eitaa logo
جملات طلایی علماء وشهدا
18.7هزار دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
12.8هزار ویدیو
53 فایل
بزرگی می‌فرمود: 《اگر خواهی شوی با خبر بزن بر هوای نفس تبر》 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات جهت سلامتی امام زمان علیه السلام بلامانع استفاده از نام کانال اشکال داره کپی بنر و ریپ کانال ممنوع مدیر کانال جهت تبادل و تبلیغ @shahiid61
مشاهده در ایتا
دانلود
💠معرفی🌷🌷🌷 : سید عباس : اصفهان : ۱۳۳۳/۱/۲۲ : مهندسی عمران : قرارگاه مهندسی رزمی صراط المستقیم : فرمانده قرارگاه : جزیزه مجنون :۱۳۶۵/۱۱/۱۸ : کربلای ۵ : گلستان شهدای اصفهان – قطعه حمزه – ردیف ۲ – شماره ۱ 💠برخی از خصوصیات اخلاقی :💠 🍃خود را همیشه در محضر خدا قرار می داد 🍃وقت شناس ، منظم و احترام به دیگران 🍃صبر و سعه ی صدر در کلیه امور 🍃دائم الوضو بودن 🍃دوری از غیبت 🍃شجاع و دلیر پس از پیروزی انقلاب اسلامی طی حکمی مامور تشکیل کمیته انقلاب اسلامی در شهرستان شهرضا شد. علاوه بر این ، کمیته شهرستان سمیرم را نیز راه اندازی کرد. با توجه به حضور خوانین و مساله سازی آن ها در منطقه ، با همکاری روحانیون در منطقه و نیروهای حزب الله سپاه را در این دو شهر تشکیل داد و تا مدتها فرماندهی سپاه شهرهای یاد شده را به عهده داشت. مدتی بعد به عنوان مسئول مهندسی وزارت سپاه در استان اصفهان انتخاب شد. او در مواقع عملیات نیز عموما در جبهه حضور می یافت. قرارگاه صراط المستقیم تمام پروژه های مهندسی وزارت خانه های مختلف را زیر پوشش خود قرار داد و علاوه بر پشتیبانی آن ها نسبت به حسن اجرای پروژه ها های فوق نیز نظارت فنی می کرد. « نظیر نظارت بر تاسیس بیمارستان های فاطمه الزهرا (س) در منطقه چوبیده ، بیمارستان امام علی (ع) آبادان ، بیمارستان امام حسین (ع) و چندین بیمارستان دیگر و نیز نظارت بر حسن اجرای جاده های مهم مواصلاتی مانند امام صادق (ع) @jomalat_talaei_olama_shohada
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 : «و فدیناه بذبح العظیم» او را به قربانی بزرگی بازخردییم. سوره مبارکه اینجانب « » فرزند در سلامت کامل روانی و جسمی و در کامل می‌دهم و به یگانگی و می‌دهم به دین مبین و و خاتم الانبیاء. (ص) و حیدر کرار ابن ابی طالب (ع) و فرزند ایشان که آخرینشان (عج) برپاکننده عدل علوی در جهان و منتقم خون مادر سادات خانوم الزهرا (س) می‌باشد (الهم عجل لولیک الفرج) با سلام بر همه دوستان، آشنایان و اقوام و... این حقیر از همه شما عزیزان تقاضای حلالیت دارم و تشکر می‌کنم از پدر و مادر عزیزتر از جانم که تمام تلاش خود برای نشان دادن راه سعادت به فرزندشان انجام دادند و این حقیر حتی نتوانستم قدر کوچکی از این فداکاری‌ها را پاسخ دهم از این دو بزرگوار حلالیت می‌خواهم و از صمیم قلب نیازمند دعایشان هستم؛ و تشکر می‌کنم از برادر عزیزم و امیدوارم که و را سرلوحه خود قرار دهی و همچنین خواهر عزیزم و حامی همیشگی من که نهایت لطف را بر من داشته است و من فقط با بدی پاسخش را دادم امیدوارم هم اکنون نیز دعایت را برای برادرت دریغ نکنی و همیشه به یادش و زینب گونه پایداری کنی. از همه دوستان دانشگاه و مسجد و استادان و مربیانم و ... درخواست حلالیت دارم و از شما دوستان می‌خواهم این حقیر را از