eitaa logo
کانال پشتیبان پژوهشگاه فقه نظام
5 دنبال‌کننده
2 عکس
2 ویدیو
9 فایل
در این کانال، منابع و محتوای پشتیبان کانال اصلی پژوهشگاه فقه نظام بارگزاری می شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
بررسی داللی: در تعبیر حضرت آمده: »بَادِرُوا أَوْلَادَكُمْ بِالْحَدِيثِ قَبْلَ أَنْ يَسْبِقَكُمْ إِلَیْهِمُ الْمُرْجِئَةُ.« حکم در این روایت وجوب است که از ظهور فعل امر "بادروا" در وجوب استفاده می شود، همچنانکه از کلمات عالمه حلیّ در شرح این روایت نیز برمی آید )مجلسی، 1404 :21 ،82 .) مخاطب این روایت نیز با توجه به تعبیر "اوالدکم "، والدین می باشند. متعلّق حکم نیز، مبادرت به تعلیم احادیثی است که باعث حفاظت اوالد در مقابل مرجئه شود؛ و با توجه به اینکه مرجئه، از جهت اعتقادی با شیعه مشکل داشته اند و دچار انحراف اعتقادی بوده اند، لذا روایت، داللت بر امر والدین نسبت به تربیت ایمانی فرزندان دارد.
قابل ذکر است که همین روایت را مرحوم شیخ طوسی از مرحوم کلینی نقل کرده و بجای "اوالدکم"، "احداثکم" آورده شده است: »وَ- عَنْهُ ]محمد بن يعقوب[ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: بَادِرُوا أَحْدَاثَكُمْ بِالْحَدِيثِ قَبْلَ أَنْ تَسْبِقَكُمْ إِلَیْهِمُ الْمُرْجِئَةُ.» (111 ،8 :1407 ،طوسي) که ظاهر این روایت نیز همانند ظهور روایت کلینی است، آنچنانکه شیخ حرّ عاملی در وسایل الشیعة این روایت را ذیل عنوان "بَابُ اسْتِحْبَابِ تَعْلِیمِ الْأَوْلَادِ فِي صِغَرِهِمُ الْحَدِيثَ قَبْلَ أَنْ يَنْظُرُوا فِي عُلُومِ الْعَامَّة" قرار داده است )شیخ . )476 ،21 :1409 ،عاملیّ ح
حدیث دوم: حدیث اربعمائه »حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى بْنِ عُبَیْدٍ الْیَقْطِینِيُّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْیَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي بَصِیرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع عَلَّمَ أَصْحَابَهُ فِي مَجْلِسٍ وَاحِدٍ أَرْبَعَمِائَةِ بَابٍ مِمَّا يُصْلِحُ لِلْمُسْلِمِ فِي دِينِهِ وَ دُنْیَاهُ قَالَ ع.... عَلِّمُوا صِبْیَانَكُمْ مَا يَنْفَعُهُمُ اللَّهُ بِهِ لَا تَغْلِبُ عَلَیْهِمُ الْمُرْجِئَةُ بِرَأْيِهَا.« )ابن بابويه، 1362
بررسی سندی: این روایت در دو منبع تحف العقول و خصال، آمده است که در اولی بدون سند ذکر شده است و در دومی نیز به سند فوق آمده است. نقطه ی قابل بررسی در این سند، شخص القاسم بن یحیی است که در نزد نجاشی )نجاشی، 1407 :316 )و شیخ طوسی (طوسی، 1420 ،371 )مجهول است، و ابن غضائری )ابن غضائری، 1422 :86 )و عالمه حلی (حلی، 1381 :248 ) او را ضعیف دانسته اند؛ و همچنین الحسن بن راشد که در کتاب نجاشی و رجال کشی و خالصه ی عالمّه نامی از ایشان برده نشده است و در کتاب فهرست )طوسی، 1420 :137 )و رجال شیخ طوسی (طوسی، 1427 :181و334 )و همچنین رجال برقی (برقی، 1342 :26و 48 )به وثاقت ایشان اشاره ای نشده است. ابن غضائری نیز ایشان را ضعیف دانسته است (ابن غضائری، 1422 :49 . ) در تصحیح سند این روایت اینکه مرحوم صدوق در باب الزیارات، زیارتی را برای امام حسین علیه السلام نقل کرده که در آن قاسم بن حسن و جدّ ایشان حسن بن راشد است. سپس ایشان می فرمایند که این سند، اصح زیاراتی است که در نزد من موجود است )ابن بابویه، 1413 :2 ،598 .) و با توجه به اینکه مرحوم صدوق دسترسی به منابع داشته اند، این روایت را اصحّ روایات می دانند و هنگامی که امر دایر شود بین اینکه وجه تشخیص اصحّ بودن این روایت از طریق حسّ بوده است یا حدس، با توجه به اینکه در نزد ایشان کتب حدیثی و رجالی ای حاضر بوده است که در عصر ما مفقود می باشند، در نتیجه حکم بر حسّی بودن شهادت ایشان می شود. شاهد بر این مدعا نیز این است که محقق بحرانی، در کتاب الحدائق الناظره، روایت اربعمئه را ذکر کرده و آنرا معتبره می دانند (بحرانی، 1405 :8 ،304 .) و نکته ی دیگر اینکه شهادت صدوق در تعارض با کالم منقول از کتاب ابن غضائری نیز قرار نمی گیرد؛ زیرا انتساب کتاب موجود به ابن غضائری ثابت نیست (خویی، 1390 :14 ،65.)
همانطور که مشخص است: تعیین نوع حکم: نوع تکلیف، وجوبی است؛ بدلیل ظهور هیئت امر "علّموا " در وجوب. تعیین مکلّف: مخاطب حکم با توجه به استعمال "صبیان" و اینکه معموال والدین صبی هستند که متکفّل تربیت کودک می باشند، لذا عرفاً والدین، خود را مخاطب این حدیث می بینند. تعیین متعلق حکم )مکلّف به(:برای اینکه اصل چیستی تکلیف و حوزه ی آن روشن گردد ذکر دو نکته ضروری است: نکته اول: روایت ناظر به ساحت تریبت ایمانی متعلّق حکم، تعلیم اموری است که فرزندان را در مقابل مرجئه مقاوم کند؛ و شبهات مرجئه از نوع اعتقادی بوده است. نکته دوم: مراد از صبیّ و تعیین حوزه ی تربیت ایمانی برآمده از این روایت برای اینکه مشخص گردد که دایره ی تربیت ایمانی برآمده از این روایت چه مقدار است و شامل چه فرزندانی با چه رده ی سنی می شود، الزم است که به معنای صبیّ پرداخته شود. کلمه ی صبیّ در زبان عربی به معانی مختلفی آمده است، از جمله اینکه: شخصی که بدنیا می آید تا زمانیکه از شیر گرفته شود )فیروزآبادی، 1415 :4 ،391 )؛ غالم )جوهری، 1376 :6 ،2398 ) غالم نیز به معنای نوجوان یا حتی به دوران تولد تا جوانی را نیز می گویند )ابن منظور، 1414 :12 ،440)؛ صغر سنّ )کم سن و سال، نوباوه( )فارس، 1404 :3 ،331)؛ کسی که به سن بلوغ نرسیده است )راغب اصفهانی، 1412 :475 .) بنابراین می توان گفت صبیّ، تمام مراحل از نوزادی تا قبل از بلوغ را شامل می شود. همچنانکه در اصطالح فقها نیز صبیّ به کسی گفته می شود که به سن بلوغ نرسیده باشد )ابوجیب، 1408 :207 . ) با توجه به مطالب فوق، مشخص می گردد که این روایت از جهت سندی، صحیح می باشد و داللت ش بر وجوب تربیت ایمانی فرزندان قبل از بلوغ، بر والدین، تمام می باشد.
