چند اشتباه رایج مادران
🔸اجازه نمیدهید دیگران مراقب فرزندتان باشند (او را شدیدا به خود وابسته می کنید. بعد از یکی دوسالگی کودک را می توان چند ساعتی به اقوام نزدیک سپرد و از سه سالگی کودک باید به مهد کودک برود)
🔸فرزندتان را در سنین بالا روی تخت خود میخوابانید
🔸 برای کودکتان هزاران اسباب بازی میخرید
🔸 میخواهید از فرزندتان انیشتین بسازید
🔸کودکتان را با بچههای دیگر مقایسه میکنید.
سلام بر همراهان قرآنی بزرگوار🌹🌹🌹🌹
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ختم قرآن داریم چه ختم قرآنی
به نیت سلامتی آقا جانمون صاحب الزمان و العصر عج العصر
✅🌸لطفا جزء مورد نظر رو در لینک زیر اعلام بفرمایید👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@sadatemami110
🌸 ان شالله حاجت روا بشید 🌸
#توجه
💠 جزء مورد نظر رو اعلام کنید
📖🔰«««﷽»»»🔰📖
اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن،اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن
با توکلـ به نامـ اعظمتـ یا رحمانـ یا رحیمـ
﷽📖 #جزء1)🌹Yasna
﷽📖 #جزء2)🌹H.z
﷽📖 #جزء3)🌹خانم خادمی
﷽📖 #جزء4)🌹خانم خادمی
﷽📖 #جزء5)🌹H.z
﷽📖 #جزء6)🌹خانم خادمی
﷽📖 #جزء7)🌹خانم کاظمی
﷽📖 #جزء8)🌹خانم ختن لو
﷽📖 #جزء9)🌹خانم ختن لو
﷽📖 #جزء10)🌹خانم کریمی
﷽📖 #جزء11) 🌹خانم کریمی
﷽📖 #جزء12)🌹خانم کریمی
﷽📖 #جزء13)🌹خانم پودات
﷽📖 #جزء14)🌹خانم پودات
﷽📖 #جزء15)🌹خانم پودات
﷽📖 #جزء16)🌹خانم بقالچی
﷽📖 #جزء17)🌹خانم بقالچی
﷽📖 #جزء18) 🌹خانم بقالچی
﷽📖 #جزء19)🌹تسنیم
﷽📖 #جزء20)🌹تسنیم
﷽📖 #جزء21)🌹تسنیم
﷽📖 #جزء22)🌹خانم پودات
﷽📖 #جزء23)🌹خانم پودات
﷽📖 #جزء24)🌹خانم اردلانی
﷽📖 #جزء25)🌹امامی
﷽📖 #جزء26)🌹امامی
﷽📖 #جزء27)🌹امامی
﷽📖 #جزء28)🌹خانم رسولی
﷽📖 #جزء29)🌹خانم صالحی
﷽📖 #جزء30)🌹آقای امامی
🌸مهلت ختم تا20آذر🌸
❣ الّلهُــــمَّ عَجِّـــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَـــــــــرَجْ ❣
#ختم قرآن
🌴یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد🌴
🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀
هدایت شده از جامعة القرآن خواهران همدان
۳۲۵۲۶۳۰۱ -
🦋🌱🦋
🌱🦋
🦋
↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
📌خاطرات قدم خیر محمدی کنعان
(همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی)
✍به قلم: بهناز ضرابی زاده
@jqkhhamedan
جامعة القرآن خواهران همدان
۳۲۵۲۶۳۰۱ -
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱
🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹
📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋
🖌 به قلم : #بهناز_ضرابی_زاده🌱🌸
📌 قسمت: #صد_پنجم
#فصل_یازدهم
خدیجه با شیرین زبانی؛ خودش را توی دل همه جا کرده بود.
حاج آقایم هلاک بچه ها بود. اغلب آن ها را برمی داشت و با خودش می برد این طرف و آن طرف.
خدیجه از بغل شیرین جان تکان نمی خورد. نُقل زبانش «شینا، شینا» بود. شینا هم برای خدیجه جان نداشت.
همین شینا گفتن خدیجه باعث شد همه فامیل به شیرین جان بگویند شینا. حاج آقا مواظب بچه ها بود.
