هدایت شده از جامعة القرآن خواهران همدان
۳۲۵۲۶۳۰۱ -
🌱هر روز خود را با بسمالله آغاز کنید🌱
🔹امام على عليه السلام: هرچه محبّت دارى نثار دوستت كن، اما هرچه اطمينان دارى به پاى او مريز.
@jqkhhamedan
هدایت شده از جامعة القرآن خواهران همدان
۳۲۵۲۶۳۰۱ -
#موفقیت
📚 فواید مطالعه کردن
✅ خواندن، چراغ مغزتان را روشن می کند
✅ داستان ها، در درک دیگران به ما کمک می کند
✅ کتاب ها، شما را خوشحال تر می کنند
✅ استرس را کاهش میدهد
✅ به جلوگیری از دست دادن حافظه شما کمک کند
💐 @jqkhhamedan 💐
#احکام_بزبان_ساده
آيا گفتن اذان قبل از اقامه لازم است؟
✍ گفتن اذان و اقامه قبل از نماز مستحب است و مىتواند فقط اقامه بگويد ولى اگر مىخواهد هر دو را بگويد بايد حتماً اذان قبل از اقامه باشد.
💐 @jqk_ir 💐
#حکایت
🌹 محضر امام صادق عليه السلام رسيدم و از مشكلات زندگى شكايت كردم . امام عليه السلام به كنيز دستور داد كيسه اى كه چهارصد درهم در آن بود، به من داد و فرمود:
با اين پول زندگيت را سامان بده .
عرض كردم :
فدايت شوم ! منظورم از شرح حال اين بود كه در حق من دعا كنى !
امام صادق عليه السلام فرمود:
بسيار خوب دعا هم مى كنم .
و در آخر فرمود:
مفضل ! از بازگو كردن شرح حال خود براى مردم پرهيز كن !
اگر چنين نكنى نزد مردم ذليل و خوار مى شوى . بنابراين براى دورى از ذلت ، درد دلت را هرگز به كسى نگو!
📚داستان های بحارالانوارج4
💐 @jqkhhamedan 💐
1_21118882.mp3
1.03M
🌞 داستان امام رضا (ع) وغلام سیاه
💐 @jqkhhamedan 💐
🌹🍃🌹🍃
آيت الله العظمی بهجت رحمه الله علیه:
☎️ تلفن می کنید به مرحوم والد؟
💐 @jqkhhamedan 💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹مقطع زیبا استاد #عبدالباسط
📖 سوره مبارکه بقره آیه ۱۸۶
💐 @jqkhhamedan 💐
هدایت شده از جامعة القرآن خواهران همدان
۳۲۵۲۶۳۰۱ -
🔴🔴🔴🔴🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
جمعه 11 مرداد فیلم شبی که ماه کامل شد
مکان : سینما فلسطین.
برای تهیه بلیط نیم بها #فردا به جامعة القرآن مراجعه کنید
@jqkhhamedan
جامعة القرآن خواهران همدان
۳۲۵۲۶۳۰۱ -
🍃🍒 #هــاد💚 #قسمت_پنجاه_وچهار شروین لباس رسمی داشت. خیلی شیک پوش به نظر می آمد. صورتی اصلاح شده و
🍃🍒
#هــاد💚
#قسمت_پنجاه_وپنج
سعید به شروین اشاره ای کرد. شروین منظورش را نفهمید.
- پول می خوای؟
سعید می خواست حرفی بزند که بابک خنده ای کرد و گفت
-نه آقا سعید، ما تو مراممون نیست پول میز رو مهمون بده. حالا می خوای یه دست بازی کنیم؟
شروین نگاهی به ساعت انداخت و گفت:
-خیلی ممنون. من دیرم شده. ساعت 5 قرار دارم. میآی سعید؟
- تو برو. منم الان میام
شروین که رفت سعید رو به بابک گفت:
- دمت گرم. عالی بود
بابک که دیگر از خنده ها روی صورتش اثری نبود درحالی که سیگارش را روشن می کرد گفت:
-دفعه بعد از این خبرا نیست. من پول مفت ندارم
-دفعه بعد پول این دفعه رو هم در میاری...
سعید سوار ماشین شد و گفت:
-کجا قرار داری؟
-هیچ جا. خسته شدم. خفه شدم از بس سیگار کشید
-اینقدر ادای بچه مثبت ها رو درنیار! اصلاً بهت نمیاد. حالمون رو گرفتی. یه دست بازی می کردیم دیگه. دیدی که خیلی باحال بود
-بازی کنم که من ببازم و تو حالش رو ببری؟
- خسیس. چطور بود؟ بابک رو می گم
- آدم جالبیه و البته خالی بند
دنده را عوض کرد و ادای بابک را در آورد:
-ازهمون نگاه اول معلوم باحالی!
و با تمسخر ادامه داد:
- چاخان!
-خب هرکی یه عیب داره دیگه ولی عوضش خوش اخلاقه
- ایرانیه؟
سعید گفت:
- نه آلمانیه! ایرانیه دیگه
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
@jqkhhamedan
🍃🍒