جــــــملات فوق العاده زیبـــــــــا🏵️
🥀میزند فرق علی٬
🥀کعبه پلی روی بهشت
🥀چه مراعات النظیریست
✨علی!
✨کعبه!!
✨بهشت!!!
🥀ضربت خوردن
🥀مولی الموحدین حضرت
🥀علی (ع) تسلیت و تعزیت 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدما رو همونجوری که هستن بپذیرید !
دکتر هلاکویی حرفایِ قشنگ زیاد زده
اما یه حرفشُ خیلی دوست داشتم :
هرگز هرگز هرگز هیچ مردی،
هیچ زنی را
و هیچ زنی، هیچ مردی را
نه عوض کرده و نه درست کرده است !
این تحفه ای که شما می بینید ده بیست درصد بدتر می شود که بهتر نمی شود.
بنابراین اگر با ده بیست درصد خرابتر شدن، می توانید او را بپذیرید، مباركتان باشد.
اگه نه بروید دنبال كارتان و رهایش كنید ...!
6975964749464.mp3
3.39M
#نماهنگ_زیبا
📓یــا علـــی و یــا عظیـــم...
🎙بانوای حاج #مهدی_رسولی
#شب_قدر
🏴شهادت حضرت علی علیهالسلام
شخصیتم آدمارو گیج میکنه ، با تنها بودن حال میکنم در عین حال که خیلی اجتماعیم و با همه زود گرم میگیرم ، یجورایی رفتارمو طبق فضا و محیطی که توش قرار میگیرم شکل میدم . یجاهایی زیاد حرف میزنم و با همه میگم و میخندم ، یوقتاییم کم حرف و آروممیشم . اول انرژی آدمای اطرافمو میسنجم ، بعد خودم متوجه میشم که باید چجوری باشم ، اونوقتاییم ک توانایی هماهنگ شدن با بقیه رو تو خودم نمیبینم . ترجیح میدم که تو خلوت خودم باشم ، کتاب بخونم و با خودم بمونم ، برای همین هی نپرسید که چرا رفتارت عوض میشه ...
روانشناسی یه جمله گفت که عمیقا به فکر فرو رفتم و فکر میکنم که از درست ترین مواردیه که تو زندگیمون خیلی کم بهش توجه میکنیم؛ میگفت: "تو فکر میکنی که میتونی به همه کمک کنی و نجاتشون بدی ولی یه روزی برمیگردی و میبینی اونها خودشون دارن تورو غرق میکنن!"
بابا کل زندگی آدمیزاد حسرته. حسرت اون کاری که نکردی، حسرت اون درسی که نخوندی، حسرت اون دوستی که نرفتی ببینیش، حسرت اون زنگی که نزدی، اون مسافرتی که نرفتی، اون تکستی که ندادی، اون مهمونی که نرفتی، اون غذایی که نخوردی، اون چیزی که نگفتی، اون چیزی که نگفتی، اون چیزی که نگفتی...... . .
ذره کاهی بودیم و از ما چه کوهی ساختند مشت خاکی بودیم و از ما چه ناسی ساختند چون بشد آدم شریف خلق و مخلوق و زمین هر ملائک را بر او سجدهء خاصی ساختند بعد از او انسانیت آمد ، شد اهداف زمین چونکه سخت باشد عمل ،هی ناسپاسی ساختند آن که خوبی کرد و نیکو بود در دیوان عشق خصلت دیوانگی دادندشو، او را حواسی ساختند عاقبت دانستم این دنیا ز حرفی بیش نیست آدمی با حرفها، از سلب ها خود را خلاصی ساختند......
آدم ها خسته که شدند؛ بی صدا تر از همیشه میروند! احساسشان را بر میدارند و پاورچین پاورچین، دور میشوند... آدم ها هر چقدر هم که صبور باشند؛ یک روز صبرشان لبریز میشود، کم میآورند، همه چیز را به حالِ خود میگذارند و میروند ... همانهایی که تا دیروز، دیوانه وار، برای ماندن می جنگیدند، همان هایی که سرشان برای مهربانی و هم صحبتی درد می کرد؛ سکوت میکنند، بی تفاوت میشوند، و جوری میروند؛ که هیچ پلی برایِ بازگشتشان، نمانده باشد... آدم ها به مرز هشدار که رسیدند؛ آدمِ دیگری میشوند...
بگذارید آدم ها هرچقد دلشان میخواهند بچگی کنند... آنقدر آن چشم هایتان را چپ نکنید و به زور به آن ها بفهمانید که بزرگ شده اید بگذارید توی خیابان بلند بلند بخندند، وسط خیابان آبنبات چوبی دست بگیرند، اصلا دلشان میخواهد یک کمد عروسک داشته باشند! شما مسئول یاد آوری بزرگ شدن این و آن نیستید... آدم از یک جایی به بعد خودش میفهمد که بزرگ شده است... آن جا که میخواهد تمام این کار هارا بکند اما وقتش را ندارد!