💠 مقایسه عَلَمَین
🔹 آقای حاج میرزا هاشم آملی میگفت: از آشیخ موسی خوانساری پرسیدم: آقای نائینی اعلم است یا آقای آسید ابوالحسن؟ گفت: در معاملات و خلل عبادات، آقای نائینی و در عبادات منهای خلل، آقای آسید ابوالحسن.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۲ ص ۴۸۵
#سیدابوالحسناصفهانی
#میرزامحمدحسیننائینی
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya
💠 حاشيه «عروه»
🔹 آقای واعظزاده خراسانی نقل میکرد: ما نزد آقای گلپایگانی درس میخواندیم. آقای آسیّد ابوالحسن در مسألهای حاشیهای بر عروه زده بود، ولی وجهش روشن نشد که این حاشیه را برای چه زده است. آقای واعظزاده میگفت: وقتی آسیّد عبدالهادی به ایران آمد، از ایشان پرسیدم ـ نمیدانم در قم از وی پرسید یا مشهد ـ آسیّد عبدالهادی عین آن حاشیه را از حفظ خواند، گفتم: وجهش چیست؟ گفت: کار کردن میخواهد!
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۲ ص ۵۸۷
#سیدابوالحسناصفهانی
#آیتاللهسیدعبدالهادیشیرازی
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya
💠 آنچه او دارد، ما هم داریم
🔹 آقای آسید ابوالحسن بر عروه حاشیه دارد. مرحوم آقای والد ما ـ که فقاهتش مسلّم بود ـ و آقای داماد، حاشیه ایشان را بهترین حاشیه عروه میدانستند، با اینکه آقای نائینی هم بر عروه حاشیه داشت.
🔹 آقای واعظزاده میگفت: آشیخ هاشم قزوینی، مدرّس درجه اوّل مشهد، حواشی عروه را جمعآوری کرده بود. او حاشیه آسید ابوالحسن را فوق همه حـواشـی میدانست.
🔹 آقای خویی هم حاشیه آسید ابوالحسن را جزء حواشی درجه اوّل میدانست.
🔹 آقای آشیخ محمّد تقی آملی شاگرد مشترک هر دو بود. برای او روشن نبود که از میان آقای نائینی و آسیّد ابوالحسن کدام یک مقدّم هستند؟! ایشان میگفت: آن وقتی که شاگرد هر دو بودم، برای من روشن نبود، حالا هم همین جور است.
🔹 آقای آشیخ محمّد تقی آملی میگفت آقای آسیّد ابوالحسن از من پرسید: بحث ما با بحث آقایان چه نسبتی دارد؟ و منظورش آقای نائینی بود. من گفتم: در جلو خان مسجد شاه تهران ـ که یک طرفش مدرسه صدر قرار دارد ـ دوتا بلال فروش بود یکی از آنها با سر و صدا میگفت: آی بلال! آی بر بلال! و همینجور مردم را به خرید بلال دعـوت میکرد. بلال فروش دیگر با فاصله در همانجا بلال میفروخت و هر چند وقت یک بار میگفت: «آن چیزی که او دارد، ما هم داریم!» منظور آشیخ محمد تقی این بود که مطالبی را که آقای نائینی با بیان حماسی میگوید، آقای آسید ابوالحسن همان مطالب را بـدون حماسه مطرح میکند.
🔹 آقای آملی میگفت: آقای آسیدابوالحسن از حرف من خوشش نیامد. شاید آقای آسیدابوالحسن توقع داشت که آقای آملی ایشان را ترجیح بدهد و بگوید که نظریات شما عرفیتر و به واقع نزدیکتر است و در فهم روایات ترجیح دارید. آقای آملی میگفت: من عقیدهام در آن وقت اینگونه بود و الآن هم همین عقیده را دارم.
🔹 آقای حاج آقا عزّالدین زنجانی از پدرش مرحوم امام جمعه که شاگرد مشترک آقای نائینی و آسید ابوالحسن بود، نقل میکرد که میگفت: اوایل بر این باور بودم که حقش این است که آسید ابوالحسن در درس آقای نائینی شرکت کند، ولی بعداً بحثی را آقای آسید ابوالحسن طرح کرد که آقای نائینی هم بحث کرده بود، دیدم همه حرفهای نائینی را ایشان نیز طرح میکند، منتها آقای نائینی با آب و تاب طرح میکند، ولی آسید ابوالحسن بدون آن؛ نظیر «آن چیزی که او دارد ما هم داریم!» حرف آقای امام جمعه شبیه به حرف آقای آملی بود.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۲ ص ۴۸۳
#میرزامحمدحسیننائینی
#سیدابوالحسناصفهانی
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya
💠 پاسخ استفتاء
🔹 شنیدم، از مرحوم آقای نائینی استفتاء شده بود که شخصی زمینش را سی سال اجاره داده است؛ آیا مقصود سی سال قمری است یا شمسی؟ مرحوم نائینی پاسخ داده بود که باید طبق قمری محاسبه شود.
