تثلیث اعتقادی نئولیبرالیسم
🔸نئولیبرالیسم یا جهانی سازی یا نومحافظه کاری یا بازار آزاد در تعهد به تثلیث خط مشی مشترکند.
تثلیث اشاره به سه گانه مسیحیت دارد.
🔸این تثلیث عبارتست از:
۱_ حذف حوزه عمومی و دولتی
۲_ آزادی عمل کامل شرکت ها
۳_ کاهش شدید هزینه خدمات رفاهی و اجتماعی دولت به حدی که از دولت جز اسکلتی باقی نمانَد
#دکترین_شوک 7⃣
@haad1442
@jonbeshsaybery
کتاب #قدرت_و_پیشرفت دکتر سید یاسر جبرائیلی را در کنار #دکترین_شوک مطالعه می کنیم تا منازعات تفکر انقلابی و تفکر نئولیبرال را بهتر درک کنیم
@jonbeshsaybery
شوک اقتصادی پس از شوک کودتا
🔸پس از کودتای پینوشه در شیلی در ۱۹۷۳، بچههای شیکاگو طرح پیشنهادی خود را که شباهت زیادی به مباحث کتاب "سرمایهداری و آزادی" میلتون فریدمن داشت، اجرا کردند:
🔸طی یک سال و نیم نخست برخی از شرکتهای دولتی از جمله چند بانک خصوصیسازی شد، انواع جدیدی از فعالیتهای مالی سوداگرانه زیانبار به حال جامعه مجاز شد، مرزها به طور کامل به روی واردات گشوده و موانع تجاری که حامی تولیدکنندگان شیلیایی بود، برداشته شد، خدمات رفاهی و اجتماعی دولت ده درصد کاهش یافت و کنترل دولت بر قیمتها لغو شد.
🔸در سال ۱۹۷۴ به رغم قطع یکباره دخالتهای دولت در بازار، تورم به ۳۷۵ درصد رسید که بالاترین نرخ تورم در جهان بود.
🔸 از آنجایی که آزمایش "تجارت آزاد" پینوشه کشور را از واردات ارزان قیمت لبریز کرده بود، کارگران شیلیایی از کار بیکار و واحدهای اقتصادی محلی یکی پس از دیگری بسته می شدند، زیرا قادر به رقابت با کالاهای ارزانقیمت وارداتی نبودند. میزان بیکاری رکورد شکست و گرسنگی پدیدهای فراگیر شد.
🔸بچههای شیکاگو دقیقا به سبک مکتب اقتصادی شیکاگو استدلال می کردند که نظریه آنها خالی از ایراد است و اِشکال کار در این است که نظریه آنان با جدیت کافی اعمال نشده است!
#دکترین_شوک ۲۷
@jonbeshsaybery
نابودی کسب و کار از محاسن بازار آزاد است!
🔸در حالی که شرکتهای خارجی به عراق هجوم میآوردند، ماشینآلاتِ دویست شرکت دولتی عراق عاطل مانده بود و به علت خاموشیهای طولانی برق، گرد و خاک می خورد. بزرگترین موسسات عراق نمیتوانستند حتی یک پیمان دست سوم هم در بازسازی کشور خود به دست آورند.
🔸شرکتهای آمریکایی ترجیح میدادند مواد اولیه خود را، مانند کارگران خود، به قیمتی تا ده برابر قیمت داخلی، از خارج وارد کنند. یکی از دستورات اقتصادی بازار آزادی برمر مربوط به منع بانک مرکزی عراق از دادن اعتبار به بنگاههای اقتصادی دولتی عراق بود.
🔸 موسسات خصوصی عراقی که تاب رقابت با واردات سرازیر شده از مرزهای گشوده شده را نداشتند، دسته دسته تعطیل میشدند. در گردهمایی بازرگانان عراقی به آنها گفته شد که این امری بدیهی است که کسب و کار آنها در برابر رقابت خارجی از بین برود، اما این نابودی یکی از محاسن بازار آزاد است. فقط بهترین شما ادامه حیات خواهد داد. چه اشکالی دارد؟ کسی که دارد میمیرد مستحق مردن است.
🔸عراقیها بازسازی تحت هدایت شرکتهای بزرگ را شکل نوین چپاول میدیدند. میزان مقاومت مردم در مقابل این نوع بازسازی افزایش پیدا می کرد و نظامیان خارجی با سرکوب بیشتر به آن پاسخ میدادند.
🔸از منظر بسیاری از عراقیها طرح امریکا برای خصوصیسازی شرکتهای دولتی عراق، اقدام جنگی دیگر آمریکا تلقی می شد و می گفتند اگر مجبور شویم کارخانهها را به آتش می کشیم اما نمی گذاریم خصوصیسازی رخ دهد.