من هم اغلب کنار صمد بودم. یک بار صمد گفت: «خیلی وقت بود دلم می خواست این طور بنشینم کنارت و برایت حرف بزنم. قدم! کاشکی این روزها تمام نشود.»
من از خداخواسته ام شد و زود گفتم: «صمد! بیا قید شهر و کار را بزن، دوباره برگردیم قایش.»
بدون اینکه فکر کند، گفت: «نه... نه... اصلاً حرفش را هم نزن. من سرباز امامم. قول داده ام سرباز امام بمانم.
امروز کشور به من احتیاج دارد. به جای این حرف ها، دعا کن هر چه زودتر حالم خوب بشود و بروم سر کارم. نمی دانی این روزها چقدر زجر می کشم.
من نباید توی رختخواب بخوابم. باید بروم به این مملکت خدمت کنم.»
دکتر به صمد دو ماه استراحت داده بود.
اما سر ده روز برگشتیم همدان. تا به خانه رسیدیم، گفت: «من رفتم.»
🌱 &ادامه دارد....
🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱
📚 @jqkhhamedan
جامعة القرآن خواهران همدان
۳۲۵۲۶۳۰۱ -
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱
🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹
📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋
🖌 به قلم : #بهناز_ضرابی_زاده🌱🌸
📌 قسمت: #صد_ششم
#فصل_یازدهم
اصرار کردم: «نرو. تو هنوز حالت خوب نشده. بخیه هایت جوش نخورده. اگر زیاد حرکت کنی، بخیه هایت باز می شود.»
قبول نکرد. گفت: «دلم برای بچه ها تنگ شده. می روم سری می زنم و زود برمی گردم.»
صمد کسی نبود که بشود با اصرار و حرف، توی خانه نگهش داشت. وقتی می گفت می روم، می رفت. آن روز هم رفت و شب برگشت. کمی میوه و گوشت و خوراکی هم خریده بود.
آن ها را داد به من و گفت: «قدم! باید بروم. شاید تا دو سه روز دیگر برنگردم. توی این چند وقتی که نبودم، کلی کار روی هم تلنبار شده. باید بروم به کارهای عقب افتاده ام برسم.»
آن اوایل ما در همدان نه فامیلی داشتیم، نه دوست و آشنایی که با آن ها رفت و آمد کنیم.
تنها تفریحم این بود که دست خدیجه را بگیرم، معصومه را بغل کنم و برای خرید تا سر کوچه بروم.
گاهی، وقتی توی کوچه یا خیابان یکی از همسایه ها را می دیدم، بال درمی آوردم. می ایستادم و با او گرم تعریف می شدم.
یک روز عصر، نان خریده بودم و داشتم برمی گشتم.
زن های همسایه جلوی در خانه ای ایستاده بودند و با هم حرف می زدند. خیلی دلتنگ بودم. بعد از سلام و احوال پرسی تعارفشان کردم بیایند خانه ما.
گفتم: «فرش می اندازم توی حیاط. چایی هم دم می کنم و با هم می خوریم.» قبول کردند.
🌱 &ادامه دارد....
@jqkhhamedan
جامعة القرآن خواهران همدان
۳۲۵۲۶۳۰۱ -
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱
🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹
📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋
🖌 به قلم : #بهناز_ضرابی_زاده🌱🌸
📌 قسمت: #صد_هفتم
#فصل_یازدهم
در همین موقع، مردی از ته کوچه بدوبدو آمد طرفمان.
یک جارو زده بود زیر بغلش و چند تا کتاب هم گرفته بود دستش. از ما پرسید: «شما اهل روستای حاجی آباد هستید؟!»
ما به هم نگاه کردیم و جواب دادیم: «نه.»
مرد پرسید: «پس اهل کجا هستید؟!»
صمد سفارش کرده بود، خیلی مواظب باشم. با هر کسی رفت و آمد نکنم و اطلاعات شخصی و خانوادگی هم به کسی ندهم. به همین خاطر حواسم جمع بود و چیزی نگفتم.
مرد یک ریز می پرسید: «خانه تان کجاست؟! شوهرتان چه کاره است؟! اهل کدام روستایید؟!»
من که وضع را این طور دیدم، کلید انداختم و در حیاط را باز کردم.