🔹 همین مطلب را از مرحوم آسیّد ابوالحسن اصفهانی سؤال میکنند. ایشان مینویسند: باید بر طبق سال شمسی حساب شود و وجه آن را چنین ذکر میکنند که در اینگونه موارد اجاره زمین برای برداشت محصول است و برداشت محصول بر اساس سال شمسی است، نه قمری و مقصود شخص از سی سال، سی برداشت محصول بوده است (چون سالهای قمری مرتب در تغییر است و بهار و تابستان و... متفاوت میشوند).
🔹 مرحوم نائینی نیز وقتی به وجه مطلب توجه میکنند، میفرمایند: باید طبق سال شمسی حساب شود.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۴ ص ۵۱۶
#سیدابوالحسناصفهانی
#میرزامحمدحسیننائینی
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya
💠 حاشيه «نجاة العِباد»
🔹 آقای اخوان مرعشی داماد آقای آسیّد عبدالهادی شیرازی بود، مطلبی از آقای آسیّد عبدالهادی نقل میکرد که برای من جالب بود. البته قسمتی از آن را ایشان نمیدانست؛ در حالی که من میدانستم، ولی به ایشان نگفتم.
🔹 به عنوان مقدمه این مطلب را ذکر میکنم: آقای اخوان مرعشی میگفت: از چند نفر ـ که نامشان را ذکر کرد، ولی من نام نمیبرم - استفتا کردند که أعلم کیست، فالأعلم كيست، فالأعلمِ فالأعلم کیست؟ آنها گفته بودند: أعلم حاج آقا حسین قمی است، فالأعلم آشيخ محمّد حسین اصفهانی است. فالأعلمِ فالأعلم آسیّد عبدالهادی است. این جواب استفتاء را برای آقای آسیّد ابوالحسن اصفهانی برده بودند و ایشان دیده و فرموده بود: چقدر اینها بیانصافاند که اینجور شهادت دادهاند. آسیّد عبدالهادی شاگرد من بود.
🔹 من از آقای اخوان مرعشی پرسیدم: آسیّد عبدالهادی شاگرد ایشان بود یا نه؟ گفت: شاگردیش چنین بود: آسیّد عبدالهادی میگفت: وقتی مرحوم آخوند از دنیا رفت، من در نجف حجره داشتم. آقای آسیّد ابوالحسن به حجره من تشریف آورد و فرمود: من مشغول حاشیه زدن بر «نجاة العباد» هستم. آقای آمیرزا فتاح شهیدی تبریزی هم هست. دلم میخواهد شما هم باشید.
🔹 آسیّد عبدالهادی میگفت: من خیال نمیکردم آسیّد ابوالحسن ملّا و جلسهاش قابل استفاده باشد؛ چون در درس مرحوم آقای آخوند ساکت بود و سروصدا و اشکال نمیکرد. لذا اشخاص نوعاً از مایه علمیاش اطّلاعی نداشتند. در بیرون درس آخوند هم سروصدایی نداشت. آدم ملایم و آرامی بود و قهراً به عنوان یک شخص محترم و وزین به وی نگاه میکردند. آسیّد عبدالهادی میگفت: من فکر نمیکردم آسیّد ابوالحسن ملّا باشد، ولی چون دیدم این سیّد پیرمرد به حجرهام آمده، از من خواهش میکند، سختم آمد که به وی جواب منفی بدهم و از طرفی هم دیدم در آن جلسه آمیرزا فتاح شهیدی هم هست و قهراً جلسه با حضور آمیرزا فتاح بیفایده نخواهد بود. لذا پذیرفتم و آن جلسه تشکیل شد.
🔹 در آن جلسه تصوّرم از آقای آسیّد ابوالحسن به کلّی دگرگون شد. دیدم ایشان حسابی کارکرده است و بر فقه مسلّط است و من فکر نمیکردم چنین احاطهای داشته باشد.
🔹 در آن جلسه شخصی شرکت میکرد که صلاحیّت و مایه علمی لازم را نداشت و آقای آسیّد ابوالحسن و سایر افراد نمیتوانستند به او بگویند که شما صلاحیّت شرکت در این جلسه را ندارید. تصمیم گرفتند برای اینکه آن آقا نیاید، بهطور موقت جلسه را تعطیل کنند. جلسه تعطیل میشود و بعد از مدّتی آن جلسه بدون آن شخص در جای دیگری ادامه پیدا میکند.
🔹 آقای آسیّد عبدالهادی نام آن شخص را به آقای اخوان مرعشی نگفته بود؛ چون غیبت میشد و ایشان مواظب زبان خودش بود. لذا آقای اخوان مرعشی هم نمیدانست که آن شخص کیست، ولی من آن شخص را شناختم، البتّه من هم به آقای اخوان مرعشی نگفتم که او کیست.