البته با توجه به اینکه امر به تعلیم احادیث توسط ائمه علیهم السالم جهت مبارزه با عقاید مرجئه بوده اند که منکر اعتقادات واجب شیعی بوده اند، لذا نمی توان وجوب وظیفه مندی برآمده از این روایات را، بر حوزه ی عقاید مستحبی تسرّی داد
.1 .روایت آموزش ال اله الّا الله از ادله ای که برای اثبات وظیفه ی الزامی والدین در تربیت ایمانی بر آن تمسک شده است، روایتی است که به والدین دستور می دهد که در کودکی الفاظ "ال اله الّا الل " و "محمد رسول الل " را به فرزندان خود بیاموزند .)42 :1395 ،اعرافی) این روایت عبارت است از: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِیلَوَيْهِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْیَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْیَى بْنِ عِمْرَانَ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْبَغْدَادِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنْ بُنْدَارَ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ فَضَالَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ أَوْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِذَا بَلَغَ الْغُلَامُ ثَلَاثَ سِنِینَ يُقَالُ لَهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ ثَلَاثُ سِنِینَ وَ سَبْعَةُ أَشْهُرٍ وَ عِشْرُونَ يَوْماً فَیُقَالُ لَهُ قُلْ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ أَرْبَعُ سِنِینَ ثُمَّ يُقَالُ لَهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ قُلْ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه... )ابن بابويه، 1376 :391 .) البته این روایت در من الیحضرالفقیه نیز با سند دیگری آمده است: وَ رَوَى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ فَضَالَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ وَ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ... )ابن بابويه، 1413 :1 ،281
بررسی سندی: سند این روایت بدلیل مجهول بودن علی بن معبد، بندار بن حماد و عبداهلل بن فضاله که در طریق هردو روایت می باشند، ضعیف است، همچنین است علی بن الحسین السعدآبادی که در سند من الیحضر می باشد؛ هرچند که ظاهراً محقق خویی قایل به اعتماد بر روایات ایشان شده است )خویی، 1390 :16 ،161و266 .) در هر صورت بعد از بررسی دو سند مشخص گردید که سند روایت ضعیف است.
بررسی داللی: فراز مورد نظر در این روایت "إِذَا بَلَغَ الْغُلَامُ ثَلَاثَ سِنِینَ يُقَالُ لَهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ" است که تعبیر "یقال له" اخبار در مقام انشاء بوده و بر وجوب آموزش کلمه ی توحید به کودکان توسط والدین از سن سه سالگی دلالت دارد )اعرافی، 1395 :45 .) نتیجه گیری: هرچند که دلالت روایت فوق بر وجوب تمام است، ولی از آنجا که دچار ضعف سندی است لذا تنها کارکرد تأییدی بر وجوب تربیت ایمانی فرزندان بر والدین را داشته و می تواند در نهایت از باب انباشت مؤیدها راه گشا باشد و وجوب تربیت ایمانی، اثبات نمی شود )موسوی، 1392 :62 .
البته روایات دیگری نیز در این باب از اهل سنت وارد شده است که همگی دچار ضعف سند بوده و از باب تتمیم بحث و کثرت مؤیدات ذکر می گردند: عنه ]رسول الله[ صلى الله علیه و آله عن طریق أهل السنّة قال: »افتحوا علي صبیانكم أوّل كلمة ال إله إلّا اللّه، و لقّنوهم عند الموت ال إله إلّا اللّه« )متقي، 1419 :16 ،441 .) و يؤيّده قوله صلى الل علیه و آله: »من ربّى صغیراً حتّى يقول ال إله إلّا اللّه لم يحاسبه اللّه« )الطبراني، 1415 :5 ،130 ) و همچنین از رسول الل صلي الل علیه و آله: إذا أفصَحَ أوالدُكُم فَعَلِّموهُم »ال إلهَ إالَّ اللّه ُ«، ثُمَّ ال تُبالوا مَتى ماتوا، وَإذا اثَّغَروا فَمُروهُم بِالصَّالةِ )متقي، 16:1416 ،440 .) همانطور که دیده می شود روایت اول و سوم از باب ظهور امر در وجوب، بطور مستقیم بر وجوب آموزش کلمه ی توحید داللت دارد و روایت دوم نیز به نوعی ترغیب این مسأله بشمار می آید )اعرافی، 1395 :45
روایات وظیفه مندی والدین نسبت به تعلیم قرآن به فرزندان روایاتی وجود دارد که امر به تعلیم قرآن به فرزندان می نماید؛ از جمله ی این روایات، می توان به موارد زیر اشاره نمود:
روایت اول: »وَ بِإِسْنَادِهِ ]عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ يَسَار[ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ يَأْتِي يَوْمَ الْقِیَامَةِ صَاحِبَهُ فِي صُورَةِ شَابٍّ جَمِیلٍ شَاحِبِ اللَّوْنِ فَیَقُولُ لَهُ الْقُرْآنُ أَنَا الَّذِي كُنْتُ أَسْهَرْتُ لَیْلَكَ وَ أَظْمَأْتُ هَوَاجِرَكَ وَ أَجْفَفْتُ رِيقَكَ وَ أَسَلْتُ دَمْعَتَكَ أَئُولُ مَعَكَ حَیْثُمَا أُلْتَ وَ كُلُّ تَاجِرٍ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَتِهِ وَ أَنَا الْیَوْمَ لَكَ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِّ تَاجِرٍ وَ سَیَأْتِیكَ كَرَامَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَبْشِرْ فَیُؤْتَى بِتَاجٍ فَیُوضَعُ عَلَى رَأْسِهِ وَ يُعْطَى الْأَمَانَ بِیَمِینِهِ وَ الْخُلْدَ فِي الْجِنَانِ بِیَسَارِهِ وَ يُكْسَى حُلَّتَیْنِ ثُمَّ يُقَالُ لَهُ اقْرَأْ وَ ارْقَهْ فَكُلَّمَا قَرَأَ آيَةً صَعِدَ دَرَجَةً وَ يُكْسَى أَبَوَاهُ حُلَّتَیْنِ إِنْ كَانَا مُؤْمِنَیْنِ ثُمَّ يُقَالُ لَهُمَا هَذَا لِمَا عَلَّمْتُمَاهُ الْقُرْآنَ.« )كلیني، 1407 :2 ،603
در این روایت تصریح شده است که به بعضی والدین دو جامه ی بهشتی پوشانده می شود و دلیل این امر نیز این است که به فرزند خود قرآن آموخته اند.
ز جهت سندی، تنها نکته ی آن سهل بن زیاد است که بنا بر تحقیق، ایشان ثقه می باشند؛ در نتیجه سند این روایت صحیح می باشد.
روایت دوم: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ شَرِيفِ بْنِ سَابِقٍ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ أَبِي قُرَّةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ قَبَّلَ وَلَدَهُ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَسَنَةً وَ مَنْ فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَنْ عَلَّمَهُ الْقُرْآنَ دُعِيَ بِالْأَبَوَيْنِ فَیُكْسَیَانِ حُلَّتَیْنِ يُضِيءُ مِنْ نُورِهِمَا وُجُوهُ أَهْلِ الْجَنَّةِ. )كلیني، 1407 :6 ،49 )
در این روایت به والدینی که به فرزندان خود قرآن آموزش دهند، لباس بهشتی وعده داده شده است.
سند این روایت بدلیل "شَرِیفِ بْنِ سَابِقٍ" و همچنین "الْفَضْلِ بْنِ أَبِی قُرَّةَ" ضعیف می باشد.
