﷽ #معارف_نماز
💠 یه توبه و نمـاز واقعی
👌(تاثیر اخلاق زیبا در دعوت دیگران به نماز)
🔹 هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود.
یک روز داشـت می رفـت سمـت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ستاد جنگهای نامنظم داره تعقیبش می کنه.
🔸 #شهید_چمران از ماشیـن پیاده شد و دست اونو گرفت و گفـت: ”فکر کردی خیلی مردی.
🔹رضا گفت : بروبچه ها که اینجور میگن.
🔸چمران بهش گفت : اگه مردی بیا بریم جبهه.
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه.
🔹 مدتی بعد….
شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد.
چند لحظه بعد با دستبند، رضارو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه.
رضا شروع کرد به فحش دادن. (فحشای رکیک!) اما چمران مشغول نوشتن بود.
🔸 وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد: آهای کچل با تو ام.
کدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: بله عزیزم چی شده عزیزم چیه؟ آقا رضا چه اتفاقی افتاده.
🔹 رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد.
🔸چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.
چمران و آقا رضا تنها تو سنگر.
🔹 رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟ کِشیده ای؟ چیزی.
🔸شهید چمران: چرا؟
🔹رضـا: مـن یه عمر به هرکی بدی کردم بهم بدی کرده.
تا حالا نـشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه.
🔸 شهید چمـران: اشتباه فکر می کنی یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه بلکه با خوبی بهم جواب میده هِی آبـرو بهم میده.
تو هم یکـیو داشتی که هِی بهش بدی می کردی ولی اون بهت خوبی می کرده.
🔸 منم با خـودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم
🔹رضا جا خورد! رفت و تو سنگر نشست.
آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی رفت، زار زار گریه می کرد.
🔹 تو گریه هاش می گفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده اذان شد.
🔸 رضا اولین #نماز عمرش بود. رفت #وضو گرفت سر نماز، موقـع #قنوت صدای گـریش بلند شد.
🔹 وسط نماز، صدای سوت خمـپاره اومد. پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد.
رضارو خدا واسـه خودش جدا کرد (فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش)
📚 کتاب مکتب سلیمانی ، صفحه ۲۰۱ ، به نقل از حجت الاسلام و المسلمین داستانپور
----------------------------------------
🔹اداره تبلیغات اسلامی شهرستان جیرفت
🔹ستاد اقامه نماز شهرستان جیرفت
هدایت شده از KHAMENEI.IR
💗 خاطره رهبر انقلاب از اولین حضور در جبهه، لباس نظامی و رسته روی یقه آن
✏️ [وقتی به اهواز رسیدیم] من به #شهید_چمران گفتم: «چطور است من هم لباس بپوشم بیایم؟» گفت: «خوب است. بد نیست.» گفتم: «پس یک دست لباس هم به من بدهید.» یکدست لباس سربازی آوردند، پوشیدم که البته لباس خیلی گشادی بود! بنده حالا هم لاغرم؛ اما آنوقت لاغرتر هم بودم. خیلی به تن من نمیخورد.
✏️ چند روزی که گذشت، یکدست لباس درجه داری برایم آوردند که اتّفاقاً علامت رسته زرهی هم روی آن بود. رستههای دیگر، بعد از اینکه چند ماه آنجا ماندم و با من مأنوس شده بودند، گله میکردند که چرا لباس شما رستهی توپخانه نیست؟ چرا رستهی پیاده نیست؟ زرهی چه خصوصیتی دارد؟ لذا آن علامت رستهی زرهی را کندم که این امتیازی برای آنها نباشد. ۷۲/۶/۱۱
💻 Farsi.Khamenei.ir