🔹 علّت اینکه من آن شخص را شناختم، این بود که در سال وفات آقای بروجردی یعنی ۱۳۸۰ شخصی به منزل مرحوم حاج آقای والد ما آمد، صحبت شد که بعد از آقای بروجردی از چه کسی تقلید شود یا احتیاطات ایشان به چه کسی مراجعه شود و فعلاً در نجف چه کسانی صلاحیّت این مقام را دارند؟ آن آقا که از نجفیها بود، گفت: در سنه ۱۳۳۰ که مرحوم آخوند تازه وفات کرده بود¹، آسیّد ابوالحسن بر «نجاة العباد» حاشیه میزد و ما هم در آن جلسه بودیم. در آن جلسه آقای آسیّد عبدالهادی هم شرکت میکرد. آن آسیّد عبدالهادی که من در آن جلسه دیدم، اگر به همان صورت باقی مانده باشد، با بقیه قابل مقایسه نیست، ولی الآن پنجاه سال از آن تاریخ میگذرد و نمیتوانم شهادت بدهم. از این حرف فهمیدم که آن شخص همین آقا بود. واقعاً هم صلاحیّت نداشت که در آن جلسه شرکت کند. سلیقه معتدلی نداشت و سوادش هم کم بود، ولی به خودش خیلی معتقد بود.
🔹 آقای اخوان مرعشی میگفت: هفت سال این جلسه ادامه پیدا کرد. آسیّد عبدالهادی میگفت: در آن جلسه من خیلی از مبانی آسیّد ابوالحسن را تغییر دادم و خیلی هم از او استفاده کردم.
🔹 من پرسیدم: ایشان خودش را شاگرد آسیّد ابوالحسن میدانست یا نه؟ گفت: بله، میدانست.
🔹 آسیّد عبدالهادی برای حاشیه «نجاة العباد»، مسلماً کمک آسیّد ابوالحسن بود. یک وقت مرحوم آقای داماد فرمود: به آقا ضیاء عراقی گفته بودند که آسیّد ابوالحسن چگونه است؟ ایشان گفته بود: این حاشیه اگر از خودش باشد، او أعلم است! منتها آقای داماد میگفت: احتمال میدادند که از آسیّد عبدالهادی کمک گرفته باشد. آسیّد عبدالهادی در موقع وفات مرحوم آخوند جوانی حدودا ۲۵ ساله بود.
1⃣ مرحوم آخوند در ذی حجه ۱۳۲۹ وفات کرد و روز وفاتش نوزدهم یا بیستم بود و این اختلاف در روز شاید به علّت اختلاف در رؤیت ماه در نقاط مختلف باشد.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۲ ص ۵۸۵
#سیدابوالحسناصفهانی
#سیدعبدالهادیشیرازی
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya
💠 حاشیه عروة
🔹 در میان حواشـی عـروة، حاشیه آقای آسید ابوالحسن اصفهانی خیلی قوی است. حاشیه آقای بروجردی¹ و آل ياسين و آقای نائینی هـم قـوی است. حاشيه شيخ على جواهـرى هـم خـوب است. با مرحوم آقای داماد درباره حواشـی عـروة صحبت میکردم، فرمـود: «در خصوص «صلاة»، حاشیه آقای حاج شیخ عبدالکریم بهترین حاشیه است، ولی در مجموع، حاشیه آسید ابوالحسن بهترین حاشیه است».
🔸 مرحوم آقای حاج شیخ، هم فکر پختهای داشت و هم فهم عرفی خوبی، منتهی حافظه آقای نائینی و آسید ابوالحسن بر ایشان ترجیح داشت.
1️⃣ حاشیه آسید ابوالحسن به حاشیه آقای بروجردی ناظر نیست، ولی ممکن است حاشیه آقای بروجردی به حاشیه آسید ابوالحسن ناظر باشد.
📚جرعهای از دریا ؛ ج ۴ ص ۵۳۹
#سیدابوالحسناصفهانی
#میرزامحمدحسیننائینی
#حاجشیخعبدالکریمحائری
#آیتاللهحاجآقاحسینبروجردی
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya
💠 ایشان آقا هستند
🔹 سؤال: برخی گفتهاند که وقتی مرحوم نائینی و اصفهانی در سال ۱۳۴۲ به قم آمدند، آقای حاج شیخ استقبال نکرد. این مطلب صحیح است؟
🔸 جواب: این خلاف واقع و بلکه برعکس است. آقای حاج شیخ خیلی خوب آقایان را تکریم کرده بود.
🔸 آقای آسید جواد شبیری - از بنی اعمام - از شیخ الاسلام ابهری نقل میکرد: زمانی که آقای آسیّد ابوالحسن در قم بود، شخصی میخواست پولی به آقای آسیّد ابوالحسن بدهد، منتهی چون مقلد آقای حاج شیخ بود، به من گفت: برویم و از آقای حاج شیخ اجازه بگیریم.
