eitaa logo
Jor'e| جرعه
358 دنبال‌کننده
17 عکس
0 ویدیو
10 فایل
جرعه ناشر اشعار فاخر، مقاتل مستند و سبک‌های سنتی و نوین مدیرمسئول: سعید نسیمی شورای ادبی: ✅ سیدمحمدرضا حسینی ✅ محمد بیابانی ✅ حامدخاکی ✅ محمد رسولی ✅ حسین صیامی ✅ داود قاضی ✅ سجاد محمدی لینک تلگرام: https://telegram.me/joinchat/Bbx7KUB7D1El6fDlNXP68w
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ مقتل ورود اهل بیت (ع) به کربلا پس از آن که حر نامه ابن زیاد را مبنی بر سخت گرفتن بر امام و سکنی دادن ایشان در زمینی خشک و بی‌آب و علف دریافت کرد، بر امام سخت گرفتند. زهیر گفت تا عده‌ای قلیلند با ایشان بجنگیم، اما امام فرمود: ما هرگز جنگ را آغاز نمی‌کنیم تا اینکه مرکب امام در نقطه‌ای مشخص از حرکت باز ایستاد. حضرت نام آن محل را پرسید. جناب زهیر اسامی مختلف آنجا را اعم از طف، قاضریه و نینوا ذکر کرد، اما حضرت هر بار می‌فرمودند: «آیا نام دیگری هم دارد.» تا این که گفتند: «کربلا». سپس فرمود: «اعوذ بالله من الکرب و البلاء» و فرمود: همینجا توقف کنید و بار بگشایید که این سرزمین، خوابگاه شتران ما و محل قبور ما خواهد بود؛ همانجایی که جدم رسول‌الله (ص) به من فرمود و وعده داد. حضرت مشتی از خاک کربلا برداشت و بو کرد و با خاکی که همراه داشت، مقایسه کرد. آنگاه فرمود: این همان خاک است که ام سلمه گفت: جبرئیل نزد رسول خدا بود و تو هم بودی. پس گریستی. پیامبر فرمود: فرزندم را رها کن. بعد، شما را در دامان خود نشاند. جبرئیل گفت: او را دوست داری؟ پیامبر فرمود: آری. گفت: امت تو او را خواهند کشت و اگر می‌خواهی قتلگاهش را نشانت دهم. پیامبر فرمود: آری. پس زمین کربلا را نشان داد و جبرئیل مقداری خاک آنجا را به پیامبر داد. آنگاه تمام یاران و اهل بیت (ع) خود را جمع کرد. به آنان نگاه می‌کرد و می‌گریست. آنگونه که با گریه امام، تمام یارانش گریان شدند. سپس امام فرمود: خدایا! ما اهل بیت پیامبر توییم که از حرم جدمان اخراج و طرد شده‌ایم و بنی‌امیه به ما تعدی کرد. خدایا! حق ما را بستان و ما را بر کافران پیروزساز. سپس فرمود خیمه‌ها را برپا کنند؛ خیمه زنان در میان خیمه‌ها و خیمه بنی‌هاشم در اطراف. سپس امام حسین (ع) برای لشکریان خطبه‌ای خواند و نصیحت کرد. حضرت ام کلثوم عرض کرد: ‌ای برادر! احساس عجیبی در این سرزمین دارم و اندوه زیادی بر دلم سایه افکنده است. امام، خواهر خود را تسلّی داد. برخی گفته‌اند امام برای عده‌ای که همراهش بودند،‌ خطبه خواند و فرمود: آن روز که از مدینه و مکه با من آمدید، تصور بر این بود که کوفیان از ما حمایت می‌کنند، اما بدانید که از ما حمایت نمی‌کنند و تصمیم بر قتل من و اسارت اهل بیتم دارند. نیرنگ در فرهنگ ما اهل بیت نیست و خواستم مطلع باشید. هرکس از این سفر کراهت دارد، می‌تواند برگردد و از تاریکی شب استفاده کند. جدم فرمود: ولدی الحسین قتیل بطف کربلا غریباً وحیداً عطشانا فمن نصره فقد نصرنی و نصر ولده القائم و لو نصرنا بک نه فهو فی حزبنا یوم القیامه. عده‌ای نوشته‌اند: زهیر، بریر، نافع بن هلال و ... برخاستند و اظهار وفاداری کردند. بعضی مورخان از قول سکینه بنت‌الحسین نقل می‌کنند که سخن امام که به اینجا رسید، مردم گروه گروه پراکنده شدند و امام را ترک کردند. اشک بر چهره‌ام نشست و به تنهایی پدرم گریه کردم. به سمت خیمه زنان برگشتم و چون عمه‌ام ام کلثوم مرا دید، گفت: چرا اینگونه گریانی. شرح ما وقع گفتم. ناله عمه‌ام بلند شد: واجدا، واعلیا، واحسنا، واحسینا، وا قلّه ناصراه أین الخلاص من الأعداء امام در حالی که گریه می‌کردند، آمدند و خواهر را تسلّی دادند و فرمودند: خواهرم! چاره‌ای نیست و باید تسلیم امر خدا بود. من حجت را بر مردم تمام کردم و ایشان جز قتل من به چیزی نیندیشند و این همان است که جدم به من خبر داده است. شما ناچار باید کشته مرا بر خاک و خون نظاره کنید؛ ولیکن وصیت می‌کنم شما را به صبر و بردباری. 👈 منابع: بحارالانوار/ مجلسی/ ج44 لهوف/ سید بن طاووس مقتل‌الحسین/ مقرم ارشاد/ شیخ مفید لینک واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BUlnIX3R3AM4IJu9u469zW لینک ایتا: https://eitaa.com/joreh_5
✅ روضة العلما ⚪️مرحوم آیة الله حاج آقا مجتبی تهرانی 🔘ورود اهل بیت (ع) به کربلا امام حسين و خاندانشان امروز، يعني روز دوم وارد کربلا شدند. ابی مخنف می­نویسد وقتی که وارد کربلا شد، دید مرکب تکان نمی­ خورد. هرکاری كه کردند نمی­ رفت. مرکب دوم هم نمی­ رفت، مرکب سوم هم همين­طور. این تعبیر را دیدم که می­ گوید: “فلم یزل یرکب فرساً فرسا حتی رکب سته افرس” شش مركب عوض کرد، دید نمی­ روند. رو کرد و گفت: “ای موضع هذا” اینجا کجا است؟ همه اینها دقیقاً حساب شده بود. یکی گفت شاط الفرات، گفت نه اسم دیگری هم دارد؟ قاضریه، گفت نه اسم دیگری هم دارد؟ یکی گفت به آن کربلاء هم می­ گویند.. دارد: “فتنفس السعداء و بکی بکاءً شدیدا”، نفس راحتي کشید، به مقصدش رسید، امّا شروع کرد به گریه کردن، شدید گریه کرد. گفت: “و الله ارض کرب و بلا” بله به خدا قسم همین است، این زمین، زمین کربلاء است.. شروع کرد این جملات را گفتن: “هاهنا یقتل رجالنا” اینجا مردهای ما را می­ کشند، “هاهنا یذبح اطفالنا” اینجا بچه­ هایمان را سر می­ برند، نگفت می­ کشند. ببین کجا را هدف گیری کرده است. حتی خصوصیات را هم در جملاتش می ­آورد و می­ گوید، این اشاره به همان موقعی است که علی اصغرش را روی دست گرفته بود، طلب آب کرد؛ “فرماه حرمله بن کاهل الاسدی بسهم له ثلاث شعب فذبح الطفل من الاذن الی الاذن”.. ✍️ تحقیق و نگارش: سعید نسیمی لینک واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BUlnIX3R3AM4IJu9u469zW لینک ایتا: https://eitaa.com/joreh_5
✅ روضة الشهدا 🟢 مناسب برای گریز ورود به کربلا ⚪️ شلمچه؛ کربلای ایران 🔘 منبع: کتاب علمدار ؛ انتشارات شهید ابراهیم هادی 🔻 خاطرات مداح شهید سید مجتبی علمدار از لشکر ۲۵ کربلا ‌ فکر می کنم شلمچه از جمله جاهایی است که همه آمدند، چهارده نور پاک آمدند، انبیا، اولیا و... همه آمدند. شب عملیات، چهار کیلومتر آب گرفتگی بود. رسیدیم به ساحل شلمچه. موقعیت طوری شد که گفتند: «باید بزنید به آب» سرمای آب از یک طرف، مین و موانع از طرف دیگر، بعضی از بچه ها به دلیل سردی آب سنکوب کردند! وقتی به ساحل رسیدیم، برای یک لحظه بچه ها فکر کردند رسیده اند به کربلا، رسیده اند به اباعبدالله علیه السلام اصلا شلمچه عطر خاصی داشت. زمینش، هوایش، همه چیزش انرژی خاصی به بچه ها می داد. بچه ها در شلمچه سوال اولشان این بود: « از اینجا تا کربلا چقدر راه است؟ می گن شلمچه به کربلا نزدیکه. برای همینه که اینجا بیشتر بوی امام حسین رو میده!» می توانم به تعبیر دیگری بگویم خاک شلمچه، نه به همان قداست، اما بوی خاک چادر حضرت زهرا را می داد. تربت شلمچه بوی تربت اباعبدالله را می دهد. چند روز پیش شخصی تربت اباعبدالله را برایم آروده بود. هر کدام از بچه هایی که شلمچه رفته بودند آن را بو کردند، بدون استثنا گفتند: «این خاک بوی شلمچه را می دهد. بوی جبهه را می دهد». ✍️ تحقیق و نگارش: فاطمه نسیمی لینک واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BUlnIX3R3AM4IJu9u469zW لینک ایتا: https://eitaa.com/joreh_5
✅زمینه شب دوم محرم 🔻بهمن عظیمی 1️⃣بنداول پیچیده بوی جدایی اینجا می مونی آخر غریب و تنها بوی خون میاد از تمام این سرزمین درد و ماتم کاش بیای بریم به مدینه باز که خرابه خیلی حالم 2️⃣ بند دوم آشوبه قلبم دلم می لرزه امان ازین آدمای هرزه! لحظه ای جدا از تو من نباشم برادر من ای کاش وای اگر تن بی سرت توی قتلگاه بمونه داداش @joreh5 لینک واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BUlnIX3R3AM4IJu9u469zW لینک ایتا: https://eitaa.com/joreh_5 سبک این اثر در ادامه تقدیم می شود 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
✅زمزمه شب دوم محرم 🔻علی صالحی 1️⃣بنداول باز زير سايهء علم اشك مى ريزم انگار دارم كنج حرم اشك مى ريزم آخه صبورى تا كِى/دوستى و دورى تا كِى قبرَمه دنيا بى تو/زنده به گورى تا كِى (حسين اباعبدالله) 2️⃣ بند دوم آى كربلا مهمونات از راه رسيدن ستاره ها با خورشيد و ماه رسيدن كربلا دلبر اومد/رباب با اصغر اومد خار مغيلان جمع كن/سه ساله دختر اومد (حسين اباعبدالله) @joreh5 لینک واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BUlnIX3R3AM4IJu9u469zW لینک ایتا: https://eitaa.com/joreh_5 سبک این اثر در ادامه تقدیم می شود 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
✅واحد شب دوم محرم 🔻علی صالحی 1️⃣بنداول سلم لمن سالمكم ، ابي عبد الله حرب لمن حاربكم ، ابي عبد الله يا ثار الله ، و ابن ثاره در وادي عشقت ، منم آواره 2️⃣ بند دوم اي ذكرت اوج عبادت ، ابي عبد الله راه تو راه سعادت ، ابي عبد الله انبيا دست ، بر دامانت زهرا صله دهد ، به غلامانت 3️⃣ بند سوم چشم اميدم به دست ، كرم ارباب مستم مستم مست مست ، حرم ارباب كرب و بلا ، كرب و بلا هر ساله اربعين ، بطلب ما را @joreh5 لینک واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BUlnIX3R3AM4IJu9u469zW لینک ایتا: https://eitaa.com/joreh_5 سبک این اثر در ادامه تقدیم می شود 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
✅ ورود اهل بیت (ع) به کربلا 🔻سید پوریا هاشمی رسید بالاخره قافله کنار فرات سلامتی حسین و قبیله اش صلوات! رباب امده با اصغرش خوش امده است رقیه امده با اکبرش خوش امده است چقدر خوب که جمع بزرگ ها جمع است تمام قافله پروانه عمه هم شمع است به بنده ها برسان جلوه ی رب آمده است خبر کنید زنان را که زینب امده است چه با شکوه میاید ز محملش پایین سر تمامی مردان مقابلش پایین حجاب دختر حیدر هزار پرده ی نور ز قد و قامت این زن نگاه عالم دور رکاب دار ابالفضل و پرده دار حسین شکوه این زن ابالفضل و اقتدار حسین چرا کسی نمیاید سلامشان بکند سلامشان بکند احترامشان بکند بزرگ بانوی این قافله پریشان است خدا بخیر کند خیره بر بیابان است گمان کنم خبر سر براش اوردند خبر ز غارت معجر براش اوردند رسانده اند خبر را که ای صبور حرم شکسته میشود این سمت ها غرور حرم اگر چه امده ای با دوصدجلال اینجا به عصر روز دهم میروی ز حال اینجا همان زمان که حسینت میان گودال است همان زمان که تنش زیر چکمه پامال است همان زمان که همه درمیان آشوبند به بوسه گاه نبی نیزه نیزه میکوبند لباس کهنه او از تنش جدا شده است بروی جسم شریفش برو بیا شده است کبود میشود از تازیانه پیکر تو سری به نیزه بلند است در برابر تو @joreh5 لینک واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BUlnIX3R3AM4IJu9u469zW لینک ایتا: https://eitaa.com/joreh_5
✅ ورود اهل بیت (ع) به کربلا 🔻گروه ادبی یاقوت سرخ با نام کربلا مستی شروع می‌شود از جام کربلا حیّ علی‌الحرم پیچیده در حسینیه پیغام کربلا پیراهن حسین در اهتزاز آمده بر بام کربلا مُحرم شدند تا بر تن کنند جامه‌ی احرام کربلا زینب به گریه گفت؛ ختم به‌خیر باد سرانجام کربلا طوفان نهفته است... در این مسیر ظاهراً آرام کربلا خیمه بنا کنید یک‌روضه در حسینیه‌ی دل به‌پا کنید ای اهل‌بیت من حالا عمل به وعده‌ی "قالو بلی" کنید اینجا بهشت ماست خود را به آستان خدا پاگشا کنید با صبر بر بلا از خود خدای عزّوجل را رضا کنید بر قد و قامت عباس و قاسم و علی‌اکبر دعا کنید هرکس شهید شد بر جسم او به‌جای کفن بوریا کنید... نوحوا علی‌الحسین تنها دلیل گریه‌ی ما از ازل حسین مُردن سعادت است وقتی که مرگ را بکند چون عسل حسین نام تو ذکر ماست از وقت شیر خوردن‌مان تا اجل حسین با گریه کردنم مانند حر گرفته مرا در بغل حسین در بین مشکلات بوده همیشه و همه‌جا راه‌حل حسین الشِّمرُ جالِسٌ... زینب صداش میزند از روی تل؛ حسین... زانو رکاب شد تا پرده‌دار اهل‌حرم آفتاب شد لشکر اضافه کرد پس رفته‌رفته خانه‌ی هستی خراب شد نُه روز بعد از آن با خون سر محاسن آقا خضاب شد نُه روز بعد از آن سقا کنار علقمه از غصّه آب شد نُه روز بعد از آن تازه شروع روضه‌ی "بس‌کن‌رباب" شد نُه روز بعد از آن دست مخدرات حرم در طناب شد... @joreh5 لینک واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BUlnIX3R3AM4IJu9u469zW لینک ایتا: https://eitaa.com/joreh_5
✅ ورود اهل بیت (ع) به کربلا 🔻علیرضا خاکساری مسلم و مسعود و عبدالله و جندب آمده کربلا ! حر و حبیب و جون و شوذب آمده شمع و هفتاد و دو تا پروانه ی دلسوخته آفتابی در حصار ماه و کوکب آمده منبری نذر عقیله در حرم برپا شده اهل کوفه! باز هم استاد مکتب آمده کربلا تا کوفه را دیگر قرق باید کنند عصمت الله عمه ی سادات زینب آمده تک تک اصحاب گرم نوکری زینب اند هاشمیون حافظان روسری زینب اند در میان گور می لرزد ابوسفیان به خود نسل فتنه طعمه ی روشنگری زینب اند ذوالفقار در نیامش بر کسی پوشیده نیست در تحیر از شکوه حیدری زینب اند با دم کوبنده ی تکبیر غوغایی شده کربلا با زینب کبری تماشایی شده شد قیامت این صدای نفخ صور محشر است محشرِ امروز اذان های علی اکبر است عطر و بوی مجتبی دارد مصلای حرم کربلا مبهوت و حیران حسن های حرم در میان خیمه با عمه تبانی می کند دختری شیرین زبان شیرین زبانی میکند مشک ها پر میشود با دست آب ور از اب خاطر اسوده سکینه خاطر آسوده رباب گرم بازی با علی اصغر تمام بچه ها دست پخت ام کلثوم است شام بچه ها تا رقیه خواب می آید به چشم اطهرش میشود دست عمو جان بالش زیر سرش برقرار است امنیت در چادر ناموس دین معجری دارد به سر بنت امیرالمومنین تحت بیرق نجمه های خیمه در آسایش اند با وجود حضرت عباس در آرامش اند صاعقه اما زمین را رنگ ماتم می زند جمع اهل بیت را یکباره بر هم می زند نزد خود می خواند آقا ریگ های داغ را پر کند انا الیه الراجعون آفاق را گیرم آقا سر به راهش کرد ابن سعد را وا کند از سر چگونه قاتلین بعد را روضه مکشوف است پس دیگر چه جای گفتن است؟ دور تا دور خیام او سپاه دشمن است باغ سبزی پای هر نامه نشانش داده اند کربلا اصلا کجای آن شبیه گلشن است یک دل سیر از فرات آبی ننوشیده حسین شمر بی انصاف در فکر شریعه بستن است از نگاه خواهرش سنگین ترین روضه ها روضه ی سخت وداع و روضه ی دل کندن است عرض اندامی کند بین تمام تیغ ها خنجری که تشنه ی بوسه به پشت گردن است از همین امروز تقسیم غنیمت می کنند بین خولی و سنان دعوا سر پیراهن است از منا تا نینوا چشم حریص ساربان داد میزد هر قدم انگشترش مال من است گریه هم دارد غمش زیرا که بعد از کربلا قافله سالار زینب زاده ی ذی الجوشن است @joreh5 لینک واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BUlnIX3R3AM4IJu9u469zW لینک ایتا: https://eitaa.com/joreh_5
✅ ورود اهل بیت (ع) به کربلا 🔻شیخ اسماعیل تاج الواعظین از پی وصلش مکان در کربلا خواهیم کرد تن به راهش غرقه خون، حق خونبها خواهیم کرد نی که خود در راهِ وصلش جان و تن سازم فدا اکبر و عبّاس و قاسم هم فدا خواهیم کرد هر کسی سودای معشوقی به سر دارد ولی ما همه سودای خود را با خدا خواهیم کرد گر رسیم اندر منای کعبهء وصلش ز شوق چشم را زمزم دلِ خود را صفا خواهیم کرد آنچه عهدی را که بستیم با وی از روزِ ازل عهد نشکسته به عهدِ خود وفا خواهیم کرد حقِ عاشق نیست الحق سر به روی متّکا گر خدا خواهد سرِ نِی متّکا خواهیم کرد گاه سر بر نوکِ نی گه سر به چوبِ خیزران هر یکی را ما به دیگر آشنا خواهیم کرد چونکه از صهبای عشقِ او به عالَم سر خوشم کی به حور و کوثر و خلد اعتنا خواهیم کرد؟ گر خدا خواهد ز چشمِ پرنم و رخسارِ زرد در رهش ما این عقیق، آن کهربا خواهیم کرد در قیامت هر کسی محشر به سر دارد ولی ما به دشتِ کربلا محشر بپا خواهیم کرد دست و سر را در قمارِ عشقِ او خواهیم باخت تن به زیرِ سُمّ مَرکب توتیا خواهیم کرد حُبّ ما کشتی است، هر کس پا نهد در ایمن است با خدا هستیم کارِ ناخدا خواهیم کرد گر رود سر برِ سرِ نی در زمینِ نینوا عاشق آسا روی نی چون نی نوا خواهیم کرد هر که سر بِسُپُرد لب بربست، شد دائم خموش برخلافِ سر سپاران ما صدا خواهیم کرد هر که همچون «تاج واعظ» مدحِ ما از دل سُرود دردِ او را ما به لطفِ حق دوا خواهیم کرد @joreh5 لینک واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BUlnIX3R3AM4IJu9u469zW لینک ایتا: https://eitaa.com/joreh_5
✅ ورود اهل بیت (ع) به کربلا 🔻جودی خراسانی به شاه تشنه دیار بلا چو منزل شد بلا رسید برابر اجل مقابل شد فکند بار شه تشنه لب کنار فرات زمین ماریه از اشک بیکسان گل شد در آن دیار چو افکند بار و کرد قرار تو گفتی آیت رحمت به خلق نازل شد طلب نمود برِ خویش ساربان و بگفت رسید بار به منزل مراد حاصل شد شما به منزل مقصود خویش برگردید که بهر ما دگر امروز طیّ منزل شد فتاد ناقۀ گردون ز پویه در آن دشت پیاده زینب مظلومه تا ز محمل شد بپا نمود سراپرده ای که پردگیش درون پرده به سبعین الف کامل شد ولی رسید پی قتلش آن چنان سپهی که گرد او به مه و آفتاب حایل شد چو گشت بسته بر آن شاه راه گفت قضا ز بهر زینب مظلومه کار مشگل شد دریغ و آه که شد زیب نوک نیزه سری که مهر می نتوان با رخش مقابل شد زهم گسیختی ای کاش رشتۀ شب و روز چو دست سلسله ای بستۀ سلاسل شد سرادقی که در او جبرئیل راه نداشت فغان که از پی تاراج شمر داخل شد بریز بهر شهیدی ز دیده خون «جودی» که پاره پاره ز تیغ هزار قاتل شد @joreh5 لینک واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BUlnIX3R3AM4IJu9u469zW لینک ایتا: https://eitaa.com/joreh_5
✅ ورود اهل بیت (ع) به کربلا 🔻جواد محمد زمانی کاروان، کاروان شورآور کاروان، اشتیاق، سرتاسر همه در حالت سفر از خود همه بی‌تاب چون نسیم سحر همه دل‌باخته چو پروانه همه بر پای شمع، خاکستر پدران از تبار ابراهیم مادران از قبیلهٔ هاجر عارفانِ قبیلهٔ عرفات شاعران عشیرهٔ مشعر... سروهایی به قامت طوبی چشمه‌هایی به پاکی کوثر هم‌رکاب حماسه‌های عظیم در گذر از هزار و یک معبر در دل و جانِ كاروان اکنون می‌تپد این نهیب، این باور: نكند شوكران شود معروف! نكند نردبان شود منكر! مرحبا بر سلالهٔ زهرا هان! «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَر» می‌سزد حُسن مَطلعی دیگر وقت وصف عقیله شد آخر در نزولش ز منبر ناقه خطبه‌خوانِ حماسه، آن خواهر شد عصا، شانهٔ علی‌اكبر پای عباس، پلهٔ منبر سرزمین، سرزمین گل‌ها بود پهنهٔ عشق! وه چه پهناور! شد پدیدار صحنه‌ای دیگر کشتی نوح بود و موج خطر ناگهان در هجوم باد خزان كنده شد برگه‌هایی از دفتر! کاش دستان باد می‌شد خشک کاش می‌شد گلوی گل‌ها تر! كیست مردی كه می‌رود میدان كه ندارد به جز خودش لشکر؟! ترسم این داغ شعله‌ور گردد مثل آتش که زیر خاکستر... آه! از زین، روی زمین افتاد پارهٔ جان احمد و حیدر و زنی روی تل برای نبی صحنه را می‌شود گزارش‌گر كه ببین جای بوسه‌های شما شده سرشار بوسهٔ خنجر! می‌بَرَند از تن عزیز تو جان می‌بُرَند از تن حسین تو سر آن طرف صحنهٔ شگفتی هست نه! بسی صحنه هست شرم‌آور رفته از پای دختران خلخال! رفته از دست مادران زیور! كاروان می‌رود به كوفه و شام کاروان می‌رود به مرز خطر كاروان می‌رود ولی خالی‌ست جای عباس و قاسم و اكبر کاروان جاری است در تاریخ کاروان باقی است تا محشر... @joreh5 لینک واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BUlnIX3R3AM4IJu9u469zW لینک ایتا: https://eitaa.com/joreh_5