روایت سوم: الْفَضْلُ بْنُ الْحَسَنِ الطَّبْرِسِيُّ فِي مَجْمَعِ الْبَیَانِ عَنْ مُعَاذٍ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ مَا مِنْ رَجُلٍ عَلَّمَ وَلَدَهُ الْقُرْآنَ- إِلَّا تَوَّجَ اللَّهُ أَبَوَيْهِ يَوْمَ الْقِیَامَةِ تَاجَ الْمُلْكِ وَ كُسِیَا حُلَّتَیْنِ لَمْ يَرَ النَّاسُ مِثْلَهُمَا.« )شیخ حر عاملي، 1409 :6 ،168 )
طبق این روایت نتیجه ی تعلیم قرآن به فرزندان این است که تاج پادشاهی بر سر والدین گذاشته می شود و لباسهای بهشتی پوشانده می شوند. همچنانکه معلوم است، این روایت مرسله است.
روایت چهارم: 4613 -مُحَمَّدُ بْنُ شَهْرَآشُوبَ فِي الْمَنَاقِبِ، مُرْسَلًا: أَنَّ عَبْدَ الرَّحْمَنِ السُّلَمِيَّ عَلَّمَ وَلَدَ الْحُسَیْنِ ع الْحَمْدَ فَلَمَّا قَرَأَهَا عَلَى أَبِیهِ أَعْطَاهُ أَلْفَ دِينَارٍ وَ أَلْفَ حُلَّةٍ وَ حَشَا فَاهُ دُرّاً فَقِیلَ لَهُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ ع وَ أَيْنَ يَقَعُ هَذَا مِنْ عَطَائِهِ يَعْنِي تَعْلِیمَه. )247 ،4 :1408 ،نوري)
طبق این روایت امام حسین علیه السالم، در قبال تعلیم سوره ی حمد به فرزندشان، به استاد قرآن فرزندشان، هزار دینار اعطاء کردند و دهان او را از سکه پر کردند. این روایت از جهت سندی، مرسله است.
حال با تمسک به این روایات دو تقریر در باب وظیفه مندی والدین در قبال تربیت ایمانی فرزندان بیان شده است: تقریر اول: اولویت یا مقدمیت تربیت ایمانی فرزندان بر تعلیم قرآن و حدیث در شماری از روایات، وظیفه ی آموزش قرآن به فرزندان بر عهده ی والدین نهاده است که به طریق اولویت، تکلیف تربیت ایمانی فرزندان را بر والدین اثبات می نماید )اعرافی، 1395 :46 . ) ولی در بررسی داللت این روایات بر مدّعا باید گفت که همچنانکه گذشت غیر از روایت اول، سه روایت دیگر دچار ضعف سندی هستند و از جهت داللی نیز این روایات تنها اشاره به اجر واالی اخروی و دنیوی والدین نسبت به تعلیم قرآن به فرزندان دارد که ظهوری بر وجوب تعلیم قرآن فرزندان بر والدین ندارد، بلکه نهایت داللت بر استحباب مؤکد این امر دارد. در نتیجه نمی توان به این روایات جهت استدالل بر وجوب تربیت ایمانی فرزندان بر والدین از طریق مقدمیت یا اولویت نسبت به وجوب تربیت تعلیم قرآن استفاده نمود؛ هرچند که می توان بر استحباب تربیت ایمانی فرزندان توسط والدین از جهت اولویت یا مقدمیّت آن بر تعلیم قرآن حکم نمود. تقریر دوم: تحقق تربیت ایمانی، علت دستورات به وظیفه مندی والدین نسبت به تعلیم قرآن به فرزندان برخی از فقها )شیرازی، 1429 :3 ،447 )با تمسک به روایات وظیفه مندی والدین نسبت به تعلیم قرآن به فرزندان، اینگونه تقریر نموده اند که: مقدمه اول: تعلیم قرآن به دو گونه موجب تربیت ایمانی می گردد: اول اینکه با توجه به اینکه قرآن دارای معارف مختلف اعتقادی، اخالقی، احکام است، یک نحوه ی تربیت ایمانی فرزندان توسط قرآن، از طریق تعلیم همین معارف ایمانی و اعتقادی ای است که در قرآن وجود دارد. دوم آنکه قرآن گاهی عقل را مورد خطاب قرار می دهد و گاهی قلب و احساس را. و آنجایی که قلب و احساس را مورد توجه قرار می دهد، مستقیما موجب تقویت ایمان فرد می گردند؛ همچنانکه از رسول اهلل صلی الله علیه و آله روایت است که: 20 ]الزمخشري )ربیع الابرار([: وَ عَنْ أَنَسٍ، قَالَ: قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ )صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ(: »يَا بُنَيَّ، لَا تَغْفُلْ عَنْ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ- إِذَا أَصْبَحْتَ، وَ إِذَا أَمْسَیْتَ - فَإِنَّ الْقُرْآنَ يُحْیِي الْقَلْبَ الْمَیِّتَ، وَ يَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ« )بحراني، 1415 : .)19 ،1 مقدمه دوم: روایاتی دالّ بر وجوب تعلیم قرآن توسط والدین بر فرزندان وارد شده است. مقدمه سوم: علت وجوب وظیفه مندی والدین نسبت به تعلیم قرآن، تحقّق تربیت ایمانی حاصل از این تعلیم است. نتیجه: تربیت ایمانی والدین بر فرزندان واجب است. در نقد این استدلال همانطور که در تقریب اول ذکر شد از آنجا که این روایات دچار ضعف سندی و در بعضی موارد دچار ضعف دلالی می باشند، لذا در نهایت می توان حکم به استحباب تعلیم قرآن بر فرزندان داد نه بیشتر.
2 .سیره ی انبیاء و ائمه علیهم السالم در تربیت ایمانی فرزندا ن سیره ی انبیاء و ائمه علیهم السالم، یکی از ادله ی دیگری است که برای اثبات سنگینی مسؤولیت تربیت ایمانی بر والدین می توان آورد، ولی بدلیلی که خواهد آمد این دلیل نمی تواند وجوب تربیت ایمانی را اثبات نماید بلکه تنها در نهایت می تواند مستحب بودن تربیت ایمانی فرزندان توسط والدین را اثبات نماید )اعرافی، 1395 :46
الف. سیره ی انبیاء صلوات اهلل علیهم از جمله ی سیره ی انبیاء می توان به موارد زیر اشاره نمود: وَ إِذْ قَالَ لُقْمَانُ الِبْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يَابُنَ يَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیم)لقمان/ 13 ) يَابُنَيَّ إِنَّهَا إِن تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُن فىِ صَخْرَةٍ أَوْ فىِ السَّمَاوَاتِ أَوْ فىِ الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیر)لقمان/16 ) يَابُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَوةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ اصْبِرْ عَلىَ مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُور)لقمان/17 ) وَ هِىَ تَجرِى بِهِمْ فىِ مَوْجٍ كاَلْجِبَالِ وَ نَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَ كَانَ فىِ مَعْزِلٍ يَبُنىَّ اِرْكَب مَّعَنَا وَ لَا تَكُن مَّعَ الْكَافِرِينَ )هود/42 ) وَ وَصَّى بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَ يَعْقُوبُ يَابَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنتُم مُّسْلِمُونَ * أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُإِذْ قَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِى قَالُواْ نَعْبُدُ إِلَاهَكَ وَ إِلَاهَ ءَابَائكَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ إِلَاهًا وَاحِدًا وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ)بقره/133،132 ) همانطور که مشخص است در همگی این آیات، سفارش به اموری است که از مصادیق امور ایمانی و اعتقادی می باشند. در وزان این آیات روایاتی هم در مورد سیرة انبیاء مطرح شده است. در حدیث بلندی که شیخ مفید از اوزارعی نقل می کنند، حضرت لقمان در خالل سفارشاتی به فرزندش می فرمایند: »عَنِ الْأَوْزَاعِيِ أَنَّ لُقْمَانَ الْحَكِیمَ رَحِمَهُ اللَّهُ لَمَّا خَرَجَ مِنْ بِلَادِهِ نَزَلَ بِقَرْيَةٍ بِالْمَوْصِلِ يُقَالُ لَهَا كُومَلِیسُ قَالَ فَلَمَّا ضَاقَ بِهَا ذَرْعُهُ وَ اشْتَدَّ بِهَا غَمُّهُ وَ لَمْ يَكُنْ بِهَا أَحَدٌ يُعِینُهُ عَلَى أَمْرِهِ أَغْلَقَ الْبَابَ وَ أَدْخَلَ ابْنَهُ يَعِظُهُ فَقَال ُ فَقَالَ يَا بُنَيَّ إِنَّ الدُّنْیَا بَحْرٌ عَمِیقٌ هَلَكَ فِیهَا بَشَرٌ كَثِیرٌ تَزَوَّدْ مِنْ عَمَلِهَا وَ اتَّخِذْ سَفِینَةً حَشْوُهَا تَقْوَى اللَّهِ ثُمَّ ارْكَبْ لُجَجَ الْفُلْكِ تَنْجُو وَ إِنِّي لَخَائِفٌ أَنْ لَا تَنْجُوَ يَا بُنَيَّ السَّفِینَةُ إِيمَانٌ وَ شِرَاعُهَا التَّوَكُّلُ وَ سُكَّانُهَا الصَّبْر.... َ يَا بُنَيَّ أَقِلَّ الْكَلَامَ وَ اذْكُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كُلِّ مَكَانٍ فَإِنَّهُ قَدْ أَنْذَرَكَ وَ حَذَّرَكَ وَ بَصَّرَكَ وَ عَلَّمَك.... َ يَا بُنَيَّ اجْعَلِ الدُّنْیَا سِجْنَكَ فَتَكُونَ الْآخِرَةُ جَنَّتَك يَا بُنَيَّ مَنْ ذَا الَّذِي عَبَدَ اللَّهَ فَخَذَلَهُ وَ مَنْ ذَا الَّذِي ابْتَغَاهُ فَلَمْ يَجِدْهُ يَا بُنَيَّ وَ مَنْ ذَا الَّذِي ذَكَرَهُ فَلَمْ يَذْكُرْهُ وَ مَنْ ذَا الَّذِي تَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ فَوَكَلَهُ إِلَى غَیْرِهِ وَ مَنْ ذَا الَّذِي تَضَرَّعَ إِلَیْهِ جَلَّ ذِكْرُهُ فَلَمْ يَرْحَمْه .... يَا بُنَيَّ خَفِ اللَّهَ مَخَافَةً لَا تَیْأَسُ مِنْ رَحْمَتِه...« )مفید، 1413 :336 ) همچنین در روایتی دیگر: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِی رَةِ أَوْ أَبِیهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا كَانَ فِي وَصِیَّةِ لُقْمَانَ قَالَ كَانَ فِیهَا الْأَعَاجِیبُ وَ كَانَ أَعْجَبَ مَا كَانَ فِیهَا أَنْ قَالَ لِابْنِهِ خَفِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خِیفَةً لَوْ جِئْتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَیْنِ لَعَذَّبَكَ وَ ارْجُ اللَّهَ رَجَاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ الثَّقَلَیْنِ لَرَحِمَكَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع كَانَ أَبِي يَقُولُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلَّا ]وَ[ فِي قَلْبِهِ نُورَانِ نُورُ خِیفَةٍ وَ نُورُ رَجَاءٍ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا وَ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا. )كلیني، 1407 :2 ،67
ب. سیره معصومین علیهم السلام: و اما روایاتی که دالّ بر سیره ی تربیتی ایمانی ائمه علیهم السالم دارد، می توان به موارد زیر اشاره نمود