🔸 با هم خدمت آقای حاج شیخ رفتیم. من عرض کردم: این آقا اجازه میخواهد که این پول را به آقای آسیّد ابوالحسن بدهد. آقای حاج شیخ فرمود: این چه حرفی است که برای دادن این وجوه به آقای آسیّد ابوالحسن از من استجازه میکنید، ایشان آقا هستند و ما نوکر هستیم!
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۳ ص ۴۰۸
#حاجشیخعبدالکریمحائری
#میرزامحمدحسیننائینی
#سیدابوالحسناصفهانی
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya
إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ ...
سالروز ولادت با سعادت حضرت امالفضائل، ریحانة النبی، قرة عین الرسول، زوجة امیرالمومنین خانم فاطمه الزهراء صلوات الله علیهم را محضر حضرت بقیةالله عج و تمام ارادتمندان به آن ساحت قدسی تبریک و تهنیت عرض میکنم⚘⚘
شادی روح سردار پرافتخار اسلام، خادم الزهراء شهید حاج قاسم سلیمانی ره صلواتی عنایت فرمائید.
إنّا لِلّه وإنّا إليهِ راجعُون
قال علی بن الحسین: اَلْقَتْلُ لَنا عادَةٌ وَ كَرامَتُنَا الشَّهادَةُ.
شهادت عزیزانمان تبریک و تسلیت باد🖤
#کرمان_تسلیت
💠 سعی در قضاء حوائج
🔹 آقای آسیّد ابوالحسن اصفهانی ویژگیهای ممتازی داشت، از جمله اینکه در قضاء حوائج مردم خیلی ساعی بود.
🔹 شنیدم به کسی وعده داده بود پولی به او بدهد. همان موقعی که پسرش را کشته بودند و مشغول تشییع جنازه او بود، پول آن شخص را در جیبش گذاشته بود تا به او بدهد.
🔹 همچنین از خصوصیات مهم وی این بود که به هیچکس - حتی به پسرانش - اجازه نمیداد نامههای اشخاص به وی را بخواند. گاهی اشخاص در نامه به ایشان اهانت میکردند یا تقاضایی مطرح میکردند، ایشان آن نامهها را به شکلی محو میکرد تا اسرار اشخاص محفوظ بماند.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۳ ص ۴۳۶
#سیدابوالحسناصفهانی
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya
💠 کمالات ظاهری و باطنی
🔹 آسیّد حسن پسر بزرگ آسیّد ابوالحسن اصفهانی بسیار لایق بود و اگر زنده میماند، شاید مرجعیّت به او میرسید. هم فاضل، هم بسیار خوش اخلاق و هم در زیبایی آیتی بود. در سال ۱۳۴۹ به دست شخصی به نام علی قمی که احتمالاً اختلال حواس داشته، در حال سجود نماز گردن زده شد.
🔹 وقتی در سال ۱۳۴۱ - ۱۳۴۲ اواخر دوره احمد شاه، آقای آسیّد ابوالحسن و آقای نائینی به ایران تبعید شدند و حدود یازده ماه در قم ماندند،¹ آسیّد حسن هم با آقای آسیّد ابوالحسن آمده بود.
🔹 از حاج آقا شهاب اشراقی شنیدم میگفت: در جلسهای در قم آسیّد حسن همراه آقای آسیّد ابوالحسن بود. در آن جلسه پدرم و حاج شیخ عباس تهرانی - اخلاقی معروف - هم بودند.
🔹 پدرم وقتی آسیّد حسن را که در جمال آیتی بود دید، مرتجلاً گفت: «بیپرده یار بین که چه سان جلوهگر شده». آشیخ عباس تهرانی هم فوراً به دنبال آن گفت: «احوال دل نگر که چه زیر و زبر شده!»
🔹 پیداست از دست دادن چنین فرزندی با این کمالات ظاهری و باطنی برای آسیّد ابوالحسن چقدر دشوار و شکننده بود. با این حال آسیّد ابوالحسن قاتل فرزندش را عفو کرد.
1⃣ آغاز تبعید شب پنجشنبه ۱۳ ذی قعده ۱۳۴۱ و پایان آن ۱۸ ماه رمضان ۱۳۴۲ بود. (شناختنامه مرحوم آيةالله سیّد ابوالحسن اصفهانی، ص۱۳۹)
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۳ ص ۴۴۱
#سیدابوالحسناصفهانی
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya
💠 اخلاق نيک
🔹 آشيخ محمّد حسن هرسینی از علمای کرمانشاه میگفت: من در زمان مرجعیّت آمیرزا محمّد تقی شیرازی به کربلا رفتم. مرحوم آخوند و آسیّد محمّد کاظم یزدی و آسیّد اسماعیل صدر از دنیا رفته بودند. آمیرزا محمّد تقی در آخر سال ۱۳۳۸ وفات کرد و آقای صدر چند ماه قبل از آن در همان سال از دنیا رفته بود.
