eitaa logo
جامعة القرآن خواهران همدان ۳۲۵۲۶۳۰۱ -
1.4هزار دنبال‌کننده
27هزار عکس
10.3هزار ویدیو
263 فایل
📣پُل های ارتباطی شما با جامعه القرآن خواهران در پیام رسان ایتا مسئول آموزش👇 @vahede_khaharan110 جهت ارتباط با ادمین👇 @sadatemami110 فروشگاه محصولات سنتی جامعة القرآن👇👇 @tebesonati111 فروشگاه محصولات فرهنگی و پوشاک👇 @gooolarzani
مشاهده در ایتا
دانلود
جامعة القرآن خواهران همدان ۳۲۵۲۶۳۰۱ -
🍃🍒 #هــاد💚 #قسمت_هشتاد_وهفت شروین نشست. -حال شما خوبه؟ -خوب یا بدش فرقی نداره. مهم اینه که میگذره
🍃🍒 💚 -تو فقط با سعید دوستی؟ -حوصله شلوغی رو ندارم از دبیرستان با سعیدم -چطور پسریه؟ -لنگه کفش تو بیابون نعمته شاهرخ حرفی نزد. -اما فکر کنم تو زیاد ازش خوشت نمیاد -من از هیچ کس بدم نمیاد اما به هرکسی هم اعتماد نمی کنم -مگه سعید رو میشناسی که اعتماد نمی کنی؟ -وقتی راه درست مشخصه مقدار فاصله از اون نشون دهنده زاویه انحرافه -من و سعید خیلی شبیه هم هستیم شاهرخ با همان لبخند همیشگی جواب داد. -تفاوت ها تون بیشتره شروین که معلوم بود این بحث چندان برایش خوشایند نیست گفت: -از بحث هایی که مجبور باشم فقط شنونده باشم خوشم نمیاد شاهرخ همانطور که روی کاغذهایش خم می شد گفت: -راجع به چیزی بحث کن که دوست داری -تو اون پائین چه کار می کنی؟ -دارم چیزی می نویسم -جداً؟ فکر کردم داری پنچرگیری می کنی شاهرخ سرش را بلند کرد. عینکش را برداشت. دستش را کنار چانه اش گذاشت و صورتش را به آن تکیه داد و گفت: - خیلی راحت حرف می زنی -ناراحت شدی؟ -با همه همین طور حرف می زنی؟ -با دوستهام. اینجوری راحت ترم. دوست داری استاد من باشی؟ خشک و رسمی؟ -اگر می خواستم استادت باشم الان اینجا نبودی. فقط می خوام بدونم چی تو ذهنته بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) @jqkhhamedan 🍃🍒