eitaa logo
جامعة القرآن خواهران همدان ۳۲۵۲۶۳۰۱ -
1.4هزار دنبال‌کننده
26.3هزار عکس
10هزار ویدیو
245 فایل
📣پُل های ارتباطی شما با جامعه القرآن خواهران در پیام رسان ایتا جهت ارتباط با مسئول آموزش👇 @vahede_khaharan جهت ارتباط با ادمین👇 @sadatemami110 فروشگاه محصولات سنتی جامعة القرآن👇👇 @tebesonati111 فروشگاه محصولات فرهنگی و پوشاک👇 @gooolarzani
مشاهده در ایتا
دانلود
| پشتیبانی گسترده گروهک‌های تروریستی و ضدّ ایرانی از ابتدا نشان می‌داد دشمن پای کار است... @jqkhhamedan
شهادت ۲ دانش آموز شیرازی در حادثه تروریستی حرم شاهچراغ علیه‌السلام 🔹️در پی حمله تروریستی شامگاه روز چهارشنبه چهارم ابانماه عنصر تکفیری وهابی به حرم مطهر حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه‌السلام دو دانش اموز شیرازی نیز در کنار تعدادی دیگر از هموطنانمان به شهادت رسیدند. 🔹️یکی از این دانش اموزان، شهید محمدرضا کشاورز، فرزند مهدی دانش اموز پایه دهم دبیرستان شاهد سیداحمد خمینی و دیگری نیز شهید آرشام سرایداران فرزند علیرضا دانش اموز پایه پنجم دبستان شهدای شوش و هر دو از دانش اموزان آموزش و پرورش ناحیه سه شیراز بودند. 🔹️پدر و مادر شهید سرایداران نیز در این حادثه به شهادت رسیده‌اند. 🎴 @jqkhhamedan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت بازمانده ۴ ساله از حادثه تروریستی دیشب حرم شاهچراغ 🔹اهورا گوینی چهار سال دارد و در حادثه تروریستی روز گذشته حرم مطهر شاهچراغ مصدوم شده است. 🔹وی پیش از این مادرش را از دست داده بود و شب گذشته نیز برادرش در این حادثه تروریستی به شهادت رسید. 🖤 @jqkhhamedan 🖤
◼️ پيام مرجع عاليقدر حضرت آيت الله العظمی نوری همدانی مدظله در محكوميت حمله تروریستی به حرم مطهر حضرت شاهچراغ (علیه السلام) در شیراز بسم الله الرحمن الرحیم انا لله وانا الیه راجعون خبر حادثه تروریستی در حرم مطهر حضرت احمد بن موسی شاهچراغ (علیه السلام) و شهادت عده ای از عزیزان موجب تأسف و تأثرعمیق گردید. بدون شك این اقدام با پشتوانه مالی و اطلاعاتی برخی از كشورهای مستكبر از جمله امریكا و اسرائیل و ایادی منطقه‌ای آنان با استفاده از شرایط پیش آمده داخلی صورت پذیرفت. اینجانب ضمن محكوم كردن این جنایت هولناك و تسلیت به ملت عزیز ایران خصوصاً اهالی متدین فارس و خانواده معظم شهدای این حادثه تروریستی، ازمسئولان محترم می‌خواهم بطور جدی این موضوع را پیگیری نموده و با همه كسانی كه امنیت مردم را به خطر می اندازند و زمینه ساز ناامنی هست برخورد نمایند و با كمك مردم شجاع ایران زمینه سوء استفاده از دشمنان گرفته شود. امروز وظیفه اول همه مدیران خدمت به مردم و حل مشكلات آنها و حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی می باشد. وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ. 5 آبان ماه 1401 حسین نوری همدانی @jqkhhamedan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تسلیت رئیس جمهور به خانواده های داغدار شهدای شاهچراغ در آیین افتتاح رسمی 5نیروگاه برق حرارتی در زنجان ✅ ♻️ @jqkhhamedan
14.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رئیسی: اغتشاشات ظلم به پیشرفت کشور است 🔹رئیس‌جمهور: بستر حملات تروریستی در اغتشاشات است. 🎴✅ ♻️ @jqkhhamedan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هماهنگی چشم 👀 و دست 🖐️ دقت و تمرکز هر تصویر را به سایه‌اش وصل کنید کودکان ۴ تا ۵ سال 👶🏻 @jqkhhamedan 👧🏻
⇦●فرار از جهنم ..(رمان واقعی به نویسندگی شهید مدافع حرم سیدطاها ایمانی)👇🏽 @jqkhhamedan
جامعة القرآن خواهران همدان ۳۲۵۲۶۳۰۱ -
﴿🔥﴾○﴿فرار از جهنم۲۶﴾○﴿🔥﴾ #Part_26 سرم رو به جواب نه، تکان دادم من چیزی در مورد این جور مسائل نمی
﴿🔥﴾○﴿فرار از جهنم۲۷﴾○﴿🔥﴾ روز قدس بود … صبح عین همیشه رفتم سر کار … گوشی روی گوش، مشفول گوش دادن قرآن، داشتم روی ماشین یه نفر کار می کردم … اما تمام مدت تصویر حنیف و حرف های سعید توی سرم بود … . ازش پرسیدم: از کاری که کردی پشیمون نیستی؟ … خیلی محکم گفت: نه، هزار بار هم به اون شب برگردم، بازم از اون زن دفاع می کنم … حتی اگر بدتر از اینم به سرم بیاد… . ولی من پشیمون بودم … خوب یادمه … یه پسر بیست و دو سه ساله، ماشین کارل رو ندید و محکم با موتور خورد بهش… در چپش ضربه دید … کارل عاشق اون ماشین نو بود … . اسلحه اش رو از توی ماشین در آورد … نمی دونم چند تا گلوله توی تنش خالی کرد … فقط یادمه کف خیابون خون راه افتاده بود … همه براش سوت و کف می زدن … من ساکت نگاه می کردم … خیلی ترسیده بودم … فقط ۱۵ سالم بود … . شاید سرگذشت ها یکی نبود … اما اون بچه هایی رو که مسلمان ها شعارش رو می دادن … من با گوشت و پوست و استخوانم وحشت، تنهایی و بی کسی شون رو حس می کردم … ترس، ظلم، جنایت، تنهایی، توی مخروبه زندگی کردن … اینها چیزهایی بود که سعی داشتم فراموش شون کنم … اما با اون حرف ها و تصاویر دوباره تمامش برگشت … . اعصابم خورد شده بود … آچار رو با عصبانیت پرت کردم توی دیوار و داد زدم … لعنت به همه تون … لعنت به تو سعید … . رفتم توی رختکن … رئیس دنبالم اومد … کجا میری استنلی؟ … باید این ماشین رو تا فردا تحویل بدیم. همین جوری هم نیرو کم داریم … همین طور که داشتم لباسم رو عوض می کردم گفتم: نگران نباش رئیس، برگردم تا صبح روش کار می کنم … قبل طلوع تحویلت میدم … . می تونم بهت اعتماد کنم؟ … اعتماد؟ … اولین بار بود که یه نفر روم حساب می کرد و می خواست بهم اعتماد کنه … محکم توی چشم هاش نگاه کردم و گفتم: آره رئیس، مطمئن باش می تونی بهم اعتماد کنی ○•○•••○•○•••○•○•••○•○ @jqkhhamedan ○•○•••○•○•••○•○•••○•○ 🥀 🔥🥀🔥 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