🔹 به آمیرزا محمّد تقی عرض کردم: علمای کربلا شما را برای تقلید معرّفی کردهاند، ولی علمای نجف و سامرا و کاظمین را ندیدهام و پول هم ندارم که به آنجا بروم و تحقیق کنم. آمیرزا محمّد تقی به من پول داد که به آنجاها بروم و تحقیق کنم. من هم به شهرهای دیگر رفتم و تحقیق کردم، علمای سایر بلاد هم آمیرزا محمّد تقی را معرّفی کردند و من از وی تقلید کردم.
🔹 وقتی آمیرزا محمّد تقی از دنیا رفت، من در نهایت فقر بودم. توسّلی پیدا کردم (جزئیات آن در خاطرم نیست) در همین اثنا از طرف آقای آسیّد ابوالحسن اصفهانی سراغ من آمدند و پولی به من دادند و آقای آسیّد ابوالحسن هم به من گفت که با پسرم سیّد حسن مباحثه کن.
🔹 آقای هرسینی میگفت: من با آسیّد حسن مباحثه میکردم. او خیلی خوش اخلاق بود. به یاد دارم من به سیّد حسن میگفتم: آقای نائینی اعلم است از پدرت. او اصلا از این حرف ناراحت نمیشد.
🔹 با اینکه خیلیها عقیدهشان این بود که آسیّد ابوالحسن افقه از آقای نائینی است و مرحوم آقای داماد هم عقیدهاش همین بود. حاج آقای والد ما هم حاشیه عروه ایشان را بر حاشیه آقای نائینی مقدّم میدانست.¹
🔹 آقای آشیخ محمّد واعظزاده میگفت: مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی - مدرّس معروف مشهد - حواشی عروه را جمع کرده و حاشیه آقای اصفهانی را بر تمام حواشی ترجیح میداد.
1⃣ از مرحوم آقای حاج آقا رضا صدر شنیدم: در مشهد مسألهگوی معروفی نامهای به آقای آسیّد ابوالحسن نوشته و در آن پرسیده بود: بینکم و بین الله شما اعلم هستید؟ آقای آسیّد ابوالحسن هم يک كلمه نوشته بود: «بلی»! حاج آقای رضا میگفت: من آن نامه را دیدم.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۳ ص ۴۴۰
#سیدابوالحسناصفهانی
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya
💠 علّت لعن شدن سیّد محسن
🔹 عجیب است ایشان مدّتی مورد لعن برخی از شیعیان قرار گرفته بود و در برنامههای ایّام عاشورا در کربلا و جاهای دیگر، دستهجات شیعیان از او تبرّی میکردند: «آه من العاملي و فتواه...».
▪️ سؤال: علّت لعن، نهى وی از قمه زنی بود؟
🔹 جواب: بله، ایشان در شام گرفتار فرانسویها بود. آنها آنجا را اشغال کرده بودند و این قمه زدن در نظر آنها خیلی اسلام را موهون نشان میداد! عراقیها نمیتوانستند فرض کنند که شرایط آسیّد محسن با شرایط آنها فرق میکند. اگر ایشان در عراق بود، این کار را نمیکرد. آنها هم اگر در آنجا بودند، قمه زدن را ترویج نمیکردند.
🔹 در آن موقع آقایان نجف از فتوای ایشان نه تنها حمایت نکردند بلکه مخالفت کردند!
🔹 تنها کسی که مخالفت نکرد، آقای آسیّد ابوالحسن بود. از آقای فحّام شنیدم: در اثر همان عدم مخالفت، اهالی بصره از تقلید آسیّد ابوالحسن به آقای نائینی عدول کرده بودند!
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۱ ص ۵۶۴
#سیدابوالحسناصفهانی
#میرزامحمدحسیننائینی
#سیدمحسنامینعاملی
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya
💠 قمهزنی
🔹 آقای خلیلی رفیق آقا موسی صدر میگفت: در نجف مقدّسین قمهزنی را تحریم کردند ولی روشنفکرها جایز میدانستند؛ مثلاً کسانی چون آشیخ علی زاهد قمی تحریم میکردند و امثال مظفر جایز میدانستند و حمایت میکردند.
🔹 احتمال میدهم آنها توجه میکردند که این چه کشش معنوی است که باعث میشود به این شکل عزاداری کنند.
🔹 آقای آسیّد ابوالحسن اصفهانی مخالف قمهزنی بود و به همین جهت شنیدم در بصره از تقلید ایشان عدول کرده بودند.
🔹 عزاداری در هندوستان نیز خیلی عجیب است. آشیخ حسین کرمانی زنجیری از هند آورده بود که دو طرفش تیغ داشت و مردم با آن زنجیر میزدند!
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۴ ص ۵۱۶
#سیدابوالحسناصفهانی
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya
💠 اجازه اجتهاد
🔹 بهتازگی در میان کتابهای مرحوم والد اجازه اجتهاد آسیّد ابوالحسن اصفهانی به ایشان پیدا شد و من آن را اصلا ندیده بودم، چون مرحوم حاج آقا اهل اجازه گرفتن از اشخاص نبود.
🔹 حتی وقتی آقای حاج شیخ میخواست به ایشان اجازه اجتهاد بدهد، ایشان قبول نکرد.
🔹 حاج آقا رضا زنجانی نقل میکرد: آقای حاج شیخ به من فرمود: این آقای زنجانی تاکنون از من تقاضایی نکرده است، برو ببین ایشان به اجازه اجتهاد تمایل دارد؟ من پیش ایشان آمدم و فرمایش آقای حاج شیخ را بازگو کردم. مرحوم والد فرمود: اجازه اجتهاد چه ثمرهای دارد؟ ثبوتاً که اثری ندارد. من مجتهد باشم یا نباشم این اجازه تأثیری ندارد. اگر من مجتهد نباشم، این اجازه که مرا مجتهد نمیکند و اگر مجتهد باشم، این کار، تشریفاتی بیش نیست. اگر جهت اثباتی و استفاده مدّ نظر باشد، من اهلش نیستم که بخواهم این اجازه را به این و آن نشان بدهم. لذا حاضر نشد از آقای حاج شیخ اجازه اجتهاد درخواست کنند.
🔹 این اجازه اجتهاد مرحوم آسیّد ابوالحسن برای حفظ عمّامه بود. چون در آن دوره، عمّامه روحانیون را برمیداشتند، مگر آنکه اجازه اجتهادی از دو سه نفر از مراجع طراز اوّل داشته باشند.
🔹 در این مورد هم مرحوم والد درخواست اجازه اجتهاد نکرده بود. آقای آسیّد احمد لواسانی زمانی که در نجف بود، برای حفظ عمّامه ایشان از آقای آسیّد ابوالحسن درخواست کرد که برای وی اجازه اجتهادی بنویسد.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۳ ص ۴۳۷
#حاجشیخعبدالکریمحائری
#سیدابوالحسناصفهانی
#آیتاللهسیداحمدزنجانی
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya
💠 نامهای از مرحوم اصفهانی
🔹 بسم الله الرحمن الرحيم
🔹 به عرض میرساند: إنشاءالله لا زال قريین صحت و عافیت و مؤَیّد به تأییدات خاص خواهید بود. حقير هم بحمد الله تعالى سالم و دعاگو هستم. دو سه ماه قبل مکتوب شریف واصل، از جهت کثیر اشغال [کذا] از عرض جواب غفلت شده بود. لهذا معذرت میخواهم. اگر وضع زندگانی احقر را مستحضر باشید، معذورم خواهید دانست، و كيف كان میل دارم همیشه از مجاری حالات مرقوم دارید و در فاجعه مدینه منوّره که هنوز در سوز و تاب هستیم تا خدا چه خواهد. همیشه بشارت سلامتی و مراسلات شریفه را مترصّدم، والسلام. (الأحقر: ابوالحسن الموسوي الإصفهاني)
🔹 مرحوم آسیّد ابوالحسن این نامه را در سال ۱۳۴۴ (سال تخریب قبور ائمه بقیع) به مرحوم والد نوشته است.
🔹 مرحوم والد در آن موقع ۳۶ ساله و ساکن زنجان و آسیّد ابوالحسن جزء مراجع درجه اوّل بود. این نامه در جواب نامه مرحوم حاج آقا نوشته شده است. علی القاعده مرحوم والد هم به آقای آسیّد ابوالحسن و هم به آقای نائینی نامه نوشته بود.
🔹 در آن موقع آقای آسیّد ابوالحسن، آقای حاج شیخ و آقای نائینی از مراجع درجه اوّل بودند. اکثر مردم ایران مقلّد آقای حاج شیخ، و مابقی مردم ایران و اکثریت غیر ایران مقلّد آقای آسیّد ابوالحسن و در مرتبه بعد مقلّد آقای نائینی بودند.
🔹 پیش از این، مرحوم حاج آقای والد در سال ۱۳۴۲ که آقای آسیّد ابوالحسن و آقای نائینی به قم آمده بودند،¹ ایشان را زیارت کرده بود. البته مرحوم والد در آن موقع ساکن زنجان بود و برای کاری به تهران، و برای زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها) و همچنین دیدن آقای آسیّد ابوالحسن و آقای نائینی به قم مسافرت کرد.
1⃣ مرحوم والد میفرمود: زمانی که آسیّد ابوالحسن به ایران آمد، از نجف نامهای خطاب به علمای ایران آمد به این مضمون که شما خیال نکنید که نجف در فقدان آقایان از بین رفت. نه، نجف با بودن فلان آقا همچنان به قوت خودش باقی است! آن شخص نویسنده جزء مریدان آن آقا بود یا خیر، نمیدانم.
مرحوم والد میفرمود: ما در جواب نوشتیم: «از این نامه معلوم میشود که حوزه شما از فقدان علمای بزرگ ناراحت نیست و ما حوزهای را که از فقدان مراجع بزرگ ناراحت نباشد، به رسمیّت نمیشناسیم.» با این کار جلو نامهنگاری اشخاصی که در غیاب آقای آسیّد ابوالحسن و آقای نائینی چنین کاری کرده بودند، گرفته شد.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۳ ص ۴۳۹
#سیدابوالحسناصفهانی
#آیتاللهسیداحمدزنجانی
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya
💠 تلاش علمی در سنین کهولت
🔹 تلاش علمی آقای بهجت خیلی قابل تحسین است، در ۹۶ سالگی تدریس اصول شروع کرده است. ایشان متولد اواخر ۱۳۳۴ است.
🔹 مرحوم سیّد مرتضی عسکری هم در سنین بالا خیلی پر جنب و جوش بود. او دو سال و نیم بزرگتر از آقای بهجت بود و اگر الآن زنده بود، ۹۸ سال داشت.
🔹 از قدمایی که الآن زندهاند، آقای حاج آقا علی صافی است. ایشان همسنّ آقای عسکری است. البته ایشان فعّالیّت و جنب و جوشی ندارد.
🔹 حاج آقا ابوالفضل میرمحمدی (داماد ما) الآن نود سال دارد و در تمام مراسم شرکت میکند. ایشان به تازگی تفسیر را تمام کرده و مشغول نوشتن چیزهای دیگر است. حافظه خوبی هم دارد. البته پارسال عمل کرد و کمی شکسته شد.
🔹 سؤال: از علمای فعّال و پرکار گذشته، چند نفر را نام ببرید!
🔸 جواب: یکی آقای آسیّد ابوالحسن اصفهانی و دیگری آقای بروجردی. آقای بروجردی اواخر ۸۹ سالگی از دنیا رفت. درس ایشان تا روزهای آخر عمر مرتب برگزار شد و هیچ نقصی در تدریس وی رخ نداد و تا آخر قابل استفاده بود. سال آخر هم تمام ماه رمضان را روزه گرفت. آقای گلپایگانی بیشتر از آقای بروجردی عمر کرد و در ۹۶ سالگی از دنیا رفت. آقای اراکی هم ۱۰۳ سال عمر کرد ولی این دو بزرگوار اواخر تدریس نداشتند.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۲ ص ۷۰۵
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya
💠 مرجعیّت
🔹 بعد از مرحوم آسیّد محمّد کاظم یزدی، مرجعیّت به آمیرزا محمّد تقی شیرازی و آقای آسیّد اسماعیل صدر رسید و بعد از این دو آقای شریعت اصفهانی مرجع شد.
🔹 بعد از وی، حاج شیخ عبدالکریم حائری در ایران و میرزای نائینی و آقای آسیّد ابوالحسن اصفهانی در نجف به مرجعیّت رسیدند.
🔹 در زمان آقای بروجردی مرجعیّت عامّ میان آقای بروجردی و آقای حاج آقا حسین قمی مشترک بود. مرجعیّت حاج آقا حسین قمی سه ماه بیشتر طول نکشید.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۳ ص ۳۸۶
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya
💠 پیغام حضرت ولیّ عصر (عج)
🔹 نقل میکنند که آشیخ محمّد کوفی به محضر حضرت ولیّ عصر (عج) مشرّف میشود و پیغامی را از طرف حضرت برای آسیّد ابوالحسن میآورد که: «إجلِس في الدِّهلِيزِ، وَ اقضِ حَوائِجَ النَّاسِ، نَحنُ نَنصُرُكَ»
🔹 قضیه دیگری هم نقل شده که یک بار دیگر ایشان حضرت را زیارت کرده و حضرت، حال آسیّد ابوالحسن را پرسیده بود.
🔹 آقای وحید [خراسانی] به آشیخ محمّد کوفی خیلی اظهار ارادت میکرد و میگفت که نماز عجیبی میخواند و خیلی مورد توجّه بود.
🔹 یک وقت آقای مظفری¹ از آقای خویی نقل میکرد که ایشان هم قضیّه آشیخ محمّد کوفی و عنایت حضرت ولیّ عصر (عج) به آسیّد ابوالحسن را نقل میکرد. آقای خویی هم میگفته که در افقهیّت آقای آسیّد ابوالحسن شکّی نیست، در عین حال که ایشان و آقای میلانی دربارهی کیفیت مصرف سهم امام با آقای اصفهانی وحدت نظر نداشتند.
1⃣ آقای شیخ محمّد مظفری قزوینی از علماء درجه اوّل قزوین و از شاگردان آقای خویی بود. وی لجنهی تنظیم «معجم رجال الحدیث» آقای خویی شرکت داشت و در بعضی از چاپهای آن به نام ایشان و سایر اعضای لجنه تصریح شده است. وی عالم متّقی و فاضل و موجّهی بود.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۲ ص ۵۳۶
#سیدابوالحسناصفهانی
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya
💠 حفظ مملکت
🔹 مرحوم آقای فلسفی اوایل سلطنت محمد رضا شاه با وی مرتبط بود، چون اوایل امر تا چند سال محمد رضا محبوب مردم و با روحانیّت خوب بود و املاک مردم مازندران را که پدرش از مردم غصب کرده بود، برگردانده بود و سعی میکرد رضای مردم را جلب کند.
🔹 از اینرو اگر کسی به شاه نزدیک میشد، غیر متّقی به حساب نمیآمد. از این جهت آقای فلسفی با شاه ارتباط داشت و علناً هم اظهار میکرد و کسی هم ایراد نمیگرفت.¹
🔹 يکوقت آقای فلسفی در مدرسه فیضیه قم بالای منبر گفت: پیش شاه بودم. شاه گفت: دیروز یکی از آقایان اینجا بود. سپس گفت: نامش را بگویم یا نگویم؟ میگویم، «مؤتمن الملك»² بود. من به مؤتمن گفتم: رحلت آقای اصفهانی مملکت را حفظ کرد.
🔹 علّتش این بود که قوام السلطنه از حادثه وفات آسیّد ابوالحسن برای برانگیختن شور مذهبی مردم بهره برد و به این بهانه روسها را از ایران بیرون کرد.³
1⃣ البته بعدها وقتی مبارزات روحانیون با رژیم سابق شروع شد، مرحوم آقای فلسفی نه تنها از شاه برید، بلکه در زمره چهرههای مهم انقلاب با دستگاه شاه مبارزه کرد و چندین سال ممنوع المنبر و مشغول تألیف شد.
2⃣ مؤتمن الملك رئيس مجلس در دوره رضاخان و خیلی مقرّراتی و متقن و قانونمدار بود. نقل میکنند: برادر بزرگش با اینکه نخستوزیر بود، چون دیر کرده بود، اجازه نداد وارد مجلس شود. میگفت: مقررات باید رعایت شود. از مرحوم والد شنیدم میگفت: قبلاً معروف بود که برای ایران هم مجلس زیاد است و هم رئیس مجلس، و منظور از رئیس مجلس همین مؤتمن الملک بود.
وی خیلی شجاع و قانونمدار بود. يکوقت رضاخان برخی از مجلسیها را زده بود. مؤتمن الملك به رضاخان با تندی خطاب کرده بود: به چه دلیل این کار را کردی؟ دستور بدهم پاگونت (سردوشیات) را بکَنند؟ رضاخان گفته بود: حفظ نظم کشور با من است. او هم گفته بود: مجلس خانه ملّت است و اداره نظمش با من است.
3⃣ نظیر آقای حاج میرزا احمد کفایی که در مشهد حدود صد هیأت مذهبی تشکیل داد و شخصا بر آنها نظارت میکرد و به وسیله آنها کمونیستها را از مشهد بیرون کرد. از آقای واعظزاده خراسانی شنیدم: حاج میرزا احمد از حسّ مذهبی هیأت عزاداری مشهد بهره برد و کمونیستها وقتی دیدند که مردم به عزاداری اهل بیت اهتمام دارند، نتوانستند در مشهد بمانند و افکار خود را تبلیغ کنند.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۳ ص ۴۴۵
#سیدابوالحسناصفهانی
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya
💠 مذاق امام فهمی
🔹 حدس میزنم آقای آسید ابوالحسن از نظر فهم روایت بر آقای نائینی مقدم باشد. گویا خود آسید ابوالحسن هم همین عقیده را داشته است.
🔹 آقای حاج فقیهی به تناسب قضیهای از آسید ابوالحسن نقل میکرد که ایشان میگفته: «اجتهاد، مذاق امام فهمی است». ایشان در این جهت خودش را مقدم میدانسته و ظاهراً مقدم هم بوده است.
🔹 آسید محمود شاهرودی شاگرد مرحوم نائینی بود و به آسید ابوالحسن اتصال نداشت. از آقای آسید محمد شاهرودی، فرزند آسید محمود شاهرودی، پرسیدم: پدر شما راجع به آسید ابوالحسن و آقای نائینی چه میگفت؟ گفت: پدرم میگفت: از نظر قواعد آقای نائینی، مقدم است و از نظر فهم روایات، آقای آسید ابوالحسن.
🔹 آسيد ابوالحسن اجتهاد را «مذاق امام فهمی» میدانست و در فهم روایات، ذهن عرفی مستقیمی داشت و از این جهت بر آقای نائینی مقدّم بود. بسیاری از بحثهای رایج، لفّاظی است و از فطریات اوّلیه یا متّخذ از روایات نیست. ملاک در فقاهت، توجه به فطریات و فهم درست روایات است و آسید ابوالحسن در این جهت مقدّم بود.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۲ ص ۴۸۵
#سیدابوالحسناصفهانی
#میرزامحمدحسیننائینی
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya