هر شب قبل از خواب،
بى آنكه با خبر باشى،
جولان ميدهى در خيالم
گاه با لبخندى گوشه ى لب
گاه با اشكى سرازير از گونه
به هر جان كندنى شده،
خودَت را نه
خيالت را حبس ميكنم در خوابم!
#علي_قاضي_نظام
﹝ @Jomlax ﹞
من عاشقي را،
از خدا ياد گرفتم
همان لحظه كه گفت:
صدبار اگر توبه شكستي بازآ...
#علی_قاضی_نظام
﹝ @Jomlax ﹞
مُرَدد بود
بينِ ماندن و رفتن
"اصرار" كردم به ماندن
رفتن را ترجيح داد
"اصرار"
رفتنى ميكند آدمها را
#علي_قاضي_نظام
﹝ @Jomlax ﹞
.
از کلِ دنيا
" تو"
را داشته باشم
همين مرا کافيست...
" تو"
حتى مي توانى
کدبانوى چهارخانه ى
پيراهنم شوى...
#علی_قاضی_نظام
﹝ @Jomlax ﹞
باز شدنِ چشمانم هر روز صبح؛
يعنى خدا دوست داشتنت را
"تمديد كرده"
قَدرَش را ميدانم...!
#على_قاضى_نظام
﹝ @Jomlax ﹞
°
ديوارهاے ڪافہ شاهد بودند
ڪہ چقدر آمدم و
بهشان زل زدم و
تنهايىام را دود ڪردم و
تلـخ نوشيدم و
تو را تمنا ڪردم ..
#علی_قاضی_نظام
﹝ @Jomlax ﹞
°
من دوست داشتنم را هم
بروز رسانى ميكنم!
"تو" را،
هر روز،
جورِ ديگرى بايد دوست داشت...
#علي_قاضي_نظام
﹝ @Jomlax ﹞
انعكاس
ِ نور
ِ خورشيدِ
اولِ صبح در چشمانت
خوشبختي ام را ترسيم ميكند
چشم باز ميكنى
#علي_قاضي_نظام
﹝ @Jomlax ﹞
منتظر ميمانم
تا عصايت شوم
سوىِ چشمانَت
ياداورِ قرصهايت
هم بازىِ نوه هايت
من جوانى ام را،
براى پيرى ات كنار گذاشتم...
#علي_قاضي_نظام
﹝ @Jomlax ﹞
شب ...
آنجايش كسل كننده ميشود ،
كه تمامى مسيرهاى منتهى به تو
مسدود ميباشد !
#علی_قاضی_نظام
﹝ @Jomlax ﹞
شده آنقَدَر محوِ چشمهايش باشى
كه صدايش را نشنوى...؟
#علي_قاضي_نظام
﹝ @Jomlax ﹞
مهم نیست که شانه هایت تجسم است..؛
و آغوشت خیال
همه یادت اینجاست...!
نگاهت..؛
صدایت..
خنده هایت..
دیگر چه می خواهم..؟
#علی_قاضی_نظام
﹝ @Jomlax ﹞