حق با شماست جناب اریانفر ، مهم نیست چیشد که اینجوری شد کی مقصره یا کی بیشتر اسیب دید، مهم اینه ما دیگه ما نیست و اون حس های توی قلبمون دیگه تکرار نمیشه و تموم شدیم.
زیر نورِ ماه ، وقتی دریا به چشمهام بوسه میزد، و مرواریدهام بیامون از آغوش چشمهام فرار میکردند ، زمزمه کردم: "زودتر از من برای همیشه بخواب. نمیخوام تو اونی باشی که تنهایی راه خونه رو برمیگرده."
جنون اَدواري
پس نوشتم اشک را برای تویی که از یاد برده بودی تمامِ من را. "و من میبوسم و میبوسم و درآغوش میگیرم تمام تکه های شکستهات رو، اگر اینکار رو بکنم، برمیگردی؟" و اینبار، تاریک، سرد، بهم ریخته، ندانستم که دوست داشتن هیچگاه کافی نبود.