🕊امام على عليه السلام:
كسى كه نگاهش به دنياپرستان محدود گردد ، از ديدن راه راست، كور مى شود.
مَن قَصَّرَ نَظَرَهُ عَلى أبناءِ الدُّنيا، عَمِيَ عَن سَبيلِ الهُدى
📚غررالحكم حدیث8870
@jqkhhamedan
9.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ ذهنتون باهاتون چکار کرده؟
🔹خودت باید حال خودت رو خوب کنی...
🔸 @jqkhhamedan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اختلال مزاج و علت بروز سینوزیت
🔺اين كليپ را انتشار دهید تا به هموطنامون خدمتی كرده باشيم🔻
📚حکیم خیراندیش
🍏 @jqkhhamedan
جامعة القرآن خواهران همدان
۳۲۵۲۶۳۰۱ -
#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮 #قسمت_62 مشتی دستمال کاغذی برداشت و روی زخم گذاشت که در برقی از ثانیه، تمامش
#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮
#قسمت_63
صدایش در سلول سلولم رخنه میکرد و آیاتش رشته میکردند پنبه هایِ روحم را..
دلم گریه میخواست و او هر چه بیشتر میخواند، بغضم نفسگیرتر میشد..
اما من اشک ریختن بلد نبودم..
نمیدانم چقدر گذشت که آرام شدم و هم خوابه یِ خواب..
که سکوت ناگهانیش، هوشیارم کرد..
این حس در چنگالم نبود..
خواه، نا خواه صدایِ آواز قرآنش آرامم میکرد و منِ گرسنه یِ یک جرعه آسایش،
چاره ای جز این نداشتم.
گفته بود واقعیت چیز دیگریست.. اما کدام واقعیت؟
مگر دیگر واقعیتی جز دانیال و رفتنش مانده بود ؟
گفته بود همه چیز را میگوید.. اما کی؟
گفته بود که هیچ خطری تهدیدم نمیکند.. مگر میشد؟؟
او خودِ خطر بود..
این مرد که صدایِ کم توان شده از فرط دردش، گوشهایِ اتاقم را پر میکرد
همان دوستِ مسلمان در عکسهایِ مهربانِ دانیال بود..
همان که دانیالم را مسلمان کرد..
همان که سلفی هایِ بامزه اش با برادرم را دیده بودم و مدام از خودم میپرسیدم که مگر مذهبی ها هم شیطنت بلدند؟؟
همان که وقتی دانیالم وحشی شده از اسلامو خدایش ترکم کرد،
روزی صدبار تصویرش را در ذهنم غرغره کردم تا خرخره ای برایش نگذارم.. که نشد..
که باز هم بازیش را خوردم و راهی ایران شدم..
درست وقتی که فرصت تیغ زدن بود، نیش خوردم از دردی که سرطان شد و زیبایی، تتمه ی هستی ام را گرفت.
هیزمِ تَرِ چه کسی آتش شد به یک کفِ دست مانده از نفسهایِ عمرم..
کاش میدانستم جرمم چیست..
موجِ صدایش بی حال اما پر از آرامش به گوشم میرسید
و من قانعتر از همیشه ، پیچیده از بی رمقی در خود، خواب را زیر پلکهایِ چشمم مزه مزه میکردم.
که سکوتِ ناگهانی اش، هوشیارم کرد.
چرا دیگر نمیخواند..
تنم کوفته و پر درد بود. کمی نیم خیز شدم. با چشمانی بسته، سرش را به چهارچوب در تکیه داده بود.
به صورتِ کاملا رنگ پریده اش نگاه کردم
ادامه دارد…
@jqkhhamedan
🔴 کمپین مطالبه الگوی معماری ایرانی اسلامی در ساخت مسکن.
شما هم با ثبت امضا در لینک زیر مطالبه ساخت مسکن طبق الگوی معماری ایرانی اسلامی را بکنید
👇👇👇👇
https://www.farsnews.ir/my/c/103438
@jqkhhamedan
🔸 استاد پناهیان:
❇️ خانم ها نه نیاز به "جهاد" دارند و نه به "شهادت" که به مقامات عالیه برسند بلکه با همان "نقش پنهان در دین" به همه مقامات می رسند
در قیامت معلوم می شود که یک خانم خانه دار که به ظاهر هیچ کاری نکرده چه مقامی دارد.
💕 در قیامت معلوم می شود که عالم را خانم های خانه دار می چرخاندند...
@jqkhhamedan
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
باسلام وعرض ارادت خدمت همه قرآن آموزان وبا تبریک فرارسیدن هفته بسیج.
دوره ارتقاء عادی به فعال بسیجیان محترم درامامزاده عبدا... در تاریخ سوم و چهارم مطابق چهارشنبه و پنجشنبه آذر ماه از ساعت ۸ الی ۱۲ صبح برگزارمیشود .
لازم به ذکر است تمامی قرآن آموزان با ورود به جامعةالقرآن عضو عادی پایگاه بسیج جامعةالقرآن هستند لذا میتوانند در دوره ارتقایی بسیجیان عادی به فعال شرکت نمایند.
ازعزیزان درخواست میشودجهت ثبت نام وشرکت دراین دوره با شماره ۰۹۱۸۶۷۶۴۴۶۲ تماس حاصل نمایند.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#یادداشت
#تربیت_فرزند
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#لجبازی_کودک 4️⃣
📆تو سن شش تا هفت سالگی هم استقلال طلبی هنوز هست، هم در خواستی برای دریافت محبت یا بعضی وقت ها برای یاری و کمک خواستن میخواد کمک بگیره، ولی بلد نیست بگه یا چون خیلی ازش انتظار داشتن یا روش نمیشه بگه.
🔹بعضی وقت ها هم بخاطر احساس تسلط بر دیگران این حس هم داره تو وجودش رشد میکنه لذا لجبازی می کنه.
🔸 به هر حال ما باید سراغ راه کار درست بریم. اول ریشه رو تشخیص بدیم. بعد به دنبال هر اقدامی باشیم.
🔹 با کودک زیر دو تا سه سال میشه باپرت کردن حواسش، لجبازیش رو کاهش داد.
🔸کودک بالای چهار سال پنج سال دیگه باید وارد فاز گفت گو بشیم با صمیمیت، و حق انتخاب بهش بدیم تا این لجبازی کاهش پیدا بکند.
👤 علی میری
@jqkhhamedan
🙋♀️ #پوشیدن_لباس_های_نیمه_عریان_در_مجالس_عروسی🙋♀️
متن #سوال: پوشیدن لباسی که پوشش مناسب #ندارد (مثلاً یقه باز تا نصف سینه) در مجالس #عروسی چه حکمی دارد؟🤔
نظر مراجع عظام تقلید
⤵️⤵️⤵️
🔴 امام #خمینی (رحمة الله علیه)🔻
اگر مفسده ندارد جايز است.
🔵 آیت الله #بهجت (رحمة الله علیه)🔻
در مورد زن در بين زنها اگر فتنه و فسادي داشته باشد بايد خود را بپوشاند.
🔴 آیت الله #تبریزی (رحمة الله علیه) 🔻
چنانچه مرد نامحرم در مجلس بوده ولو آن مرد نامحرم داماد باشد زنها بايد بدن خود را از ديد نامحرم بپوشاند.
🔴 امام #خامنه_ای (دام ظله العالی)🔻
موارد مختلف است؛ چنانچه موجب ترتب مفسده باشد، جايز نيست.
🔵 آیت الله #سیستانی (دام ظله العالی)🔻
فيحدّ ذاته مانعي ندارد.
🔴 آیت الله #صافی (دام ظله العالی)🔻
چنانچه در معرض ديد نامحرم نباشد مانعي ندارد.
🔵 آیت الله #فاضل (رحمة الله علیه)🔻
اگر نامحرم نباشد حرام نيست.
🔴 آیت الله #مکارم (دام ظله العالی)🔻
در صورتيکه غيرهم جنس وجود نداشته باشد و منشأ فسادي نگردد اشکالي ندارد.
🔵 آیت الله #نوری (دام ظله العالی)🔻
اگر زن، در جمع زنان باشد اشكال ندارد واگر مرد است و عمل او مخالف عفّت عمومي نباشد، نيز اشكال ندارد.
🔲 منبع: مرکز پاسخ به سؤالات جامعه الزهرا س
•┈┈••✾❀✿💜✿❀✾••┈┈•
@jqkhhamedan
جامعة القرآن خواهران همدان
۳۲۵۲۶۳۰۱ -
#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮 #قسمت_63 صدایش در سلول سلولم رخنه میکرد و آیاتش رشته میکردند پنبه هایِ روحم
#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮
#قسمت_64
بالاخره حسام آمد. با دستانی پر از خرید..
با مهربانی هایِ بی دریغ به پروین..
یعنی زخمش خوب شده بود؟؟
یاالله گویان و سر به زیر در چهارچوب اتاقم ایستاد و حالم را جویا شد.
بی جواب،نگاهش کردم ( گفتی همه چیزو بهم میگی.. بگو.. میخوام بدونم دقیقا کجای مبارزتونم؟؟)
مکث کرد ( میگم.. اما الان نه.. فعلا نمیتونم چیزی بگم..)
خواست از اتاق خارج شود که جلویش را گرفتم
( شک ندارم تو همون دوستِ ایرانیِ یان هستی..
اما نمیتونم بفهمم چه ارتباطی میتونی با عثمان و یان داشته باشی..؟؟
احتمالا با دانیال هم در ارتباطی نه..؟
درست میگم؟
حتما اون خواسته تا منو با خودت به سوریه و عراق ببری
و اِلا هیچ دیوونه ای این همه وقت واسه هدیه کردنِ یه دخترِ دمِ مرگ به رفقایِ داعشیش نمیذاره..
منو ببین.. هوووووی..
روی زمین دنبال چی میگردی که چشم از گلای قالی برنمیداری..)
میتوانستم خشم را در سرخی صورتش ببینم
(من عاشق دانیالم.. دانیااااال.. برادر خودم.. نه شوهر صوفی.. نه رفیق وحشی تو.. برادرم مرده.. یعنی کشتنش.. یه مسلمونِ خفاش صفت، خونشو مکید..)
انگشت اشاره ام را روی سینه اش فشار دادم.
به سرعت خودش را عقب کشید
( توئه عوضی..
اون مسلمونی..
تو کشتیش..
من، با تو هیچ جا نمیام..
من جهنم رو به بهشتِ پر از مسلمون ترجیح میدم..
اینجا واسه رفقای کثیفت، هرزه پیدا نمیشه.. پس گورتو گم کن..).
دو دست مشت شده اش نظرم را جلب کرد.
او که خویِ وحشی گری در بافت وجودی اش خانه کرده بود، پس چرا حمله نمیکرد
(من بهتون قول دادم که اتفاقی براتون نیوفته، تا پای جوونمم رو حرفم هستم..)
وبه سرعت اتاق را ترک کرد..
چقدر دلم هوایِ چند بیت از کتاب خدا را با صدایِ این جوان کرده بود.
کاش میماند و میخواند..
بعد از آن هر روز با مقداری خرید به خانه مان میآمد و با توجه خاصی داروهایم را تهیه میکرد.
بدون آنکه جمله ای بین مان رد و بدل شود، حتی وقتیکه برای معاینه مرا نزد پزشک میبرد و با وسواسی عجیب جویایِ شرایط جسمی ام از دکتر میشد..
و فقط وقتی درد و تهوع امانم را میبرد با آرامشی خاص، برایم قرآن میخواند..
این جوان نمیتوانست بد باشد..
او زیادی خوب بود
در این مدت مدام با یان و عثمان تماس میگرفتم اما با خاموشیِ گوشیشان هیچ پاسخی از آنها دریافت نمیکردم.
نمیدانستم دقیقا چه اتفاقی در حالِ وقوع است.
و این نگرانی و کلافه گیم را بیشتر و بیشتر میکرد.
ادامه دارد...
@jqkhhamedan