت (اذا نهین لاینتهین) خود اشعار بر جواز نهی چنین زنانی دارد، چه آنکه اولاً، ظاهر روایت، مفروض بودن جواز نهی، بلکه متداول و مسلم بودن آن است؛ ثانیاً، در صورتی که نهی جایز نباشد، چگونه میتوان تشخیص داد که شخص بر نهی ترتیب اثر خواهد داد یا خیر؟
۱۶ فروردین
🔶لازمه چنین استدلالی این است که الزام نمودن کسانی که به قانون احترام میگذارند و نهی در مورد آنان کارساز است لازم باشد، اما کسانی که در برابر حکم شرع و قانون سرکشی دارند و حتی با الزام، ملتزم نمیگردند، از طرف حکومت آزاد گذارده شوند. این یعنی حمایت قانونی و حقوقی از قانونشکنان! شکی نیست که چنین چیزی از نظر سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی فاقد وجاهت است.
🔶از مجموعه آنچه در این نوشته مختصر اشاره رفت، معلوم میشود که تکیه کردن بر این روایت برای شکستن پشتوانه استدلالی-فقهی نظام اسلامی در قانونی دانستن و اجرای قانون حجاب، خالی از توجیه فقهی است و افزون بر اینکه روایت مدنظر ناظر به شرایط مسئله نیست، به جهات متعدد دیگری نیز دچار ابهامات و اشکالاتی است که آن را از جایگاه استدلال فقهی پایین میآورد.
◻️پژوهشگاه فقه نظام
🆔@jiiss_ir
۱۶ فروردین
💢 گروه فقه سیاسی دانشگاه باقرالعلوم(ع) برگزار می کند:
🔷 همایش فقه مقاومت؛ غزه در ترازوی فقه
🔸با ارائه حجج اسلام آقایان:
۱) احمد رهدار (دانشگاه باقرالعلوم(ع)).
و دبیر علمی همایش
۲) مهدی درگاهی (دانشگاه ادیان و مذاهب).
۳) ذبیحالله نعیمیان (موسسه فقهی امام رضا(ع)).
۴) محمد قاسمی (مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)).
۵) سید جواد حسینیخواه (مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)).
۶) محمدعلی رنجبر (دانشگاه باقرالعلوم(ع)).
۷) قاسم شباننیا (مؤسسه امام خمینی(ره)).
۸) سید سجاد ایزدهی (پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی)
۹) خلیل عالمی (مجمع جهانی تقریب مذاهب).
۱۰) مجتبی عبد خدایی (دانشگاه علامه طباطبایی).
۱۱) مهدی گرامیپور (دانشگاه قم).
۱۲) سعید صلحمیرزایی (دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری).
۱۳) مجید رجبی (مرکز فقهی ولی امر(ع)).
۱۴) محمد عشایری (جامعه المصطفی العالمیه(ع)).
۱۵) محسن مهاجرنیا (پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر).
۱۶) علی محمدی (اندیشکده معنا ـ فرهنگستان علوم اسلامی).
۱۷) محمد حاج ابوالقاسم دولابی (پژوهشگاه فقه نظام).
۱۸) عبدالله نظرزاده (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی).
📆 سه شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۴
⏱ ساعت ۱۵ الی ۱۹
🏢 دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام، طبقه سوم، سالن شهید بهشتی
#حکمت_برای_زندگی
#دانشگاه_باقرالعلوم
#دانشگاه_پیشران_علوم_انسانی
🆔 @BouNews
◻️پژوهشگاه فقه نظام
🆔@jiiss_ir
۲۶ فروردین