eitaa logo
جایی که کتاب ها صحبت میکنن
1.9هزار دنبال‌کننده
50 عکس
0 ویدیو
2 فایل
ما، کتاب‌هایی هستیم که می‌خوانیم. ‌‌‌‌‌‌‌ 1402.11.1 که گاهی وقت‌ها حرف‌های نگفته‌ی آدمی، می‌شه جمله‌ای از یک کتاب. چنل متن‌هایِ من: @vesssal اشتراک فقط با اسمِ چنل:)
مشاهده در ایتا
دانلود
باد می‌وزد و معنا را از زندگی جدا می‌کند. -صفحه ۳۵-
من اما به آسمان خیره‌ام به شب به تنهایی. -صفحه ۳۵-
و هردو نیمه‌ی ماه تاریک است. -صفحه ۳۵-
آن‌قدر از تو می‌‌نویسم تا فارسی تمام شود. -صفحه ۳۶-
می‌خواهم این‌بار از آخر به اول دوستت داشته باشم وگرنه راه رفتن روی دو پا را که هرآدمی می‌داند. -صفحه ۳۶-
می‌خواهم این‌بار با جنازه‌ام تو را بغل کنم با خون رفته‌ام به رودها تو را بنویسم با دجله با فرات با کارون آن‌قدر از تو می‌نویسم تا دریا تمام‌ شود. -صفحه ۳۷-
زخمی بر سینه‌ی من است که با من حرف نمی‌زند با دوستانم حرف نمی‌زند با دکترم حرف نمی‌زد زخمی که منتظر مانده است شب شود و از اعماق خونی‌اش تو را صدا کند. -صفحه ۳۷-
حالا که نیستم پیراهنم را اتو بزن دکمه‌هایم را ببند کفش‌هایم را برق بینداز بُگذار نبودنم مرتب باشد. -صفحه ۳۸-
حالا که نیستم شعرهایم را بخوان می‌خواهم صدایت باشم دهانت، لب هایت قطره‌اشکی که از گونه‌ات بر زمین می‌افتد می‌خواهم زمینت باشم. -صفحه ۳۹-
حالا که نیستم به دخترم بگو مرا نقاشی کند می‌خواهم توی کیفش باشم لابه‌لای کاغذهاش. -صفحه ۳۹-
حالا از زندگی چه مانده است جز این کاغذ سفید که برای اعتراف مقابلم گذاشته‌اند. -صفحه ۴۰-