#دکترین_شوک ۴۲
@jonbeshsaybery
راه اجرای بازار آزاد در دموکراسی ابداع شد
🔸در بریتانیا، تاچر پیروزی در جنگ فالکلندز و در برابر معدنچیان را به عنوان سکوی پرتابی برای پیشبرد برنامه اقتصادیاش مورد استفاده قرار داد. بین سالهای ۱۹۸۴ و ۱۹۸۸ شرکتهای دولتی از جمله شرکت مخابرات بریتانیا، شرکت گاز بریتانیا، خطوط هواپیمایی بریتانیا، قرودگاههای بریتانیا و شرکت فولاد بریتانیا را خصوصی کرد و سهام دولت در شرکت نفت بریتانیا را فروخت.
🔸 هر قدر که حملات تروریستی یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ فرصتی برای خصوصیسازی گسترده امور امنیتی، جنگ و بازسازی، در اختیار یک رئیسجمهور بیوجهه (جرج بوش) گذاشت، تاچر نیز برای راه انداختن نخستین حراجِ خصوصیسازیِ انبوه در یک دموکراسی غربی، از جنگ با آرژانتین بهرهبرداری کرد.
🔸اینکه تاچر با موفقیت از عهده جنگ فالکلندز برآمد نخستین گواه مسلّم این امر بود که پیشبرد برنامه "مکتب اقتصادی شیکاگو" ضرورتا مستلزم دیکتاتوری نظامی و اتاقهای شکنجه نیست. او اثبات کرده بود که با بهرهگیری از بحران سیاسیِ به قدر کافی بزرگی که بتوان حول آن گرد آمد و همداستان شد، می توان در یک دموکراسی هم نسخه محدودی از شوکدرمانی را اِعمال کرد
🔸آنچه رخ داد به "فرضیه بحران" مشهور شد به این معنی که فروپاشیهای بازار میتواند به بازار آزاد بیانجامد. مثلا در شرایط سقوط شدید پول ملی یا یک رکود بزرگ، همه چیز به هم میریزد و به نوعی منطقه رها از دموکراسی ایجاد میشود که نیازی به موافقت و اجماع مردم نیست.
#دکترین_شوک ۵۵
@jonbeshsaybery
کودتای اقتصادی بدست اقتصاددانان و سیاستمداران
🔸در سال ۱۹۸۵ بولیوی بخشی از موج دموکراتیکی بود که جهانِ در حال توسعه را درمینوردید. مردم بولیوی هجده سال گذشته را تحت دیکتاتوری سر کرده بودند. اما حالا فرصت مییافتند که رئیس جمهورشان را در انتخابات ملی برگزینند.
🔸اما در این برهه به دست گرفتن کنترل اقتصاد بولیوی، بیش از آنکه موهبتی به نظر برسد، به یک مجازات شباهت داشت، بدهی کشور به قدری سنگین بود که بهره بدهیها از کل بودجه کشور تجاوز میکرد. ارزش رسمی پول ملی، پزو، ۵۰ درصد کاهش یافته بود. هزاران نفر داشتند بولیوی را در جستجوی کار به مقصد آرژانتین، برزیل، اسپانیا و آمریکا ترک میکردند. تورم به ۱۴هزار درصد رسیده بود که انتخابات برگزار شد.
🔸پاز به عنوان رئیس جمهور بولیوی سوگند یاد کرد و یک تیم اضطراری اقتصادی فوقالعاده محرمانه را تشکیل داد. پس از هفده روز در جلسات محرمانه یک برنامه شوک درمانیِ نمونه مبتنی بر حذف یارانههای مواد غذایی، لغو کلیه کنترل قیمتها و ۳۰۰ درصد افزایش بهای نفت ارائه شد. برنامه مزبور حقوق و دستمزهای ناچیز بخش دولتی را تثبیت کرد و خواستار کاهش شدید مخارج دولتی در عرصه خدمات عمومی(بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و...) و گشودن مرزهای بولیوی به روی وارداتِ نامحدود و کوچک کردن شرکتهای دولتی به عنوان سرآغازی برای خصوصیسازی شد.
🔸به این ترتیب بولیوی نسخهای شد برای یک نوع خودکامگیِ جدیدِ مقبولتر، در واقع یک کودتای غیرنظامی، یعنی کودتایی به دست سیاستمداران و اقتصاددانانِ ملبس به کت و شلوارهای اتوکشیده عرصه تجارت، به جای سرهنگانی با چکمه و اونیفرم نظامی و همه اینها در قالب رسمیِ یک رژیم دموکراتیک.
#دکترین_شوک ۵۶
@jonbeshsaybery