دعای خیرتان محروم نفرمایید و اگر کوتاهی کردم در حق شما عزیزان به بزرگواری خود عفو کنید و از حقی که بر گردنم دارید درگذرید. براساس آیه مبارکه ۱۵۶ سوره «الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا الله و انا الیه راجعون» آن‌ها که هرگاه مصیبتی به آن‌ها رسد صبوری کنند و گویند ما از آن خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم. را سرلوحه خود قرار دهید و مطمئن باشد که هر کسی از این دنیا خواهد رفت و تنها کسی که باقی می‌ماند متعال است اگر دلتان گرفت یاد کنید و مطمئن باشید غم شما از غم ام خانوم زینب کبری (س) کوچک قرار است روضه ابا عبدلله و خانوم زینب کبری فراموش نشود و حقیقتا مطمئن باشید که تنها با یاد که دل‌ها آرام می‌گیرد.🌹🌹 (ع): «إن کان دین محمّد لم‌یستقم الاّ بقتلی فیاسیوف خذینی» اگر محمد تداوم نمی‌یابد مگر با کشته شدن من، پس ای شمشیر‌ها مرا در بر گیرید. بال هایم هوس با تو پریدن دارد. بوسه بر خاک قدم‌های تو چیدن دارد. من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست. و از آن روز سرم میل بریدن دارد. غالبا آن گذری که خطرش بیشتر است می‌شود قسمت آنکه جگرش بیشتر است قیمت عبد به افتادن در سجادست. سنگ فرشی حرم دوست زرش بیشتر است. خانه‌ای است در این جا که کریم از همه، سر این کوچه اگر رهگذرش بیشتر است. دل ما سوخت در این راه، ولی ارزش داشت. هر که اینگونه نباشد ضررش بیشتر است. بی سبب نیست که آواره هر دشت شدیم. هر که عاشق شود اصلا سفرش بیشتر است. هر گدایی برسد لطف که دارد، اما به گدایان برادر نظرش بیشتر است. ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺧﺪﯾﺠﻪ ﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﻣﺎ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﺩﺭ ﺟﻤﺎﻟﺶ ﻛﻪ ﺟﻼ‌ﻝ ﭘﺪﺭﺵ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺳت. وسعت روح بدن را به فنا می‌گیرد غیر زینب چه کسی درد سرش بیشتر است. و من الله توفیق محمد رضا دهقان امیری ۹۴/۶/۱۴ 🌹 ✨❤🌹 @jomalat_talaei_olama_shohada
🍃چکیده بیوگرافی🍃 : : ولی‌الله چراغچی مسجدی : ۱ شهریور ۱۳۳۷ : مشهد : ۲۴ اسفندماه سال ۱۳۶۳ : ۱۸ فروردین ۱۳۶۳ : گلزار شهدای بهشت رضا (علیه‌السلام) مشهد 💠زندگینامه 🌷💠 ولی الله چراغچی در تاریخ ۱ شهریور ۱۳۳۷ در مشهد به دنیا آمد. به مدت ۳ سال در یکی از مدارس علمی مذهبی به نام مقویه تحصیل کرد. برای گذراندن دوره ابتدایی به مدرسه رفت و مجددا شروع به درس خواندن از پایه اول کرد. بعد از اینکه دوران ابتدایی خود را به اتمام رساند، برای طی کردن تحصیلات متوسطه به دبیرستان دانش بزرگ‌نیا رفت و رشته ریاضی را انتخاب کرد. ایشان دوران دبیرستان را با بهترین نمرات به پایان رساند و بهترین رتبه را نیز کسب کرد. در سال ۱۳۵۷-۱۳۵۶ در کنکور شرکت کرد و رشته مهندسی علوم دانشگاه بیرجند را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد. زمانی که فعالیت های انقلابی به اوج خود رسید، ولی الله چراغچی نیز فعالیت سیاسی خود را تقویت کرد. در سال ۱۳۵۷-۱۳۵۸ زمانی که دانشگاه ها تعطیل شدند فعالیت خود را در ارتش شروع کرد و به تعلیم افراد دیگر در کلاس های نظامی مشغول شد. در همین دوران با تشکیل سپاه به این ارگان انقلابی – اسلامی رو نهاد و درس و دانشگاه را رها کرد. زمانی که خیانت ضدانقلابی در گنبد ایجاد شد، به آنجا رفت و دلاوری های بسیاری از خود نشان داد. زمانی که جنگ ایران و عراق آغاز شد، وارد جبه های نبرد شد و مسئولیت هایی مانند فرمانده گردان، مسئول طرح و عملیات منطقه ۶ سپاه، مسئول طرح و عملیات نصر ۵ خراسان و قائم مقام فرمانده لشکر ۵ نصر به وی واگذار شد.  ولی الله چراغچی قدرت برنامه ریزی و طراحی فوق العاده ای داشت، او در عملیات بستان طرح او برای تصرف آنجا مورد توجه و تصویب تمامی فرماندهان قرار گرفت.  درباره 💠خصوصیات اخلاقی این باید گفت:💠 🍃 وی بسیار متواضع و فروتن بوده است که دوستان و بیگانه ها چندین مرتبه به این مسئله اشاره کرده اند. وی بسیار خویشتن دارد بود و توکل و خونسردی بسیاری در واکنش به مشکلات و فشارهای زیادی کتری نشان می داد.  نماز شب‌های پر شور و مداوم او در نیمه‌شب‌های جبهه‌ها یا در خلوت‌های پشت جبهه زبان‌زد همه بود.🌹🌹 💠ازدواج :💠 در سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد و ثمره آن دختری به نام فاطمه می باشد که در ۷ مهر ۱۳۶۳ به دنیا آمد. با اصرارهای بسیاری که خانواده اش برای ازدواج وی داشتند، شرط گذاشت تنها با زنی ازدواج خواهد کرد که حضور همیشگی اش را در جبهه ها قبول کند. او خود را همواره پذیرای شهادت می دانست.  @jomalat_talaei_olama_shohada
💠زندگی نامه تا 🌷🌷💠 با نام جهادی ابوعلی در تاریخ ۴ اسفند ماه سال ۱۳۵۵ در شهر مشهد مقدس به دنیا آمدند مرتضی دومین فرزند خانواده بود و در خانواده ای ۸ نفره زندگی میکرد. از همان کودکی  کنار پدرش مشغول کار شد و در کار تاسیسات ساختمانی مشغول بود. دوره ابتدایی و متوسطه را گذراند و در کنار کار و درس به انجام فعالیت های مذهبی و کار های فرهنگی میپرداخت.🌹 🍃از همان دوران کودکی و نوجوانی به نماز اول وقت اهمیت میداد و در سن ۲۳ سالگی ازدواج کرد و شغل پدرش را ادامه داد. پس از آن خداوند ۲ فرزند به مرتضی و همسرش عطا کرد به نام های و که خوشحالی در زندگی مرتضی موج میزد. با اندک پول پس اندازی که داشت توانست یک واحد از آپارتمانی را خریداری کند و زندگی محبت آمیز خود را ادامه دهد.🌹 💠خادمی حرم امام رضا(ع)💠 به مدت چند سال افتخار خادمی حرم امام رضا(ع) را دشات و شاید شهادتش را هم نیز از همانجا گرفت تا بتواند خود را به جمع مدافعان حرم برساند.🌹 🍃با آغاز درگیری های و مرتضی دیگر نتوانست در جای خود بنشیند و ابتدا میخواست قانونی به جمع مدافعان حرم بپیوندد که با توجه حساسیت موضوع او را قبول نکردند. اما مرتضی چاره ای دیگر اندیشید و خود با اسم افغانستانی راهی سوریه شد البته در همین جا هم به سختی توانست مدرک جعلی افغانستانی خود را پیدا کند و مکافات زیادی کشید و سر انجام به جمع مدافعان حرم و تیپ پیوست.🌹 🍃در آنجا با آشنا شد و پس از مدتی دیگر طاقت جدایی از را نداشت. همچنین که هر دو نفر آنان را شاهد بود و این باعث شد مرتضی شوق بیشتری به پیدا کند.💔🥀😔 🍃مرتضی به عنوان جانشین مصطفی صدرزاده در تیپ عمار لشکر فاطمیون بود و رشادت های بسیار زیادی در دفاع از حریم اهل بیت از خود نشان داد چنان که یادگاری هایی هم در بدن خود داشت و چندباری مجروح و زخمی شده بود.😔 🍃سر انجام در تاریخ ۲۱ شهریور ۱۳۹۵ همزمان با روز عرفه در منطقه بر اثر اثابت گلوله به گلوی مبارکش به فیض عظیم نائل آمد. و در قسمت مدافعان حرم تیپ در مشهد به خاک سپرده شد.🥀😔🥺 @jomalat_talaei_olama_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🌷🌷جبهه آمدن نوعی خودسازی است.این میدان،بهترین میدان عمل برای شناخت فرد،خودش وجامعه اش است🌹 @jomalat_talaei_olama_shohada
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 💠زندگی نامه وخصوصیات اخلاقی💠 🌷🌷🌷 در پنجمین روز مرداد سال 1366 در روستای (شهرستان تیران و کرون) به دنیا آمد. در یک خانواده روستایی و با ایمان قد کشید. در دوران نوجوانی رفتن بر سر و خواندن بود. تحصیلاتش را تا مقطع در روستای خیرآباد به پایان رساند و سال 1381 ساکن شدند. در تمام این سال‌ها عضو فعال بسیج بود و فعالیت می‌کرد. سال 1385 سربازی‌اش را در (پادگان مالک اشتر ارومیه) گذراند و بعد از گذراندن دوره نظامی در پادگان به سپاه درآمد و لباس مقدس سپاه را به تن کرد و در زرهی 8 نجف اشرف نجف‌آباد مشغول به فعالیت شد. یکی از نیروهای گردان پیاده لشکر8 در جنگ با 29 اسفند 1393 در کشور (شیخ هلال) در سن 28 سالگی بر اثر به سر به درجه رفیع نائل آمد و پیکر مطهرش بعد از انتقال به نجف‌آباد در گلزار این شهر به خاک سپرده شد. همسر در مورد اخلاق و منش این گفت: نوری و بود و همیشه به لب داشت، بعد از هم کسانی که از او یاد می‌کنند از رو بودنش می‌گفتند. او بود و معمولا از کسی ناراحت نمی‌شد. همیشه با دیگران را متوجه اشتباهشان می‌کرد، از و بیزار بود و را در زندگی سرلوحه خود قرار داده بود. آزاده عشوری افزود: طوری رفتار می‌کرد که مطمئن بودم می‌شود، حتی زمانی که وسایلش را جمع می‌کرد و گفت می‌خواهم به بروم، من گریه می‌کردم و می‌گفتم تو اگر بروی می‌شوی. وی ادامه داد: او خیلی خوشحال بود، چون پنج یا شش بار درخواست رفتن داده بود ولی قبول نکرده بودند. این دفعه که موافقت کرده بودند خیلی خوشحال بود و می‌گفت من نخواهم شد، می‌روم و دوباره برمی‌گردم. الان هم می‌گویم اگر تقدیرش بوده، خدا را شکر که با از دنیا رفت. 🌹 @jomalat_talaei_olama_shohada
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍀مشخصات شهید رضا پناهی🍀 *نام و نام خانوادگی: رضا پناهی *نام پدر : حکم علی *محل تولد : کرج *تاریخ ولادت:  ۱۳۴۹ *تاریخ شهادت : ۱۳۶۱ *محل شهادت: جبهه های حق علیه باطل ، دفاع مقدس *مدت عمر: ۱۲سال *محل مزار : کرج – آستان مقدس بی بی سکینه (س) *قطعه و ردیف و شماره : ۱-۱–۷۵ *کتاب مربوط به این شهید: عارف۱۲ساله🍀🍀🍀 در جبهه خلاقیت داشت. یکی از رزمنده‌ها می‌گفت: رضا در جبهه، قوطی کنسروها را جمع می‌کرد و به دم گربه‌ها می‌بست و در کوه رها می‌کرد و می‌گفت: سنگر بگیرید. وقتی گربه‌ها می‌دویدند، صدای قوطی‌ها در کوه می‌پیچید و دشمن فکر می‌کرد رزمنده‌های ایرانی هستند. کوه‌ها را به رگبار می‌بستند و زمانی که به رضا می‌گفتیم چرا این کارها را انجام می‌دهی، می‌گفت: برای اینکه مهمات آن‌ها هدر برود. سرانجام در نهایت معرفت و شناخت کامل به دیدار معبود شتافت. 🌹 @jomalat_talaei_olama_shohada
تاریخ تولد : ۱۳۳۸/۰۶/۰۳ محل تولد : تهران وضعیت تاهل : متاهل شغل : فیزیکدان تاریخ : ۱۳۸۸/۱۰/۲۲ محل : تهران نام عملیات : ترور مزار : ✨❤🌹 @jomalat_talaei_olama_shohada
✨﷽✨ ✨🌴🕊🌹🥀🌹🕊🌴 گذری بر زندگی ۳ شهریور ۱۳۳۸ در تهران دیده به جهان هستی گشود . پس از طی دوره‌های مقدماتی تحصیلی با بالاترین رتبه‌ها وارد دانشگاه شیراز شد و مدرک کارشناسی خود در رشته فیزیک را از این دانشگاه در سال ۱۳۶۴ دریافت کرد. پس از آن برای طی دوره‌های تکمیلی به مهم‌ترین دانشگاه صنعتی کشور راه یافت و در مقاطع کارشناسی ارشد (۱۳۶۷) و دکترای فیزیک با گرایش ذرات بنیادی از دانشگاه صنعتی شریف فارغ‌التحصیل شد. او از نخستین دانشجویان دوره دکترای فیزیک در داخل ایران بود و نخستین شخصی است که در ایران دکترای خود را در فیزیک دریافت کرده است. او ده‌ها مقاله ISI منتشر کرد و همچنین از نخستین دانشجویان پسا دکتری در پژوهشگاه دانش‌های بنیادی بود. تخصص اصلی او ذرات بنیادی، انرژی‌های بالا و کیهان‌شناسی بوده است. با پژوهشگاه دانش‌های بنیادی (مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات) نیز طی سال‌های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ همکاری داشت. ازجمله درس‌های ارائه شده توسط وی می‌توان به مکانیک کوانتومی و الکترو مغناطیس، مکانیک آماری، ذرات بنیادی و نظریه میدان‌های کوانتومی اشاره کرد. ، یکی از برگزیدگان جشنواره بین‌المللی خوارزمی در سال ۸۶ بود و در پژوهش‌های بنیادی رتبه دوم را کسب کرد. وی از سال ۱۳۷۴ در دانشکده فیزیک دانشگاه تهران مشغول به تدریس بود و عضو هیأت علمی این دانشگاه بود. وی در مقاطع مختلف تحصیلی شاخه فیزیک در تربیت معلم و همچنین به ‌عنوان استاد راهنما و مشاور در پروژه‌های پایان‌نامه‌های مرتبط با علوم فیزیکی، به فعالیت مشغول بوده است. انفجار بمب در قیطریه تهران در ساعت 7:30 صبح ۲۲ دی ۱۳۸۸ روی داد. در این حادثه مسعود علیمحمدی شد، دو فرد دیگر زخمی شدند و خساراتی به ساختمان مجاور وارد شد. ✨💛 @jomalat_talaei_olama_shohada
🕊🌹🥀🌷🥀🌹🕊 از نگهباني و دژباني گذشتيم. اكنون به جايي كه مقصد بود، يعني «قتلگاه» نزديك مي‌شديم. جايي كه 40 الي 50 نفر از بچه‌هاي بسيج كنار هم شهيد شده بودند و از قرائن پيدا بود كه برخي از آنها در زمان شهادت دست در گردن يكديگر كرده بودند و تو امروز قصد داشتي روايت مظلوميت آنان را براي مردم بخواني و به تصوير بكشي. به طرف قتلگاه پيش مي‌رفتيم و تو، سيد! اصرار داشتي كه حتما مصاحبه با بچه‌ها حتما بايد در قتلگاه انجام بپذيرد و - شايد - مي‌دانستي كه آنجا حقيقتا قتلگاه است. من مثل هميشه با كمي چاشني شوخي و خنده گفتم: سيد! قتلگاه هم شبيه به همين تپه‌ها و گودالهاست ديگه! همين جاها مصاحبه را بگير!» و تو با صبوري و طنازي مخصوص خودت گفتي: «نه اصغر جان، مي‌گرديم تا قتلگاه را پيدا كنيم.» چند لحظه بعد از اين حرف بود كه قتلگاه را يافتي و پركشيدي و رفتي ... و چه زيبا يافتني و رفتني. راوی : 🌹 🕊 @jomalat_talaei_olama_shohada
فراموش نکنید که امام زمان شما حضرت مهدی(عج) است، لحظه‌ای از دعا برای سلامتی ایشان غفلت نکنید، گرفتاری‌های خود را به واسطه ایشان حل و رفع کنید، با تمام قدرت کوشش کنید تا هر چه زودتر امام زمان حضرت مهدی(عج) ظهور فرمایند. 🕊 🌹 🕊 @jomalat_talaei_olama_shohada
🌹🕊🍀💐🍀🕊🌹 پدر و مادر عزیزم! ما هر لحظه ‏ای امام زمان (عج) را می‏ بینیم و هر قدمی که بر می ‏داریم با یاری امام زمان(عج) بر می ‏داریم. اگر بیایی و ببینی که چطور فرزندان امام زمان(عج) با یزیدان، مبارزه می ‏کنند و سربازانی همچون حبیب بن مظاهر و همچون علی اکبر و علی اصغر در سنگرها جان می ‏دهند و با هر قطره ‏ای از خونشان، می ‏گویند: لبیک یا خمینی... پدر جان! ما در هر حمله ‏ای که شرکت می ‏کنیم، دست خدا و امام ‏زمان(عج) با ماست و کسی که دست خدا با او باشد، پیروز است. @jomalat_talaei_olama_shohada
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 در انتخابات شرکت کنید که تکلیف الهی است. رأی شما دفاع از اسلام و قرآن است و مواظب باشید به کسانی که برای شهرت و قدرت خود را مطرح ساخته‌اند رأی ندهید. @jomalat_talaei_olama_shohada
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 بار اولی که می خواست رأی بدهد یادم نمی رود. آنقدر شوق و ذوق داشت که از شب قبل شناسنامه اش را گذاشت کنار بالشت و خوابید. صبح زودتر از همه رفت مسجد محل. رفت و برنگشت یکی دو ساعت بعد همراه پدرش رفتم مسجد. مرتضی را دیدم. جلو آمد سلام کرد. گفتم مامان مبارک باشه رأی دادی؟ از ته دل خندید وگفت اره. اولین نفر رأیم رو انداختم توی صندوق. بعد با یک ذوقی ادامه داد: مامان کاش من اولین نفر باشم که توی تهران رأی داده. از حرف مرتضی خنده مان گرفت. خودش هم خندید... راوی : @jomalat_talaei_olama_shohada
اوایل انقلاب بود شهردار ارومیه بود. در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شد. چشمش به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دید امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفت، او رفتگر همیشگی محله نبود. کنجکاو شد، سلام داد و دید رفتگر امروز، است. او از دوستان شهید باکری بود. ، شما اینجا چیکار میکنی؟ علاقه ای به جواب دادن نداشت. او ادامه داد، شما شهرداری، اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟ خیلی تلاش کرد تا بالاخره زیر زبون رو کشید. زن رفتگر محله، مریض شده بود؛ بهش مرخصی نمی دادن، می گفتن اگه شما بری، نفر جایگزین نداریم؛ رفته بود پیش شهردار، بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش. اشک تو چشماش حلقه زد. هر چی اصرار کرد، جارو رو بهش نداد؛ ازش خواهش کرد که هرچه سریعتر بره تا دیگران متوجه نشن، رفتگر امروز محله، شهردار ارومیه است. 🕊 🌹 🕊 @jomalat_talaei_olama_shohada
هر کس به اندازه توانایی خویش احساس مسئولیت کند. درانتخابات با هوشیاری تمام به تقویت اسلام بپردازید. هی نگویید انقلاب برای ما چه کرده، بگویید ما به عنوان یک شیعه امام زمان (عج) چه کاری برای انقلاب و امام زمان (عج) کرده‌ایم. @jomalat_talaei_olama_shohada
بنده حقیر شاگرد تنبل دفاع مقدس اعتراف می کنم که وظایف خودم رابه خوبی انجام ندادم بعضی مواقع این سراغم می آمد ، وسوسه می شدم و نق میزدم اما خدا من را متوجه می کرد و پشیمان می شدم و از خدا طلب و بخشش می کردم و این اواخر هم دلم خیلی کرده بود … از آقا می طلبم که نتوانستم خوبی باشم . عشق به ولایت و تبعیت از ایشان ، را به همراه دارد . گذشته بدهکار انقلابیم نه طلبکار امروز پاس صحبت یار قدیم دار فردا چه سود که بگویند “حبیب” رفت 🌹 🕊 تاریخ تولد : ۲۹/۹/۲۴ تاریخ : ۹۴/۷/۱۶ محل : حلب ، سوریه مزار : همدان @jomalat_talaei_olama_shohada