فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #موشن_گرافی
3⃣ #قسمت_سوم
❇️ چرا باید جلسه خانگی قرآن برگزار کنیم؟
#ستارههای_زمین
#جلسات_خانگی_قرآن
📖 به جلسات خانگی قرآن کریم آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/2836070896C1704c34fac
49.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ چطوری جلسۀ خانگی قرآن برگزار کنم؟
📽 جـشـنـواره سـتـاره سـاز
#قسمت_سوم
🏷 قسمت اول
🏷 قسمت دوم
#کلیپ_آموزشی
#ستاره_ساز
#جلسات_خانگی_قرآن
📖 به جلسات خانگی قرآن کریم آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/2836070896C1704c34fac
#مسابقه_قصه_و_آیه📝💠
#قسمت_سوم
🏘️🏡 روستایی کوچک، محصور در میان کوههایی خشمگین، سالها بود که زیر باران سنگینی از اختلاف و نفرت میلرزید. مردمانش، که روزگاری مثل رشتههای تسبیح به هم پیوسته بودند، اکنون همچون مهرههای پراکنده، هر یک در گوشهای از تاریکیِ دلِ خود غرق شده بودند.
🍂🥀 چشمهها خشک شده بودند، زمینها ترک خورده بود، و ردپای گرگها هر شب به خانهها نزدیکتر میشد. مردم میگفتند: «تقدیرمان این است!»
آنها از هم دور شده بودند، هیچکس از حال دیگری خبر نداشت و همه در پی گذراندن روزگار خویش بودند و کسی به دیگری رحم نمیکرد
🌩️❄️ تا اینکه شبی، شخصی در میان کوه، گم شد. برفِ سهمگین راه بازگشت را بست و او، در دل غاری تاریک، تنها با صدای نفسهایش مانده بود. ناگهان چشمش به جوانهی سبزی افتاد که از میان سنگلاخ سرد سر برآورده بود. جوانهای که انگار با تمام وجود فریاد میزد: «زندهام… حتی اینجا… حتی در تاریکی!» او، برای اولین بار پس از سالها، گریست. اشکهایش بر برگِ جوانه چکید، گویی با زمین سخن میگفت: «من مانعِ زندگی بودم…»
✨☀️ صبحگاه، وقتی روستاییان او را نیمه یخ زده یافتند، دستانش را محکم به گلدانی چسبانده بود که جوانهی سبز در آن جان گرفته بود. از آن روز، او دیگر آن مردِ خاموش نبود. سنگینیِ خشم را از دوشِ دهکده برداشت: خودش نخستین کسی بود که دیوارِ خانهی همسایهی قدیمی را بازسازی کرد، اول کسی بود که در نمازجماعت پیشقدم شد، و اول کسی بود که به جای نفرین سرد، برای باران دعا کرد.
🌧️ و باران آمد…
مردم، کمکم، همچون برگهای ریخته در آب، به سوی هم جاری شدند. چشمهها دوباره زمزمه کردند، زمینِ ترکخورده پذیرای دانهها شد، و روزی، ابری از بالای کوهها آمد، بارانی که نه سیلآسا، بلکه آرام و نوازشگر بارید.
🌟🌳 او اکنون کنار همان جوانهی کوچک — که اکنون درختی تناور شده — مینشیند و به روستاییان میگوید: «خداوند قلمِ تغییر را به دست خودمان داده… حتی یک گام کوچک، کافیست تا کوههای تقدیر را جابهجا کند.»
و آسمان، هر سپیدهدم، با رنگِ طلاییاش تأیید میکند: هر تحولی، از یک "خواستنِ" انسانی آغاز میشود…
#ستاره_بشیم
#ستارههای_زمین
📖 به جلسات خانگی قرآن کریم آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/2836070896C1704c34fac