یکی از زن ها گفت: «آقا شما که این همه سؤال دارید، چرا از ما می پرسید.
اجازه بدهید من شوهرم را صدا کنم. حتماً او بهتر می تواند شما را راهنمایی کند.»
مرد تا این حرف را شنید، بدون خداحافظی یا سؤال دیگری بدوبدو از پیش ما رفت.
وقتی مرد از ما دور شد، زن همسایه گفت: «خانم ابراهیمی ! دیدی چطور حالش را گرفتم. الکی به او گفتم حاج آقامان خانه است. اتفاقاً هیچ کس خانه مان نیست.»
یکی از زن ها گفت: «به نظر من این مرد دنبال حاج آقای شما می گشت.
از طرف منافق ها آمده بود و می خواست شما را شناسایی کند تا انتقام آن منافق هایی را که حاج آقای شما دستگیرشان کرده بود بگیرد.»
🌱 &ادامه دارد....
🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱
📚 @jqkhhamedan
🔆💠🔅💠﷽💠🔅
💠🔅💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅
🔅
🔴 کدام عطسه، نشانه بیماری است؟
✍امام صادق علیه السلام فرمود:عطسه برای تمام بدن مفید است، در صورتی که از سه مرتبه تجاوز نکند و اگر تجاوز کرد، نشانه درد و بیماری است.
📚 اصول کافی، ج ۴، ص ۴۸۵، ح ۲۰
امام جعفر صادق علیه السلام نقل کرده است که حضرت علی فرمود:برای عطسه کننده تا سه مرتبه یرحمکم الله بگو و اگر از سه مرتبه تجاوز کند، نیازی به دعا نیست.
📚 خصال، ص ۶۳
در حدیث دیگری، آن حضرت فرموده است: اگر از سه عطسه تجاوز کند، به او گفته شود شفاک الله ( خدا تو را شفا دهد. )؛ زیرا آن عطسه در اثر بیماری است.
📚 خصال، ص ۶۳
🍏
🔅
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🍃💐🍃💐🍃💐
🌺 قابل توجه قرآن آموزان 🌺
جامعه القرآن شعبه میرزاتقی هر هفته, یکشنبه تا چهار شنبه از ساعت ۸ الی ۱۳ جهت امور حضوری از جمله:
♦️آموزش
♦️خرید محصولات طبیعی و سنتی
♦️پرداخت وجوهات (خمس, ردمظالم, صدقه , زکات , ...)
♦️پرداخت شهریه
♦️تحویل کاغذ باطله
♦️ تحویل دربهای بطری
باز میباشد.👉👉👉
تلفن تماس ۳۲۵۲۶۳۰۱
🍃💐🍃💐🍃💐
@jqkhhamedan
🌸🍃🌸🍃🌸
اسامی برگزیدگان مسابقه هفته وحدت:
۱_ خانم معصومه فرخ پور کلاس خانم صالحی
۲_ خانم مهین خدابنده لو کلاس خانم یوسفی از شعبه همه کسی
۳_ خانم نرجس مرادی دلاویز کلاس خانم یوسفی از شعبه همه کسی.
از این عزیزان دعوت میشودبرای دریافت جایزه خود به جامعه القرآن مراجعه کنند.
یکشنبه تا چهارشنبه صبحها از ۸ الی ۱۲
تلفن ۳۲۵۲۶۳۰۱
🌸🍃🌸🍃🌸
✅قرص آهن خانگی
✍مخلوط سه شیره شما را از کم خونی و عارضه های قرص های آهن شیمیایی نجات می دهد.
شیره انگور
شیره خرما
شیره توت
مخلوط سه شیره به جای قرص آهن: این سه شیره را به اندازه مساوی در یک شیشه مخلوط کرده و در داخل یخچال نگهداری کنید. این مخلوط تا مدت زیادی ماندگاری دارد. این معجون مقوی رو هر 8 ساعت یکبار مصرف کنید. برای بچه ها یک قاشق مرباخوری و برای بزرگترها یک قاشق غذاخوری. این مخلوط یک معجون فوقالعاده برای درمان کم خونی، بی حالی و بی حسی بدن و درمان تیروئید استفاده میشود. اگر دائم حال خواب آلودگی دارید حتما استفاده کنید. چاق کننده نیست.
📚سایت دکتر روازاده
🍏