eitaa logo
اندیشکده مطالعات یهود
24.2هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
682 ویدیو
201 فایل
🕋 لَتَجِدَنَّ أشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلّذينَ آمَنوا اليَهود 🕎 کانال تخصصی یهودشناسی 🌐 سایت: 👉 https://jscenter.ir 📧 دریافت پیام‌ها - بدون پاسخ‌گویی: 👉 @jsadmin 💳 شمارهٔ کارت برای حمایت مالی: 👉 6037-9974-7556-6817
مشاهده در ایتا
دانلود
✡️ وقتی فرشتگان در «عشای ربانی نیمه‌شب» خون‌آشام می‌شوند! (٣) 🎬 خلاصه‌ی داستان 1️⃣ «مانسینیور جان پروئیت»، سالخورده و بیمار در یک جزیره‌ی نسبتاً متروک و ایزوله با جمعیتی حدود 130 نفر، که شغل اهالی آن عمدتاً ماهیگیری است و نوعی افسردگی و رخوت بر زندگی اهالی آن حاکم است، زندگی می‌کند. 2️⃣ کشیش، در سفری به غرب آسیا برای زیارت (بیت‌المقدس یا اورشلیم)، در شبی سرد و طوفانی در بیابانی ظلمانی گم می‌شود. او در نهایت برای فرار از طوفان شن به یک دخمه‌ی غارمانند پناه می‌برد. 3️⃣ آن‌جاست که با موجودی مخوف، و مواجه می‌شود که چشمانش در تاریکی، نوری هراس‌انگیز ساطع می‌کند. او به کشیش پیر حمله می‌برد و او را به زمین می‌زند و به سبک ومپایرها، خون جان پروئیت را از شاهرگ گردن می‌مکد. 4️⃣ پدر پروئیت گمان می‌برد که مرده است، اما در هنگام اعترافش در کلیسای سنت پاتریک در جزیره کراکت پی می‌بریم که در هنگام مواجه شدن با آن موجود خوفناک (که به لحاظ ظاهری شباهتی عجیب به مفهوم در آموزه‌های اسلامی دارد)، او با یادآوری و تطبیق برخی آیات عهد عتیق و عهد جدید، مبنی بر خوفناک بودن حضور برای عامه مردم، آن موجود حقیقتاً وحشتناک و خون‌آشام را فرشته الهی می‌پندارد! 5️⃣ آن فرشته کذایی با خوردن خون کشیش و سپس خوراندن خون مچ دست خود به او، او را چند دهه جوان‌تر می‌کند. جان پروئیت این را یک از جانب فرشته الهی در نظر می‌گیرد و زنده و جوان شدن خود را به‌مثابه خود برای ابلاغ بشارت «عهد جدید» به اهالی جزیره می‌پندارد. 6️⃣ او موجود هولناک و را در صندوقچه‌ای قدیمی زیر خاک و عتیقه‌جات پنهان می‌کند و برای انجام خود به جزیره می‌برد. باید اذعان کرد که داستانی تکان‌دهنده و همان اندازه جذاب از ذهن فلنگن تراویده است! ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter