"لای" موهایت
تنها نُتی ست که
اگر به دستم برسد
تمام موسیقی های عاشقانهی
جهان را با آن می نوازد
#علیرضا_اسفندیاری
﹝ @Jomlax ﹞
و من
آفتاب را از دست های تو
می گیرم.
#علیرضا_اسفندیاری
﹝ @Jomlax ﹞
دیوانه ام
یا شاید هم عاشق
که از فاصله ها رنج میبرم
زخم می خورم...
اما باز هم در انتظارِ تو نشسته ام.
تو در تشویشِ انتظارهای من
چقدر زیبا شده ای...
#علیرضا_اسفندیاری
﹝ @Jomlax ﹞
و من
آفتاب را از دست های تو
می گیرم.
#علیرضا_اسفندیاری
﹝ @Jomlax ﹞
.
نیامده بود...
و اما من
مرده بودم...
عشق همیشه
آمدن...
بوسیدن...
در آغوش کشیدن
یا ماندن نیست...
عشق گاهی...
نیامدن توست...
و انتظاری که میکِشم
و انتظاری که می کُشد...
#علیرضا_اسفندیاری
﹝ @Jomlax ﹞
°
و من آفتاب را
از دست های تو
می گیرم!
روشنای چشم هایم
کافیست
برای دست هایت
تو رشد خواهی کرد
در سرزمین تن من
اینگونه که صبح ها
در من
جوانه می زنی
به آسمان خواهی رسید!
#علیرضا_اسفندیاری
﹝ @Jomlax ﹞
°
پشت آن پلک های شب زده
یک روشنا برایت گذاشته ام
سر دو راهی خیال
از شب که عبور کنی
می رسی به طلوع چشم هایم
ببین چقدر نزدیکم
اگر بیایی...
ببین چقدر رسیدن
منتظر آمدن توست....
#علیرضا_اسفندیاری
﹝ @Jomlax ﹞
°
پشت آن پلک های شب زده
یک روشنا برایت گذاشته ام
سر دو راهی خیال
از شب که عبور کنی
می رسی به طلوع چشم هایم
ببین چقدر نزدیکم
اگر بیایی...
ببین چقدر رسیدن
منتظر آمدن توست....
#علیرضا_اسفندیاری
﹝ @Jomlax ﹞
دلشوره هر "شب" من
فقط به خاطر توست!
بعضی از آدم ها هستند
که با لحظه ای بودنشان
یک عمر دلشوره ی
نبودنشان را داری ...
#علیرضا_اسفندیاری
﹝ @Jomlax ﹞
نیامده بود...
و اما من
مرده بودم...
عشق همیشه
آمدن...
بوسیدن...
در آغوش کشیدن
یا ماندن نیست...
عشق گاهی...
نیامدن توست...
و انتظاری که میکِشم
و انتظاری که می کُشد...
#علیرضا_اسفندیاری
﹝ @Jomlax ﹞
بیا تا روزهای خوبمان را
تثبیت کنیم
در حافظه ی خیس پاییز
آنگاه که حتی
برگ های زرد پاییزی هم
به سرعت فراموش می شوند
ما در خاطرات پاییز می مانیم
هنوز خاطرت هست عشق من؟!
آن روز را...
که روی برگهای پاییزی
زیر باران
دست در دست هم
قدم زدیم...
#علیرضا_اسفندیاری
﹝ @Jomlax ﹞
هر چه دورتر می شوی
من،عاشق تر میشوم
و هر چه نزدیک تر می آیی
بی تاب تر می شوم
گویی عاشق که باشی
دور یا نزدیک، فرقی ندارد
حتی اندک یاد ِ تو
کافیست برای بی تاب بودن...
#علیرضا_اسفندیاری
﹝ @Jomlax ﹞