✡ شبکه مسعود و عملیات نجات (1)
✍ #الیعزر_تسفریر (Eliezer Tsafrir) آخرین رئیس نمایندگی #موساد در ایران، خروج از ایران پس از انقلاب را نتیجهی فعالیتهای #مسعود_عالیخانی و #شبکه او ذکر کرده است:
1⃣ «همان گونه که پیش تر نوشتم، سفیرمان #یوسف_هرملین، وابستهی نظامیمان #ایتسیک_سگو و من در دو جهت تلاشهای خود را ادامه میدادیم:
👈 نخست، با منابع خارجی، بهویژه سفارت ایالات متحده و وابستهی نظامی آنها، تا مطمئن شویم که در صورت بازگشایی فرودگاه ما را فراموش نخواهند کرد.
👈 دوم، تلاش برای عوامل و مقاماتی در میان حکومت جدید که به آگاهی آنها برسانیم که ما گروه دیپلماتهای #اسرائیل خواهان آن هستیم که بدانیم حکومت و نظام جدید در ایران چه دیدگاه و سیاستی در قبال مناسبات با اسرائیل دارد، و اگر پاسخ منفی است، از آنها درخواست کنیم که یاری لازم را به ما برای خروج قانونی برسانند.
🔸 اما ارتباط و تلاشهای ما در هر دو مسیر به آسانی و سادگی پیش نمیرفت ...
2⃣ در چارچوب تلاشهایمان برای یافتن ارتباط موثر و مفیدی با #دولت_بازرگان نور امیدی پیدا شد. در تماس تلفنی با دوست عزیزمان «مسعود»، او جویای احوال ما شد و میخواست بداند چه کاری از دست او ساخته است. ارزیابی خود را از وضعیت برای او تشریح کردم و تأکید نمودم که پیدا کردن ارتباط با حکومت جدید، یعنی آن بخشِ عقلاییتر این حکومت، پیش از آنکه طعمهی کمیته شویم، تا چه حد ضرورت دارد.
3⃣ او مرا با باجناق خویش، روزنامهنگاری به نام #صفا مرتبط کرد. من قبلاً این روزنامهنگار را که انسانی دوستداشتنی و شوخطبع بود، بهطور بسیار سطحی میشناختم و او را در ملاقاتهای فامیلی در نزد «مسعود» دیده بودم.
4⃣ صفا پس از آن که ارزیابی و خواستهی من را شنید، قول داد از طریق ارتباطات خود تلاش کند. او سپس به من تلفن کرد و گفت با معاون نخستوزیر، #عباس_امیرانتظام گفتوگو کرده و به او اظهار داشته که نه بهعنوان روزنامهنگار، بلکه بهعنوان یک شهروند ایرانی که نسبت به احتمال لکهدار شدن نام و احترام کشورش نگران است، این تماس را برقرار کرده و از یک گروه دیپلمات اسرائیلی که در اینجا بهصورت قانونی زندگی میکنند سخن میگوید و نیز گفته بود که وجدان و حس مسئولیت ایرانی ایجاب میکند که از جان آنها مراقبت شده و به آنها کمک لازم رسانده شود.
5⃣ امیر انتظام از نگرانی او قدردانی کرده و گفته بود پس از بررسیهای لازم، برای رساندن کمک تلاش خواهد کرد و نیز گفته بود به مسئول آنها بگو با دفتر نخستوزیر تماس بگیرد. من به صفا گفتم که به آگاهی معاون نخستوزیر برساند که بهزودی «ژان ژاک» با آنها تماس خواهد گرفت. این نام مستعار را برای جلوگیری از ردگیری انتخاب کرده بودم.»
📚 منبع: العیزر تسفریر، «شیطان بزرگ، شیطان کوچک»، خاطرات یک جاسوس اسرائیلی از روزهای انقلاب در ایران، چاپ اول، تابستان ۱۳۸۴، ناشر شرکت کتاب، صفحه ۴۷۴-۴۷۲
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter